عنوان طرح:
بررسي عوامل مؤثر بر ميزان آگاهي والدين نسبت به سوءمصرف مواد مخدر در شهر رشت
رضا جعفري سدهي
1384
مقدمه
وجود 2 تا 7/3 ميليون نفر معتاد براساس آمارهاي اعلام شده تا پايان سال 81، 146000 دانش آموز در معرض خطر مصرف مواد مخدر در سال تحصيلي 80 ـ 81، مصرف 1000 تن مواد مخدر در كشور و كشف تنها 15 درصد از اين مواد توسط نيروي انتظامي، فوت 12883 نفر به علت سوءمصرف مواد مخدر از سال 73 تا 5 ماهة اول سال 82، انتقال 67% ويروس ايدز از طريق استفاده از سرنگ مشترك، وقوع 50 درصد جرايم چون سرقت اعمال منافي عفت عمومي و طلاق به دليل سوءمصرف مواد مخدر، تحميل حداقل 4500 ميليارد تومان خسارت كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم صرف مبارزه با عرضه، درمان و پيشگيري ميشود و نيز ميزان رشد ساليانه 8 درصدي بروز سوءمصرف مواد مخدر يعني بيش از سه برابر نرخ رشد جمعيت، نشانههايي از يك بحران اجتماعيِ بزرگ در ايران است كه به رغم همة تلاشها و كوششها هر روزه بر دامنة اين بحران افزوده ميشود.
امروزه سودمندي راهبرد پيشگيري از اعتياد از بسياري جهات به اثبات رسيده است. به عنوان مثال از نظر اقتصادي مشخص شده كه اگر چه هر يك دلار هزينه در درمان سبب سه دلار سود در مقایسه با عدم درمان ميشود، اما هر دلار هزينه پيشگيري از مصرف مواد، سبب جلوگيري از حدود 5 دلار هزينه در درمان و مشاوره ميشود در سياست پيشگيري از اعتياد اگر چه عوامل بسياري چون نظام آموزشي، وسايل ارتباط جمعي و گروه همسالان نقش دارند اما نقش و جايگاه خانواده بسيار تعيينكنندهتر است.
خانواده اساسيترين نهاد جامعه پذيركردن كودكان به ويژه در سالهاي حساس اولية زندگي است. خانواده تحت شرايط صحيح، كودكان را آماده مي سازد تا تواناييهاي بالقوه خود را شناسايي كنند و به عنوان افرادي بالغ نقشهاي سودمندي را در جامعه برعهده گيرند. كودكان در فرآيند جامعه پذيري در خانواده، امر و نهي والدين، تقليد و همانندسازي را كه از مهمترين شيوههاي انتقال ارزشها، هنجارها سنتهاي اجتماعي است ياد ميگيرند. در حقيقت در خانواده است كه كودكان ميآموزند كه چه چيزي درست و چه چيزي غلط است و چه چيزي خوب وچه چيزي بد است.
خانوادهها براي اين كه در امر پيشگيري از اعتياد در فرزندان موفق باشند بايد به شناسايي عوامل محافظتكننده و عوامل خطر در خانواده بپردازند و از طريق كاربرد تدابير و سياستهاي روشن و صحيح به تقويت عوامل محافظتكننده و كاهش عوامل خطر در خانواده همت گمارند.
تحقيقات يك تعداد از عوامل محافظتكننده و عوامل خطر موجود در خانواده را نشان داده است كه با شروع مصرف مواد مخدر ارتباط دارد. مطالعات به ويژه نشان ميدهد كه اعتياد والدين يا ديگر اعضاي خانواده، فرزندان را چه به صورت ژنتيكي و چه به صورت احتمالي در معرض خطر قرار ميدهد. ساير عوامل خطرساز موجود در خانواده، شامل استفاده والدين از الكل، تنباكو و ساير مواد، نگرش مثبت خانواده نسبت به مواد و پذيرش مصرف مواد، فقدان همبستگي والدين در همة مراحل رشد، سوء استفادة جسمي يا جنسي، بحران اقتصادي و مديريت ضعيف خانواده ميباشد و عوامل تقويتكننده در خانواده نيز شامل انضباط سازگارانه و پايدار، همبستگي قوي بين والد ـ فرزند با سطوح بالايي از نظارت و كنترل، عواطف و صميميت و حمايت عاطفي والدين ميباشد.
تحقيقات متعدد نيز مؤيد نقش عوامل محافظتكننده و خطر ميباشد. به گفتة كلمن، افراد معتاد تحت تأثير ديناميك خانواده و الگوهاي رفتار اعتيادآور در خانه بودهاند. همچنين تحقيقات گسترده در كشورهاي مختلف جهان نشان ميدهد كه افراد معتاد بيش از بقيه به خانوادههاي از هم پاشيده و بي ثبات تعلق دارند. ميتوان گفت احساس نا امني كه شخص نسبت به داشتن چنين خانوادههايي دارد، سبب كشيده شدن او به سمت اعتياد ميگردد. در واقع شخص با دور كردن خود از يك خانواده نا امن و رفتن به درون گروهي كه اعضاي آن تقريباً مشابه خودش هستند، ميخواهد براي خودش امنيت لازم را فراهم نمايد.
خانواده از ديدگاهي يك شأن يا نماد اجتماعي شمرده ميشود و برآيند يا انعكاسي از كل جامعه است. در يك جامعة منحط خانواده نيز خود منحط خواهد بود. برعكس در سلامت جامعه، سازمانهاي آن از جمله خانواده نيز از سلامت برخوردار خواهد بود اما به محض تكوين خانواده هم چون هر سازمان اجتماعي ديگر بر زمينههاي اجتماعي فرد اثر خواهد گذارد. چون خانواده طبيعيترين و مشروعترين واحد توليد مثل به شمار ميرود. كم و كِيف فرزندانش بر تمامي ساخت جامعه اثر خواهد گذاشت. هرگز نميتوان انتظار داشت، جامعهاي سالم باشد. حال آن كه فرزندان ناسالم از درون خانواده بيرون بيآيند. برخي از پژوهشگران نيز به تبيين عوامل خانوادگي در حكم واسطة آسيبپذيري نسبت به سوءمصرف مواد پرداخته و نشان دادهاند كه وجود مشكلات روان شناختي مانند افسردگي و اضطراب در مادران با سوءمصرف در فرزندان مرتبط بوده است.
اهداف تحقيق
· بررسي ميزان آگاهي والدين نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش عوامل زمينهاي (سن، جنس، بُعد خانوار) برآگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش گروه دوستان معتاد برآگاه نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش عضو معتاد در خانواده (نسبي و سببي) برآگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش طبقة اقتصادي ـ اجتماعي (مانند: شغل، درآمد ، سطح تحصيلات) برآگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش ساخت خانواده (هستهاي، گسترده، ناقص) برآگاهي والدين نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش نوع محلة زندگي برآگاهي والدين نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
· بررسي نقش ترس و نگراني از خطر احتمالي اعتياد فرزندان برآگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر
روش تحقيق:
روش مورد استفاده در اين تحقيق روش تحقيق پيمايشي[1] است. جامعه آماري مورد مطالعه در اين تحقيق، خانوادههاي ساكن شهر رشت اعم از خانوادههاي سالم (فاقد اعضاي آلوده) و خانوادههاي در معرض خطر (آلوده) ميباشد كه طبق سرشماري سال 1375، شامل 110544 خانوار ميباشد. جمعيت نمونه 399 نفر برآورد شد.
روش نمونه گيري[2]، نمونهگيري خوشهاي[3] است. به اين منظور از نقشه تفصيلي شهر رشت كه براساس مناطق سه گانه به 165 حوزه شهري تقسيم شده بود استفاده گرديد. براي انجام اين كار، ابتدا از حوزههاي شهري موجود به شيوة نمونهگيري تصادفي ساده، 20 حوزه شهري در سه منطقه انتخاب شد و در حوزههاي منتخب با 20 نفر از والدين واجد شرايط مصاحبه به عمل آمد.
در اين تحقيق ابزار جمع آوري اطلاعات پرسشنامة محقق ساخته ميباشد كه به دو شيوة بسته و باز تدوين شده است. در اين پرسشنامه، سؤالات اساسي و مهم در دو قالب متغير مستقل و وابسته تدوين شده است تا از طريق مصاحبه حضوري با جمعيت نمونه، اطلاعات لازم به دست آيد.
بحث و نتيجه گيري:
برنامههاي پيشگيري از سوءمصرف مواد جزء يكي از مهمترين رويكردهاي كاهش تقاضا[4] ميباشد كه در ابعاد و عرصههاي گوناگون از جمله پيشگيري اوليه انجام ميگيرد. طبيعي است كه والدين به عنوان پرورش دهندگان اوليه، نقش عمده و برجستهاي را در پيشگيري از سوءمصرف (در ابعاد سه گانة پيشگيري) ايفا ميكنند؛ هر چند كه نقش مدارس، اجتماعات، سازمانهاي خدمات اجتماعي، گروههاي مذهبي، نهادهاي قانوني و وسايل ارتباط جمعي نيز به نوبة خود بسيار حياتي است.
از آن جا كه كودكان حساسترين و حياتيترين دوران رشد خود را به لحاظ شكل گيري شخصيت و هويت در كانون خانواده سپري ميكنند، نقش و جايگاه خانواده در مصونيت بخشی كودكان در مقابل خطرات و عوارض سوءمصرف مواد مخدر بسيار بنيادي ميباشد. چرا كه والدين فرصتهاي فراواني براي ترويج سلامتي و زندگي عاري از مواد در بچه ها دارند. آنها همچنين بنيادي در رشد عاطفي و اجتماعي فرزندانشان از زمان كودكي ايفا ميكنند.
براي اين كه فرزندان، ارزشهاي اخلاقي و مسؤوليتپذيري را به واسطة آن چه كه علماي علوم اجتماعي الگوبرداري مينامند، ياد میگيرند. والدين مدلهاي فرزندانشان هستند و حتي مصرف مواد قانوني نيز ممكن است پيام نادرستي را به كودك انتقال دهد. واقعيت اين است كه كودكان در دنيايي زندگي ميكنند كه با فرصتهاي فراوان براي مصرف مواد پرشده است، اما والدين ميتوانند فرزندانشان را آماده كنند تا انتخابهاي مثبت داشته باشند. براين اساس، فقدان يا كمبود آگاهي والدين در خصوص معضل سوءمصرف مواد مخدر و دامهاي پيشگيري از آن يكي از مهمترين عوامل خطرزاي شيوع و گسترش مسألة سوءمصرف مواد مخدر در جامعه ميباشد، چرا كه خانواده جبهة مقدم پيشگيري از اعتياد محسوب ميگردد و ناكام ماندن خانواده ميتواند سبب عقيم ماندن ساير سياستهاي پيشگيري از اعتياد در جامعه شود.
در اين پژوهش رابطة بين جنسيت و آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر در سطح 95 درصد مورد تأييد قرار گرفت. در اين آزمون كه به كمك آزمون T انجام گرفت مشخص شد كه پدران از آگاهي به مراتب بالاتري از مادران برخوردار هستند. از آن جا كه در جامعهای مثل ايران، مرد بودن با يك سلسله از امتيازات در حوزه اشتغال، تحصيلات، قرار گرفتن در شبكة گستردة تعامل و روابط اجتماعي همراه است كه هر يك از آنها ميتواند به نوعي در كسب و افزايش آگاهي مؤثر باشد، اين تفاوت آگاهي برحسب جنسيت چندان دور از واقعيت نيست.
تجزيه و تحليل واريانس يك طرفه (آزمون F) نشان داد كه تفاوت معنیداري در ميزان آگاهينسبت به سوءمصرف مواد مخدر برحسب زندگي در مناطق مختلف شهر وجود دارد. نوع محلة زندگي يكي از متغيرهايي بود كه هم به عنوان يكي از معرفهاي طبقة اقتصادي ـ اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته و هم به عنوان يكي از متغيرهاي مهم نظرية بوم شناسي شهري كه بر پاية آن نظريه، نحوه توزيع بر تجربه اجتماعي افرادي كه در معرض آن قرار دارند، تأثير ميگذارد. البته توسعة شهر رشت به طور كامل با نظرية دواير متحد المركزيِ برگس مطابقت ندارد و شرايط خاصخود را دارد كه توضيح آن در اين مقال نميگنجد. در تقسيمبندي مناطق مختلف شهر رشت (به مناطق ضعيف، متوسط، خوب و عالي) سعي گرديده كه هم از يك سلسله شاخصهاي ذهني واعتباري هم چون قضاوت و ارزيابي مردم از چگونگي موقعيت مناطق مختلف شهر رشت (يعني آن كه عموم مردم آن مناطق را در چه درجه و رتبهاي قرار ميدهند) و هم از يك سري شاخصهاي عيني مانند قيمت زمين، هزينة اجارة مسكن و غيره ... استفاده شود.
تحليل آماري نشان ميدهد كه ساكنين مناطق داراي شرايط خوب از آگاهي بهتري برخوردار هستند. شايد دليل عمده اين امر ناشي از طبقه اجتماعي ـ اقتصادي ساكنين اين مناطق ميباشد كه عموماً از طبقات متوسط و كارمند هستند و در عين حال از سابقه شهرنشيني به نسبت بالايي نيز برخوردار هستند.
طبقه اجتماعي ـ اقتصادي از اساسيترين متغيرهايي است كه بايد در فعاليتهاي آگاهسازي مورد توجه قرارگيرد. در جوامع امروزي عمدتاً سه شاخص بنيادي براي تعيين طبقه اجتماعي ـ اقتصادي وجود دارد كه عبارت است از درآمد ، شغل و سطح تحصيلات. در اين تحقيق علاوه برسه شاخص فوق، از ساير شاخصها هم چون ميانگين هزينة ماهيانه، متراژ منزل مسكوني نيزاستفاده شده است كه هر كدام به طور مستقل با متغير وابسته (آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر) در ارتباط قرار گرفتند كه تنها رابطة نوع فعاليت و سطح تحصيلات مورد تأييد قرار گرفتندكه در ذيل به توضيح مختصر دربارة آنها ميپردازيم) در رابطه با نوع فعاليت مشخص گرديد كه بيشترين ميزان آگاهي، ويژة والديني است كه در سطوح عالي مشاغل كارمندي قرار دارند وكمترين ميانگين هم مربوط به زنان خانهدار ميباشد.
نوع فعاليت به دليل تأثيرات فراواني كه بر دانش، نگرش و رفتار والدين و بالتبع بر نحوه و شيوة فرزندپروري، تربيت و پرورش فرزندان دارد ميبايست در برنامه ريزيهاي آموزشي و آگاهي بخشي والدين مورد توجه اكيد قرار گيرد.
سطح تحصيلات شاخص مهم ديگر طبقه اجتماعي ـ اقتصادي بوده است كه مورد تحليل قرار گرفت و مشخص گرديد كه بيشترين ميزان آگاهي متعلق به والدين بهرهمند از سطح تحصيلات عاليه (فوق ليسانس به بالاتر) و كمترين مقدار هم مربوط به والدين بيسواد بوده است.
اصولاً داشتن سواد يا بيسوادي نقش مهمي در فرهنگ عمومي جامعه، تربيت فرزندان و بالتبع در نهادينه كردن فرهنگ پيشگيري از اعتياد دارد. پدر و مادرهاي باسواد و آگاه به دنياي متحول و پرتلاطم بهتر ميتوانند وظايف و نقشهاي خود را ايفا نمايند و شرايط مادي ـ معنوي و عاطفي مناسبتري را براي فرزندان ايجاد كنند. غالب تحقيقات نشان ميدهد كه اكثر معتادان داراي والدين بيسواد يا كم سواد بودند. از اين رو ضروري است كه با در نظر گرفتن ميزان تحصيلات والدين، ابزارها و شيوههاي مناسبي را در جهت آگاه سازي و آموزش آنها انجام داد.
در ارتباط با موضوع عدم رابطه متغيرهايي هم چون درآمد، ميانگين هزينة ماهيانه و متراژ منزل مسكوني با متغير آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر بايد به ويژگي خاصي اجتماعي ـ اقتصادي جامعة ايران اشاره كرد. در يك جامعة متعادل و متوازن و برخوردار از يك جريان طبيعي تحرك اجتماعي، معمولاً طبقة اجتماعي ـ اقتصادي از يك مجموعه شاخصها و معرفهاي همگن و متجانس برخوردار است. به عنوان مثال انتظار ميرود كه دارندگان تحصيلات عاليه از شغل مناسب و درآمد مورد انتظار نيز برخوردار باشند اما در جامعهاي كه برخورداري افراد از مواهب و امكانات مادي نه براساس شايستگيها و صلاحيتهاي تحصيلي و حرفهاي، بلكه براساس حاكم بودن ساير شرايط هم چون تسلط اقتصادِ دلالي و سوداگري ميباشد اين عدم تجانس و يكپارچگي نميبايست چندان دور از واقعيت باشد.
فرضيه ديگري كه مورد تأييد قرار گرفت رابطة بين ميزان اعتقاد والدين نسبت به مسؤوليت خانوادهها در امر پيشگيري از اعتياد در فرزندان و سطح آگاهيشان بوده است. در تحليل مشخصگرديد كه بيشترين ميزان آگاهي مربوط به والديني ميباشد كه اعتقاد خيلي زيادي به نقشخانوادهها در امر پيشگيري داشتند.
با تكيه بر نظرية پديدارشناسي متزا، انكار مسؤوليت يكي از مهمترين تكنيك هايي است كه طي آن افراد و خانوادهها هرگونه مسؤوليت پيشگيري از اعتياد را از خود دور ميكنند و آن را متوجه ساير نهادها هم چون مدرسه، وسايل ارتباط جمعي و غيره قرار ميدهند. در نتيجه هيچ گونه كوشش جهت كسب يا افزايش آگاهي خود در زمينة پيشگيري از اعتياد انجام نميدهند. به عبارت ديگر اهميت بررسي اين متغير از آن جاست كه اكثريت والدين معتقدند كه مسؤوليت پيشگيري ازمشكلات رفتاري فرزندانشان برعهدة مدارس و ساير نهادهاي خارج از خانواده است. در اين زمينه پيكهارت معتقد است كه اكثر والدين پس از كشف مصرف الكل يا مواد مخدر از سوي فرزندشان مات و مبهوت ميشوند كه از مهمترين دلايل آن ميتوان به: الف ـ عدم آگاهي آنان از اين دليل كه قرار نبوده، بدانند (مخفي كاري از سوي فرزند) ب ـ عدم آگاهي آنان ناشي از اين دليلكه نميخواستند موضوع را بدانند (امتناع از سوي والدين). كشف موضوع يا اتفاق زماني اتفاق ميافتد كه يك يا هر دو دليل ـ امتناع يا مخفي كاري ـ از بين ميرود.
والدين بايد به اين نكته واقف شوند كه خانواده نقش بسيار مهمي در زمينه پيشگيري از اعتياد در كودكان و نوجوانان دارند چرا كه طي سالهاي اولية دوران كودكي و پيش از آن كه گروههاي همسال وارد صحنة زندگي نوجوان شوند، والدين در شكلگيري اعتقادات بنيادين اخلاقي وشخصيت فردي فرزندان نقش عمدهاي دارند و حتي تأثير بد دوستان نيز قادر نيست تا شخصيتي راكه در خانه و خانواده شكل گرفته تغيير دهد.
وجود فرد معتاد در خانواده و گروه دوستان و تأثير آن بر متغير آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر از جمله متغيرهايي بود كه مورد آزمون قرار گرفت و در سطح اطمينان 95 درصد پذيرفته شد.
اين فرضيه برگرفته از نظريه جامعهپذيري و نيز يادگيري اجتماعي است. همان طور كه ميدانيم جامعهپذيري فرآيند ي است كه به وسيلة آن شخص عضو گروه يا جامعه ميشود و محتويات فرهنگي، ضروريات و شيوههاي رفتاري را ياد ميگيرد كه عموماً در دو قالب جامعه پذيري نخستين (خانواده و گروه دوستان) و جامعه پذيري دومين (مدرسه و وسايل ارتباط جمعي) انجام ميگيرد. درباره تأثير دوستان معتاد يا عضو معتاد در خانواده، تأكيد بر جامعه پذيري غيررسمي است يعني جامعهپذيري خودبخودي و فارغ از عنصر نيّتمندي و قصدمندي. پيش فرض تحقيق اين بود كهوجود فرد معتاد در خانواده يا گروه دوستان، امكاني را فراهم ميآورد كه فرد به صورت غير رسمي آگاهيها و اطلاعاتي را دربارة انواع مواد مخدر، شكل و اسامي رايج آنها، علايم، عوارض و پيامدهاي آن به دست آورد. هر چند كه در نقطة مقابل اين فرآيند، قرار گرفتن در شبكة اجتماعي دوستان يا اعضاء خانواده معتاد ممكن است سبب ساز گرايش به اعتياد در والدين يا فرزندان آنها شود. در هر صورت، آزمون اين دو فرضيه نشان ميدهد والديني كه دوستان معتاد يا عضو معتادي در خانواده خود داشتهاند، از ميانگين آگاهي بالاتري برخوردار بودهاند. اين نتيجه با نتيجة به دست آمده از تحقيقي كه دربارة ميزان آگاهي دانشآموزان استان يزد انجام گرفته بود، همخواني دارد. در آن تحقيق ميزان آگاهي با وجود فرد معتاد در خانواده ارتباط داشته است.
فرضية ديگري كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفت رابطة بين ميزان استفاده از رسانههاي جمعي و آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر بوده است. كه اين متغير براساس نظرية جامعه پذيري وارد تحليل شد.
رسانههاي عمومي (اعم از تلويزيون، راديو، كتاب، مجله، روزنامه، سمينارها، همايشها) نقش اساسي و مهمي در افزايش آگاهي و دانش بينندگان، شنوندگان و خوانندگان خود و نيز در معرفي اين معضل به جامعه به عنوان يك مشكل جدي و در كمين دارند. در اين تحقيق نقش وسايلي چون راديو، تلويزيون، برگزاري همايشها، نمايشگاهها، سمينارها، كتاب، مجله و... مورد بررسي قرار گرفتند كه به ذكر نتايج آنان ميپردازيم:
مشخص شد كه بين ميزان استفاده از تلويزيون و آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر رابطة معنیداري وجود ندارد يعني به رغم استفاده حدود 62 درصد از والدين از اين رسانه در حد زياد، اين رسانه نتوانسته است در فرآيند آگاهي بخشي بر والدين مؤثر و كارساز باشد. شايد دليل عمدة اين امر را بتوان در پرداختن سطحي و غيركارشناسانه اين رسانه به معضل اعتياد جستجوكرد كه تأكيد اساسي به ارائة برنامههاي پيشگيري از اعتياد در قالب فيلمها و سريالها دارد.
بر خلاف تأثير تلويزيون، تفاوت معنيداري بين ميزان استفاده از راديو و آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر وجود داشته است. بخش عمدهاي از اين اثربخشي را بايد مربوط بهتوانمنديها و امكانات اين رسانه دانست كه اين امكان را به راديو ميدهد تا با بهرهگيري ازشبكههاي مختلف و برنامههاي متنوع، توجه مستقيمتر و عمليتر به اين موضوع داشته باشد بهعبارت ديگر راديو با برخورداري از ويژگيهايي چون قابل استفاده بودن در همه جا، پوشش دادن مخاطبان بيسواد، پشتيباني از ساير رسانهها، مؤثرتر از تلويزيون بوده است.
در ارتباط با حضور در همايشها، سمينارها و نمايشگاهها با اين كه تنها 8/5 درصد از اين امكان استفاده ميكردند، تحليل نشان ميدهد كه تفاوت معنیداري در آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر برحسب ميزان حضور وجود داشته است دليل عمدة اين امر را شايد بتوان در طيف استفادهكنندگان خاص اين برنامهها دانست كه عموماً از گروههاي تحصيل كردهاي هستند كه بازمينة قبلي و انگيزة مشخص در آن شركت ميكنند. بديهي است كه در ترويج و اشاعة فرهنگ پيشگيري از اعتياد بايد از ابزارها و وسايلي بهره جست كه امكان استفاده همگان از آن ميّسر باشد. به عنوان مثال برگزاري همايشها يا سمينارها (به عنوان يكي از ابزارهايي كه ميتوان سبب ارتقاء و افزايشآگاهي والدين نسبت به پيامدهاي و مضرات مواد مخدر شود) براي جامعهاي كه عده زيادي از اين امكان محروم هستند، نميتواند كمك چنداني به پيشبرد نهضت پيشگيري از اعتياد كند.
در بخش تأثير رسانة مكتوب (كتاب، مجله، روزنامه...) تفاوت معنیداري در آگاهي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر برحسب ميزان استفاده از اين رسانه وجود داشته است. رسانههاي مكتوب تواناييهاي متعددي دارند از جمله يادآوري شعارها يا بيان مطالب كليدي كه براي عموم قابل استفاده هستند اما براي استفاده از آنها درجاتي از سواد لازم است چرا كه ممكن است حتي موضوعات مصوّر توسط افراد كم سواد يا بيسواد به خوبي درك نشود.
در پايان تحقيق و آن چه كه از بررسي متغير آگاهي والدين نسبت به سوءمصرف مواد مخدر برمي آيد اين نكته است كه درصد كمي يعني حدود 3/12 درصد از والدين از آگاهي خوب درباره انواع مواد مخدر، علايم، عوارض، نشانهها، پيامدها، عوامل مؤثر بر گرايش نوجوانان و جوانان به اعتياد برخوردار هستند در حالي كه اكثريت والدين (در حدود 51 درصد) از چنين آگاهيای محروم ميباشند. اين نشان دهندة ضعف و نارسايي در سيستم اطلاع رساني نهادهاي مجري يا عدم توانايي در بكارگيري ابزارها و شيوههاي متناسب با اهداف پيشگيري از سوءمصرف مواد ميباشد. اين نتيجه با آن چه مبني در بررسي ميزان آگاهي دانشآموزان سال سوم دبيرستان شهرستان لاهيجان انجام داده مطابقت دارد. در آن تحقيق تنها 17 درصد از دانشآموزان آگاهي خوبي درباره مواد مخدر داشتند و اين به نوعي نشان دهندة اين نكته است كه آگاهي دانشآموزان بازتابي از آگاهي والدين است.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: