عنوان طرح:
پيشگيري از سوءمصرف مواد در مهدهاي كودك و پيشدبستانيها
فاطمه خزائلي پارسا
1388
مقدمه:
اعتياد تأثيرات مخربي بر روي كودكان ميگذارد، پژوهشها نشان ميدهد نگرش كودكان دربارة اعتياد تا قبل از كلاس سوم دبيرستان شكل ميگيرد. وقتي يكي از والدين مواد مصرف ميكند، كودكان 5 ساله متوجه میشوند و میتوانند تشخيص دهند كه مثلاً پدر اعتياد دارد و مادر ندارد و اين موضوع موجب نگراني آنها ميشود. بنابراين برنامههاي پيشگيرانه و مداخلهاي بايد از مراحل اوليه آغاز گردد. مروري بر منابع مربوط به برنامههاي پيشگيري از سوءمصرف مواد نيز نشان ميدهد كه اين برنامهها بايد قبل از سن مدرسه شروع شود. زيراكودكان در سنين پايين مواد شيميايي را ميشناسند.
كودكان به طوركلي به والدينشان وابسته هستند، به طوري كه بسيار كم پيش ميآيد كودكي از خانه فرار كند در حالي كه به وفور نوجوانان فراري را مشاهده ميكنيم، فرار از منزل يك عمل پرخاشگرانه ميباشد. كودكان پيشدبستاني حتي قدرت فكر كردن درباره اين موضوع را هم ندارند. آنها در خانه ميمانند و به مهر و محبت عاطفي و حمايت جسماني و ديگر حمايتهاي والدين نيازمند هستند. والدين نقش اساسي در برنامههاي پيشگيري از سوءمصرف مواد دارند. آنها با كمك سازمانهاي اجتماعي كه براي اولين بار كودكان به آن جاميروند (مثل مهدكودك، پيشدبستان و دبستان) ميتوانند برنامههاي پيشگرانه مؤثري طراحي نمايند. لذا مشاركت خانواده در اين برنامهها از ضروريات است. مخصوصاً براي كودكاني كه داراي والد يا والدين مبتلا به سوءمصرف يا وابستگي به مواد هستند. اين كودكان معمولاً جزء آمارهاي مربوط به اعتياد به حساب نمي آيند و نيازهاي آنها مورد توجه قرار نميگيرد. بسيار احتمال دارد كه حتي اين كودكان توسط والدين وابسته به مواد مورد غفلت و يا حتي بهرهكشي واقع شوند كه اين امر پيامدهاي نامطلوب گستردهاي به همراه خواهد داشت.
برنامههاي پيشگيرانه بايد در اجتماع و بافت اجتماعي اجرا شود و مشاركت همة افراد اجتماع را جلب نمايد. كودكان لازم است مهارتهاي مؤثر زندگي را كه آنها را براي مقابله با فشارهاي محيط آماده ميسازد و موجب ارتقاي سلامت آنها ميشود، بياموزند.
اين مجموعه آموزشي با توجه به اهميت و ضرورت توجه به سلامت و ارتقاي سلامت كودكان و پيشگيري از سوءمصرف مواد براي اولين بار در ايران تهيه و تدوين شده است و هدف آن افزايش دانش و مهارت كارشناسان مرتبط در زمينه پيشگيري از سوءمصرف مواد در مهدهاي كودك و پيشدبستانيها و به كارگيري و انتقال دانش و مهارتهاي رويكرد اجتماع محور است. انتظار ميرود بعد از آموزش اين مجموعة آموزشي مخاطبهاي اصلي با روشهاي برنامهريزي پيشگيري از سوءمصرف مواد با رويكرد اجتماع محور، روشهاي افزايش عوامل ارتقاءدهندة كيفيت زندگي و رفاه اجتماعي در كودكان، روشهاي كاهش عوامل تقليلدهندة كيفيت زندگي و رفاه اجتماعي در كودكان و روشهاي پيشگيري از بروز سوءمصرف مواد در خانواده و كودكان زير سن دبستان آشنا شوند.
پيشگيري از سوءمصرف مواد در مهدها و پيش دبستاني
آموزش در مورد مواد، قبل از سن دبستان به نظر ضروي نميرسد، اما نگرش و عادات آموخته شده و اوليه ميتواند در جهت تصميمهاي بعدي كودكان بسيار مهم باشد.
كودكان 3 تا 4 ساله براي آموزش واقعيتهاي پيچيده الكل ومواد هنوز آمادگي ندارند اما ميتوانند در مورد مهارتهاي تصميم گيري و حل مسأله كه براي امتناع از مصرف الكل و مواد به آن نياز دارند، آموزش ببينند.
مهم است به خاطر داشته باشيم كه بچه ها در اين گروه سني نمي توانند مدت طولاني بي سرو صدا بنشينند و به چيزي گوش دهند، آنها بيشتر دوست دارند كارهايي را براي خودشان انجام دهند، به همين جهت بايد در مورد اين كه چگونه ميتوان تصميمگيري كرد به آنها آموزش داده شود. به كودك بايد اجازه داده شود از تعدادي گزينههاي قابل قبول يكي را انتخاب كند و به آن بپردازد.
فعاليتهاي پيشنهادي براي مراقبت كنندگان كودك و والدين
1- زمانهاي منظمي را براي توجه كامل به كودكان تخصيص دهيد. بازي كردن، كتاب خواندن و قدم زدن دراين زمانها، رشته هاي محكم اعتماد و پيوند بين مراقبت كنندگان و كودكان را بوجود مي آورد.
2- به آنها توضيح دهيد كه داروها اگر به طور غير صحيح استفاده شود، مضر است. به آنها ياد بدهيد داروها بايد با اجازة پزشک، پدر و مادر يا شخص ديگري كه از طرف آنها معلوم شده باشد (مثل مراقبت كنندة كودك يا مربي و . . .) مصرف گردد.
3- مواد مضري كه در خانه وجود دارد (مثل سفيدكنندهها، واكس، مواد ضدعفوني کننده و غيره) و برچسبهاي اخطارآميزي که روي آنها است را به كودكان بشناسانيد.
4- توضيح دهيد كه چرا بچه ها به غذاهاي خوب احتياج دارند و تنها بايد مواد غذايي خوب را به بدن خود وارد كنند. از كودك بخواهيد نام چند غذاي خوب را كه معمولاً ميخورد نام ببرد و شرح دهد كه اين غذاها چگونه موجب قدرت وسلامت بدنش ميشوند.
5- انتظارات خود را از كودك بيان كنيد و قوانين پايه براي برخورد با بچه هاي ديگر را به كودك بيآموزيد، مثل اين كه چگونه منصفانه بازي كند، اسباب بازيهاي خود را به آنها بدهد. دروغ نگويد و با ديگران آن گونه رفتار كند كه دوست دارد با او همان گونه رفتار شود.
6- كودكان را تشويق كنيد كه از دستورات شما پيروي كنند، براي مثال از آنها بخواهيد در آشپزي به شما كمك كنند، طرز تهيه يك خوراك را ياد بگيرند (اجزاي آن را اندازه گيري كنند، تخم مرغ ها را بشكنند، خمير را ورز دهند) اين كارها باعث ميشود كه كودكان درحين يادگرفتن از انجام گام به گام كار نيز لذت ببرند. انجام بعضي از بازيهاي ساده كه قوانين و دستور العملهايي دارد نياز به يادگيري قوانين و دستورالعمل ها بسيار كمك ميكند.
7- در بازي با كودكان از موقعيتها استفاده كنيد، به نحوي كه بتوانند مشكلات ساده را حل كنند و با شرايط نااميد كننده مواجه شوند، در بازي با بلوكهاي خانه سازي افتادن مداوم چند بلوك در ساختن يك برج بلند ميتواند اشك كودك را در بيآورد، دراين جا ميتوان چند پيشنهاد براي ساختن برج به كودك ارائه داد ولي در همان حال از او هم پرسيده شود كه به نظر اوکدام راه ميتواند بهترين راه باشد. يك وضعيت بد را به يك موقعيت موفق تبديل نمايید و اعتماد به نفس كودك را بالا ببريد.
8- به كودك كمك كنيد كه تصميم گرفتن را به طور عملي بيآموزد، مثلاً از بين چند لباس كه شما انتخاب كرده ايد يكي را انتخاب نمايد، یا از بين چند بازي كه پيشنهاد مي دهيد يكي را برگزيند. حتي اگر پيشنهادهاي كودك زياد مناسب نبود، قبول كنيد تا بدانند كه ميتوانند تصميم بگيرند.
9- به كودكان بيآموزيد كه هركس بعضي وقتها نياز به كمك يا راهنمايي دارد و درخواست كمك درموقع نياز يك رفتار قوي و مثبت است كه توسط همه بايد رشد پيدا كند.
10- شرايطي را ايجاد كنيد كه در آن كودكان به راحتي سؤال كنند و تصميم گيري نمايند و تشويق شوند كه در مقابل خود و ديگران مسؤول باشند.
11- درمورد مصرف داروها ترسهاي بي مورد القاء نكنيد و دروغ نگوييد.
12- فعاليتهاي اوقات فراغت سالم مثل ورزش، موسيقي، هنر و غيره را رشد دهيد.
13- درمورد بيماريهايي كه كودكان با آنها آشنا هستند، صحبت كنيد و بگوييد كه چه داروهايي معمولاً براي آن بيماري تجويز ميشود. بسياري ازكودكان گلودرد، عفونت گوش و سرماخوردگي را تجربه كرده اند؛ بحث راجع به اين بيماريها ميتوانند تفاوت داروها و مواد ممنوعه را آشكار كنند و به آنها بيآموزند.
14- راجع به اهميت سلامت از طريق صحبت درباره كارهايي كه مردم براي حفظ سلامتي خود انجام ميدهند، بحث كنيد (مانند مسواك زدن، شستن دستها، خوردن غذاي خوب و استراحت و خواب مناسب). از اين بحث ها ميتوانيد براي مقايسه با كارهاي مضري كه بعضي از افراد ميكنند مثل سيگار كشيدن، استفاده كنيد.
15- فهرستي از افرادي كه ميتوانند در مواقع نياز به آنها كمك كنند، تهيه نماييد (مثل اقوام، دوستان، خانواده، معلم ها، پليس، آتش نشاني و از اين قبيل) و نشان دهيد كه هر كدام چه كمكي ميتوانند به آنها بكنند.
16- نه گفتن را به كودك بياموزيد (مثلا به او ميگويند بيايد دوچرخه سواري كند و او تمايل ندارد يا از او انجام كاري را كه دوست ندارد بخواهند).
ارتقاي سلامت رواني و پيشگيري از مشكلات مربوط به آن در نوزادان وكودکان
سازمان جهاني بهداشت پيشگيري از مشكلات سلامت روان را به عنوان فعاليتهايي تعريف ميكند كه به طور خاص متمركز است بر پيشگيري از رنجوري و ارتقاي سلامت روان را براي افزايش سلامت روان و احساس رضايت از زندگي به کار ميبرد. در عمل اين دو فعاليت ( چه بخواهيم سلامت روان را ارتقا دهيم و چه بخواهيم از رنجوري پيشگيري نمایيم) با هم همپوشاني دارد. افزايش مشكلات سلامت روان مسير پيچيدهاي را طي ميكند و شامل سطح وسيعي از عوامل ژنتيكي، محيطي و اجتماعي است كه اغلب به عنوان عوامل خطر يا محافظ توصيف ميشوند. به طور مثال اگر كودكي درخانوادهاي زندگي كند كه از حمايت كافي برخوردار نباشد (مثلاً عدم حضور يكي از والدين يا عدم تعلق و وابستگي به والدين) در مقايسه با كودكي كه از حمايت كافي برخوردار بوده و زمينه رشد تواناييهاي او فراهم باشد كمتر ميتواند به سلامت رواني دست پيدا كند و در نتيجة عوامل محافظتي كه وي را از آسيبهاي رواني و اجتماعي حفظ كند كمتر خواهد شد. در واقع سطح عوامل خطر و محافظ تعيين كننده ميزان سلامت كودكان خواهد بود و برنامه هاي پيشگيري از مشكلات سلامت روان و ارتقاي سلامت روان تلاش ميكند سطح عوامل خطر را كاهش و سطح عوامل محافظ را افزايش دهد.
پژوهشها نشان ميدهد كه برنامه هاي مداخله اي براي كاهش عوامل خطر و افزايش عوامل محافظتي مربوط به سلامت روان در بهبود سلامت كودكان واحساس رضايت آنها از زندگي نقش مؤثري را دارد، همچنين پژوهش ها در اين زمينه نشان داده است كه چه نوع مداخلهاي بيشترين اثر را در كاهش عوامل خطر براي ارتقاي سلامت رواني در بر دارد. بعضي از اين مداخلات به شرح زير است.
الف : برنامه هاي مربوط به نوزادان
اين برنامه ها عبارتند از :
افزايش وابستگي بين نوزادان و والدين
افزايش حساسيت والدين در مورد نوزادانشان
ب- برنامه هاي مربوط به سالهاي اول كودكي (پيش دبستان)
تحقيقات نشان داده است كه برنامه هاي پيشگيرانه قبل از مدرسه (در مهدهاي كودك با مراكزي که كودكان نگهداري ميشوند) مؤثرتر است از برنامه هايي كه تحت عنوان كاهش جرم و بزهكاري و از اين قبيل ارائه ميشود.
- برنامه هاي مربوط به والدين كه در سه سال اول زندگي کودک ارائه ميشود در رشد سازگاري رفتاري و هيجاني كودك و تجربيات والدين اثر خواهد داشت. شواهد كمي در مورد فايدههاي برنامه هاي پيشگيري از خشونت قبل از سن مدرسه وجود دارد و پيشنهاد ميشود اين برنامه ها در مدرسه اجرا شود.
پ- برنامه هاي پيشگيري از اضطراب و افسردگي
شواهد كمي در اثر بخشی برنامه هاي پيشگیري از اضطراب وافسردگي براي كودكان وجود دارد اين برنامه ها براي گروههاي در معرض خطر اضطراب و افسردگي مؤثر است كه آن هم پيشنهاد ميگردد از متخصصان مرتبط هم از نظر تشخيص اين علائم و هم از نظر مداخله لازم كمك گرفته شود.
ت- برنامه هايي كه رفتارهاي پرخاشگرانه و خشونت را به حداقل ميرساند
همان طور كه گفته شد شواهد كمي وجود دارد كه اين برنامه ها در سن قبل از مدرسه اثر بخش باشد. همچنين اثربخشي اين برنامه ها بيشتر در گروه هدف و در معرض خطر است تا گروه هدف همگاني. اگرچه برنامه ريزان بايد مواظب باشند كه رفتارهاي پرخاشگرانه درگروه هم سال تقويت نشود.
ث- برنامه هايي كه اعتماد به نفس وعزت نفس را تقويت ميكند.
اعمال مداخله ها و برنامه ها با هدف ايجاد اعتماد به نفس وعزت نفس نشان داده است كه در گروههاي پرخطر در كوتاه مدت مؤثر بوده است. همچنين اين مداخله هاي هدفمند اثر بيشتري از برنامه هاي عمومي در برداشته است.
تاب آوري و نقش آن در ارتقاي سلامت و پيشگيري از سوءمصرف مواد
در سالهاي اخير وضعيتهاي استرس زا و محيطهاي نامساعد كه جوانان با آن دست به گريباناند سير صعودي پيدا كرده و امكان غرق شدن در مسايل روزمره افزايش پيدا كرده است.
چگونه جوانان ميتوانند از عهده اين مشكل بر بيايند و زندگي موفقي داشته باشند. از طرفي داستانهاي زيادي از كودكاني كه توانسته اند بر ناملايمات غلبه كنند وجود دارد. در دنيايي كه ما زندگي ميكنيم كودكاني وجود دارند كه در شرايط بسيار سخت و نامساعدي زندگي ميكنند، مورد آزار، غفلت و ضربه هاي رواني و عاطفي قرار گرفته اند و با وجود اين ناهنجاريها موفق شده اند نه تنها زنده بمانند، بلكه رشد خوبي نيز داشته باشند و اين سؤالات مطرح ميشود كه چرا اين كودكان با وجود اين ناهنجاريها موفق شده اند؟ از چه ويژگيهايي برخوردارند؟ آيا آن را آموخته اند؟ آيا يك ويژگي شخصي است؟
جوزف[1] تاب آوري را به عنوان توانايي افراد براي انطباق و سازش در مقابل تغييرات، تقاضاها و نا اميديهاي زندگي، تعريف ميكند. فرد تاب آور كسي است كه قادر است در مواجهه با ناملايمات و تغييرات زندگي موفق شود. كودكان تاب آور اين طور توصيف شده اند كه قادر به اداره كردن و ساختن محيط براي غلبه بر فشارهاي زندگي و برآورده كردن ضروريات آن هستند.آنها قادر به سازگاري سريع و شناخت وضعيت، فهم روشن آن چه اتفاق ميافتد، برقراري ارتباط آزادانه، عمل انعطاف پذير و خود را در مسير مثبت ديدن، هستند. در مقايسه با كودكان آسيب پذير آنها قادرند نااميديها و موانع را تحمل كرده وخشم خود را كنترل كنند و وقتي نياز دارند كمك بخواهند.
عوامل خطر و محافظ و نقش آن در تاب آوري كودكان
خطر به معني آسيبي است كه در اثر عوامل استرس زا بر يك فرد يا خانواده وارد ميشود. اين عوامل استرس زا موجب انرژي و توجهي در شخص ميشود كه كاركرد وعملكرد مناسبي را در وي بوجود ميآورد. مطالعه بر روي خانوادهها و كودكان، نشان داده است كه بعضي صفات ويژه يا شرايط (مثل فقر كامل يا عدم دسترسي كافي به منابع) گروهها و افراد را در معرض خطر قرار میدهد.
بسياري از كودكان در محيطي رشد ميكنند كه فقر و خشونت به طور گستردهاي وجود دارد و اين كودكان به دليل چالش هاي مختلف كه با آن مواجه هستند در معرض خطر قرار میگيرند. بعضي از اين چالشها شامل، تحصيلات كم، بيشترين مشكلات رفتاري يا عاطفي و مشكل با قانون است.كودكان زماني به شايستگي بالايي دست پيدا ميكنند كه ساختارها و حمايتهاي بزرگسالان شايسته را دراختيار داشته باشند.
عوامل محافظ: عوامل متعددي موجب ميشود كه شخصي در معرض خطر قرار گيرد و فشارهاي زندگي او را محاصره نمايند. به هرحال، ممكن است نتواند برآنها غلبه كند، در اين جا اين سؤال مطرح ميشود كه چرا ويژگيهايي موجب ميشود شخص تاب آور شود. شواهد كمي وجود دارد كه كودكان درمعرض خطر در مقابله با چالشهاي زندگي تاب آور باقي بمانند، پيش بيني تاب آورشدن زماني آسان ميشود كه در مورد خانواده، شخص و عوامل محيطي او اطلاعاتي داشته باشيد.
شيوة سازگاري شخص و ويژگيهاي خانوادگي كودك به او ياري ميكند تا فشارها و دردسرهاي روزانة زندگي را در كنترل خود در بياورد. بعضي از عوامل محافظت كننده ميتواند در پيشگيري از نتايج منفي و ارتقاي تاب آوري مؤثر باشد. اين عوامل محافظتي ميتواند در اجتماع، مدرسه، خانواده و دركودك وجود داشته باشد.
والدين براي آموزش، راهنمايي، نظارت، كمك، دلداري، نزديك شدن، پذيرايي كردن، برنامه آينده و مراقبت مورد لزوم در زندگي، با كودكان ارتباط برقرار ميكنند. والدين مؤثر به آن چه در رابطه با نيازهاي كودك به او ميگويند بسيار دقيق هستند. آنها شفاف، پاسخگو، تشويق كننده، صريح و با شفقت هستند.
مطالعه بر روي استرس و سازگاري در 5 و 6 سالگي نشان ميدهد كه بعضي ويژگيهاي خانواده فراهم كننده رشد و سازگاري رواني و اجتماعي كودكان خواهد بود. مهمترين اين ويژگيها عبارتند از حمايت خانواده و دوستان و انعطاف پذيري خانوادگي. در واقع انعطاف پذيري خانواده شايد اولين عامل مؤثر بر رشد وسازگاري رواني و اجتماعي كودك است.
دلبستگي و نقش آن در ارتقاي سلامت و پيشگري از سوءمصرف مواد در كودكان
دلبستگي نوزاد، ارتباط عاطفي عميق است كه با مراقبت كنندگان اولية وي و اغلب با مادرش بوجود مي آيد. اين رابطه اي است كه آنها را به هم پيوند ميدهد، با دوام است و موجب شادي، لذت، سلامت و آسايش نوزاد میشود به طوري كه در زمان نبودن آن شخص نوزاد احساس دلتنگي میكند. احساس آرامش، شادي و خوشي اولين مؤلفه هاي اين ارتباط هستند. نظرية دلبستگي حاكي از اين است كه يك مراقبت كننده اوليه پايدار (مثل مادر) براي رشد متعادل كودك لازم و ضروري است. نظرية دلبستگي در اوائل دهة 1950 توسط جان بولبي و ماري اينسورث مطرح گرديد. آنها علاقمند به پاسخهاي كودكاني شدند كه جدايي را تجربه كرده بودند و شروع به مطالعه درحيطة دلبستگي و پيوند نمودند. نظرية آنها در طول 60 سال كار بوسيلة پژوهشگران سراسر دنيا توسعه پيدا كرد و كامل شد.
نظرية دلبستگي بر اين عقيده استوار است كه پيوند بين نوزاد و مراقبت كنندههاي اوليه اولين و مهمترين تأثير را در رشد كودك دارد و قابليت هاي مدارا كردن با مشكل و رشد ارتباط، شكل گيريِ شخصيت را صورت بندي ميکند. در غيبت مادر اولين مراقبت كنندگان نقش مادر را حفظ ميكنند و جاي او را ميگيرند. دلبستگي به روابطي گفته میشود كه زمان زيادي با توجه به سابقة تعامل بين مراقبت كننده و كودك ايجاد ميشود. براساس پرورش و ارتباط متقابل بزرگسالان با كودك در طي سالهاي اول زندگي، رفتار كودك شكل ميگيرد. دلبستگي پديدهاي است كه فرآيندهاي جسمي، عاطفي، شناختي و اجتماعي را در بر ميگيرد. مهارتهاي زندگي چيست؟
مهارتهاي زندگي
مهارتهايي هستند که براي افزايش تواناييهاي رواني ـ اجتماعي افراد آموزش داده ميشوند و فرد را قادر ميسازند که به طور مؤثر با مقتضيات و کشمکش هاي زندگي رو به رو شود. هدف از آموزش مهارتهاي زندگي، افزايش تواناييهاي رواني اجتماعي و در نهايـت پيشگيري از ايجاد رفتارهاي آسيب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقاء سطح سلامت روان افراد است. موريس ايي. الياس، از دانشگاه راجرز در امريکا و مؤلف کتاب «تصميم گيري اجتماعي و رشد مهارتهاي زندگي» مفهوم عامي از ماهيت مهارتهاي زندگي به دست ميدهد:
آموزش مهارتهاي زندگي به شيوة يادگيري فعال است. اين شيوه دانشآموز مدار است و احساسات، افكار، عقايد و تجارب دانشآموزان را درگير يادگيري ميكند. در اين روش دانش آموزان محور اصلي ميباشند. معلم فقط نقش تسهيلگر را بازي ميكند و با پرسيدن يك يا چند سؤال از دانشآموزان درس را شروع ميكند، اجازه ميدهند تا خود دانشآموزان با بحث وگفتگوي كلاسي، پاسخها را دريابند. سپس معلم سؤال بعدي را مطرح ميكند. دانشآموزان با توجه به دانشِ آموخته از قبل، تجارب و افكار خود، براي پيدا كردن پاسخ سؤالات در بحث و گفتگوها شركت ميکنند. به اين طريق معلم با مطرح كردن سؤالات و انجام فعاليتها دانشآموزان را گام به گام به هدف آموزشي مورد نظر نزديكتر ميكند. در آخر دانشآموزان خود، با كمك معلم به هدف آموزشي مورد نظر خواهند رسيد. به طور كلي روش يادگيري آموزش فعال 4 مرحله دارد:
1 ـ مرحلة فعاليت تجربي، يادگيري تجربي و فعال، اغلب شامل يك يا چند فعاليت تجربي وابسته به هدف آموزشي درس است. فعاليتها با ارائة دانش و اطلاعات همراه است. اين فعاليتها ميتواند به صورت فردي، دو نفري يا گروهي انجام شود.
2 ـ مرحله انعكاس يا پردازش، در اين مرحله، آن چه كه انجام دادهايم، چرا انجام دادهايم؟ چگونه ياد گرفتيم؟ روي افكار و احساسات ما اثر دارد؟ و چه چيزي ياد گرفتهايم؟ مورد بحث و گفتگو قرار ميگيرد.
3 ـ مرحلة تقويت و استحكام، اين مرحله شامل تمرينهاي تعقيبي و در ميان گذاشتن آن چه ياد گرفته شده با سايرين است.
4 ـ مرحلة كاربرد عملي، اين مرحله شامل تجربه و آزمايش يادگيريها و مهارتهاي جديد در موقعيتهاي واقعي است.
مهمترين شيوههاي آموزشي در يادگيري فعال و مبتني بر تجربه، علاوه بر بحث و گفتگو و پرسش و پاسخ عبارتند از: بارش فكري، ايفاي نقش، بازي، بحث و مناظره، فعاليت در گروههاي كوچك وگروههاي دوتايي. در اين جا به تعدادي از مهمترين شيوههاي آموزشي اشاره شده است.
بازي و نقش آن در ارتقاي سلامت و پيشگيري از سوءمصرف مواد
در تعاريفي از بازي که بر روي تعامل کودک با اشياء و اشخاص موجود در دنيايش و همچنين به نقش بازي در پي ريزي و تعيين جنبههاي برون شخصي رفتار تأکيد ميکند. در ميان اين نظريات به تعاريف روان شناسان از «خود» ميرسيم:
بازي با ديگران: اريکسون در اين مورد اظهار ميدارد که بازي صحبت کردن مبهم است. يعني عملکرد خود و کوششي جهت هماهنگ کردن فرآيند جسمي و اجتماعي که فرد جزئي از آن است (در عين حال که خودش است).
اريکسون در بررسي بازيهاي سمبوليک (بازي براي خود) که هدفش تسلط بر تضادها و مهارتهاي حرکتي است، از سنت معمول در روان کاوي پيروي میکند. او ضمناً بازي با ديگران را نيز در بحث خود ميآورد و به نقش بازيهاي گروهي در سازگاري اجتماعي اشاره ميکند:
در سنين مهد کودک، بازيگوشي وارد حيطة وسيعي ميشود، يعني دنيايي که با ديگران قسمت شده است. کودک ابتدا با اين ديگران به صورت يک شيء برخورد ميکند، آنها را تفتيش ميکند؛ به درون آنها ميرود و يا ميخواهد که از آنها استفاده کند. لازم است بفهميم وکشف کنيم که چه قسمتي از محتواي بازي ميتواند به صورت بازي خيالي يا فضايي در آيد. چه قسمتي ميتواند به صورت موفقيت آميز تنها در دنياي کوچک اسباب بازيها و اشياء بيان گردد و چه قسمتي ميتواند با ديگران قسمت شده و يا به زور به آنها تحميل شود.
تعامل در بازي با ساير کودکان، کودک را قادر ميسازد تا تصورش را از خود و از ديگران به صورت عام رشد دهد. کودکي که بازي ميکند، نقش خود را مرتب تغيير ميدهد و مجبور ميشود که چشم انداز خود را نيز تغيير دهد. در بازيهاي گروهي که داراي قواعد و مقررات است، بازيکن بايد نقش ديگران را بداند (همانطور که نقش خود را ميداند) و نيز بايد توانايي گرفتن نقش ديگران را در خود رشد و توسعه دهد، تا بتواند از اين طريق پيش بيني نمايد که در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد، تا رفتار خود را با آن سازگار نمايد.
بچههايي که بازي ميکنند بيش از هويت خود ياد ميگيرند. آنها از طريق بازي کردن، نقشهاي مختلف بزرگسالان، مقررات اجتماعي و معيارهايي را که رفتار بازيگر را تنظيم ميکند، ميآموزند.
به علاوه از بُعد ديگر رشد شخصيت همة اين بازيهاي داراي قواعد و مقررات مورد علاقه زياد روانشناسي است. بازيگر بايد ياد بگيرد که به قواعد بازي حتي زماني که انگيزههاي آني، او را به سوي يک رفتار کاملاً متفاوت ديگر سوق ميدهد، تسليم شود. او ممکن است در يک زمان تنها يک نقش را بازي کند ولی بايد آن را طبق مقررات انجام دهد.
زماني که پياژه از بازي سخن میگويد بر اين نکته تأکيد ميکند که بازي «خود» (ego) را قادر ميسازد تا با واقعيتها وفق يابد و مفاهيم دنياي اجتماعي و عيني را در خود رشد دهد.
بازي فردي ميتواند به کودک فرصت دهد تا بدون ترس از تنبيه و خسارت، دنيايش را بسازد؛ مشکلات هيجاني خود را حل کند و چيزهايي درباره دنياي اطرافش ياد بگيرند. بازي اجتماعي به کودک فرصت ميدهد تا ديدگاه خود را درباره هويت خود، تعامل با ديگران، نقشهاي اجتماعي و اهميت رفتار منطبق بر قواعد و مقررات رشد دهد. بنابراین به نظر ميرسد که کودک از طريق دستيابي اوليه بر مفهوم سلطه بر اشيا دوران کودکي و از طريق بازي، به جايي ميرسد که ما بدان انسان متمدن ميگوييم.
بازيهايي که در آن کودکان نقشهاي اجتماعي بازي ميکنند از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت است و بستگي به الگويي دارد که براي تقليد در دسترس ميباشد.
کودک معمولاً کوشش ميکند مانند فرد محبوب خود رفتار نمايد، تا بتواند مزايا و امتيازهاي او را براي خود کسب کند. در نتيجه غلبه به مقام و منزلت، هويت مطلوب کودک را ميسازد. مطالعه آن دسته از الگوهايي که غالباً به وسيله کودکان در بازي تقليد ميشود، منجر به کسب اطلاعات با ارزشي در مورد ديدگاه کودک از واقعيت اجتماعي در فرهنگ هاي مختلف ميگردد. بنابراين وضع خانوادگي و ساختار اجتماعي بر انتخاب کودک از فعاليتهاي بازي تأثير ميگذارد.
پيشگيري اجتماع محور از اعتياد در مهدهاي کودک و پيش دبستانی ها
اگر چه اين لغت از قرن چهاردهم مطرح گرديده است ولي منشأ نظرية مدرن اجتماع کوچک به طور کلي در تفکر اجتماعي اواخر قرن نوزدهم بوده است، يعني زمان رشد شهرنشيني و صنعتي شدن. تقريباً تمامی جامعه شناسان اروپايي در اواخر قرن هجدهم و قرن نوزدهم عقايد خود را در اجتماع کوچک ارائه نمودند. نظرية اصلي آنها اين بود که رشد سرمايه داري، صنعتي شدن وشهر نشيني روابط بين انسان و جامعه را به شيوهاي اساسي تغيير داده و منجر به فقدان اجتماعهاي کوچک شده است.
در قرن بيستم يکي از مهمترين نظريه پردازان علوم اجتماعي به نام "فرديناند تونيس"در خصومت با شهر نشيني به مزاياي اجتماع هاي کوچک پرداخت. در قرن بيستم در طول چهار دهه جامعه شناسان نيروي خود را تنها وقف تعريف اجتماع کوچک نمودند، اما نتوانستند به توافق برسند. اما تعاريف زيادي برای آن وجود دارد، بيشترين عوامل ذکر شده براي ويژگيهاي يک اجتماع کوچک عبارتند از محدودة جغرافيايي، فرهنگ و طبقة اجتماعي. اين عوامل به عنوان اجزاي مربوط به احساس ذهني تعلق يا هويتي که خاص مفهوم اجتماع است در نظرگرفته شده است. ساير ويژگي هاي اجتماع عبارتند از شبکه هاي اجتماعي يا سيستم ارتباطي و منابع موجود مانند مهارتها و دانش.
با توجه به تعاريف فوق، محيط هاي آموزشي (مثل مهدهاي کودک و پيش دبستانيها، مدارس و دانشگاهها) و همچنين محله هاي شهري و روستايي و محيط هاي کار جزء اجتماع هاي کوچک قرار ميگيرند.
گامهاي عملياتي برنامه ريزي در مهدكودك و پيش دبستانی به شرح زير است:
1-ارزيابي ميزان آمادگي براي اجراي برنامه
در اين مرحله ابتدا جلساتي با مدير و سایر مسؤولان (در غالب گروههاي كوچك) گذاشته ميشود و بعد از صحبت هايي در مورد ضرورت توجه به سلامت رواني اجتماعي كودكان واثراتي كه ميتواند در نوجواني وجواني در پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي و سوءمصرف مواد داشته باشد، ميزان آمادگي آنها را ارزيابي مینمايد. در صورتي كه مدير و يا مسؤولان منكِر وجود چنين مداخلاتي قبل از سن دبستان شدند، پيشنهاد آموزشهاي بيشتر در اين زمينه ميتواند كارگشا باشد. ممكن است در بعضي مواقع مخالفت در حدي باشد كه حتي تمايل به آموزش نيز وجود نداشته باشد. در هر صورت به دليل ماهيت برنامه هاي مشاركتي نميتوان با اجبار يا دستور مافوق، مسؤولان را وادار به اجراي برنامه نمود. در اين مواقع ضمن كنار گذاشتن چنين مهدكودك يا پيش دبستانی هایی، نكاتي كه قدرت دفاعي آنها را افزايش داده است را بايد يادداشت کرد تا درجلسات با ديگران تكرار نشود. به همين جهت بهتر است كه هميشه در جلسات يك نفر گفتگوها را يادداشت يا حتي اگر شركت كنندگان در جلسه اجازه بدهند، ضبط كنند و سپس به تفسير آن بپردازند و نقاط قوت و ضعف گفتگوها را پيدا نمايند.
در صورتي كه مدير و مسؤولان حاضر به اجراي برنامه شدند، مرحلة بعد دعوت از والدين يا مراقبت كنندگان از كودك جهت موافقت وجلب مشاركت آنها ميشود. مراحل فوق به شرح زير است:
تهيه فهرستي از والدين شامل كليه اطلاعات لازم (نام و نام خانوادگي، سن، جنس، ميزان تحصيلات، تعداد فرزندان به ترتيبِ سن، جنس و مقطع تحصيلي، ميزان درآمد (درصورت امكان) و ساير اطلاعاتي كه ميزان نگرش آنها را نسبت مسائل مربوط به سلامتي، روشن مي سازد، اين اطلاعات را ميتوان از طريق مسؤولان و مربيان به دست آورد يا از طريق تهيه پرسشنامه از والدين سؤال نمود. بعد ازآشنايي با ويژگيهاي دِموگرافيك و نگرشهاي مربوط به سلامت سطح آگاهي و ميزان آمادگي والدين مشخص ميگردد.
برگزاري جلسة بحث وگفتگو با والدين در گروههاي حداكثر 20 نفری يا برگزاري كارگاه آموزشي با توجه به ميزان آگاهي و سطح آمادگي.
2-تعيين تيم داوطلب همكاري
در اين مرحله بعد از قانع سازي و توجيه كلية افراد ذينفع (منظور همة كساني از اجراي برنامه نفع ميبرند به جز كودكان يعني مسؤولان، مربيان و والدين) از آنها خواسته ميشود در صورت تمايل براي مشاركت زمانهايي را كه ميتوانند همكاري نمايند، نوع همكاري و امكاناتي كه ميتوانند در اختيار برنامه بگذارند، همراهِ با ساير اطلاعات لازم مربوط به خود را در يك ورقه كاغذ بنويسند و به كارشناس مربوطه بدهند. كارشناس برنامه بعد از جمع آوري اين اطلاعات در اولين جلسه با حضور داوطلبان يک بار ديگر ضروت تدوين و اجراي چنين برنامه هايي را توضيح ميدهد، او موظف است به همة سؤالات آنها پاسخ دهد و در صورت لزوم به آموزش مفاهيميکه برايشان مبهم است، بپردازد. آموزشها ميتوانند بنا به ضرورت به صورت بحث و تبادل نظر، آموزش يک طرفه ويا کارگاهي باشد. زمان آموزشها نيز بنا به ضرورت ميتواند متفاوت باشد و تا زماني که نياز است نيز ادامه پيداکند. مهمترين مباحث پايه اي که لازم است داوطلبان راجع به آن آموزش ببينند، عبارتند از: تعريف وابستگي وسوءمصرف مواد، پيشگيري و انواع آن، عوامل خطر و محافظ و نقش آن در پيشگيري، ارتقاي سلامت وپيشگيري از سوءمصرف مواد در مهدهاي کودک و پيش دبستانيها.
3-تدوين برنامه
بعد از پايان آموزشها زمان تدوين برنامه با مشارکت داوطلبان فرا ميرسد که با توجه به مراحل زير انجام ميگيرد:
1- كمك به آنها براي شناخت نيازهاي خودشان در رابطه با کودکانشان (نيازسنجي)
2- كمك به آنها براي تشخيص و به دست آوردن منابع (دانش، مهارت، پول، کمکهاي ساير والدين، تجهيزات) (داراييسنجي)
3- كمك به آنها براي شناخت اهداف كلي و اختصاصي (برنامه راهبردي)
4- كمك به آنها براي طراحي برنامة عمل و تقسيم وظايف (اجرا)
5- كمك به آنها براي ارائة بازخورد اعمال خود (پايش و ارزشيابي)
6- كمك به آنها براي ارزيابي و در صورت لزوم تغيير اهداف قبلي (بازبيني برنامه)
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: