عنوان طرح:
بررسي عوامل مؤثر بر موفقيت سمزدايي و پيشگيري از عود در مراجعان به مراكز خود معرف بهزيستي 83 تا 85
هومن شريفي
1388
مقدمه
موفقيت در سم زدايي سوءمصرف مواد مخدر به عنوان يكي از شاخصهاي اثربخشي درمان اعتياد و كارايي درمان مورد توجه ميباشد. مصرف مواد مخدر با عوامل متعددي در ارتباط ميباشد که از جملة آنها ميتوان به مسائل محيطي، اجتماعي، خانوادگي و فردي اشاره نمود. آمار نشان ميدهد که درصد بالايي از افراد معتاد به مواد مخدر تمايل به ترک دارند که به عنوان مثال اين رقم براي مصرف کنندگان سيگار 70% و براي مصرف کنندگان کانابيس 10 % ميباشد ولي تنها 4 تا 6 در صد از افرادي که اقدام به ترک سوءمصرف مواد مخدر مينمايند، در طول يک سال موفق به نگهداري ترک خود ميشوند. نقش عواملي چون سن ترک، نوع مادة مصرفي و مقدار آن، ميزان وابستگي به مادة مصرفي، ميزان موارد اقدام به ترک قبلي، وجود پدر يا مادر، خواهر و برادر يا دوستان مصرف کننده، شرکت در فعاليتهاي ورزشي و وجود ارتباط قوي خانوادگي و اجتماعي بر روي روند و نتيجة درمان سوءمصرف مواد مخدر ونتيجة ترک مواد مخدر حائز اهميت ميباشد. از ديگر عوامل ميتوان به كيفيت ارائه خدمات درماني شامل بكارگيري روش مناسب، ارائة مناسب درمانهاي پيشگيري از عود و ارائة خدمات درمانهاي غيردارويي مناسب در كنار خانواده درماني اشاره كرد. انجمن نظام پزشکي امريکا در سال 2001 بر اساس مطالعات خود بيان کرده است که سه دسته از عوامل بر ترک مواد مخدر مؤثر ميباشند که از جملة آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف) شرايط فارماکولوژيک و فاکتورهايي که باعث سوءمصرف و اعتــيـاد ميشوند مانند تمايل به مادة مخدر، مدت استفاده از آن، مقدار مصرف و ميزان تلاشهاي انجام شده براي ترک مواد مخدر.
ب) وضعيت و توانايي تصميم گيري فرد و اطلاعات بهداشتي که ميتواند بر تصميم گيري و اعتماد به نفس فرد براي ترک مؤثر باشد.
ج) مشخصات فردي، اجتماعي و شخصيتي افراد و فاکتورهاي دموگرافيک و نفوذهاي اجتماعي فرد
در اين ميان با وجود اقدامات ارزشمندي که در جهت درمان سوءمصرف كنندگان مواد به مواد مخدر در کشورمان انجام گرفته، تاکنون مطالعه جامعي که بتواند اثر گسترده و وسيعي از عوامل را بر روند ترک مواد مخدر بسنجد، انجام نشده است. در اين مطالعه ما درصدد هستيم تا تأثير عوامل مختلف را بر ترک مواد مخدر در چهار گروه: دموگرافيک، فردي و اجتماعي، وابستگي به مواد مخدر و عوامل درماني در غالب دو گروه اصلي عوامل فردي و عوامل درماني در مراجعان سالهاي 83 تا 85 به کلينيکهاي درمان سوء مواد مخدر بررسي نماييم . اين طرح در راستاي برنامه ريزي صحيح جهت موفقيت آميزتر نمودن پروسه درمان و اعمال تغييرات مناسب در برنامه هاي درماني رايج و ارائة راهکارهاي درماني متناسب با شرايط هر فرد معتاد مراجعه کننده، استفاده خواهد شد .
اهداف تحقيق
هدف کلي اين مطالعه تعيين تأثير عوامل مؤثر بر موفقيت سمزدايي در افراد مراجعه کننده به کلينيکهاي درمان و بازتواني سوءمصرف مواد مخدر مراكز خود معرف بهزيستي شهر تهران در طي سالهاي 83 الي 85 بود .
روش تحقيق
مطالعة فوق يك مطالعة كمّي، توصيفي بوده است. در ابتداي پژوهش يك مطالعة كيفي با استفاده از روشهايي مانند مشاهده و بحث گروهي متمركز با درمانگران و مراجعان به مراكز خود معرف دولتي و خصوصي در سطح شهر تهران انجام گرفت. اين مطالعه در راستاي تدوين نهايي پرسشنامه بود.
در مجموع به جز مراجعات به دليل تكميل روند اجراي طرح، 65 مراجعه به كلينيكهاي دولتي و خصوصي سرپايي فعال سازمان بهزيستي انجام شد. تعداد مراكز دولتي درمان سرپايي فعال در استان تهران 6 مركز و تعداد مراكز خصوصي درمان سرپايي فعال در اين استان 87 مركز ميباشد. همچنين تعداد مراكز درماني استان تهران شامل 3 مركز دولتي و 45 مركز خصوصي ميباشد. در اين ميان تعداد مراكز درماني دولتي شهر تهران شامل 2 مركز بود. در طي انجام طرح تعداد مراكز درمان سرپايي فعال كه از لحاظ سالهاي فعاليت (84 ، 85 ، 86) با اهداف اين طرح همخواني داشتهاند، 14 مركز بود. از اين تعداد در هر منطقة تهران (مناطق 22گانه) در صورت موجود بودن مركز فعال در آن منطقه، يك مركز به صورت تصادفي انتخاب شد. در مجموع دو كلينيك درمان سرپايي دولتي به نامهاي شهيد ملت دوست و شهيد ذوالفقاري و 8 كلينيك خصوصي مورد ارزيابي قرار گرفتند.
حجم نمونه: در ابتداي اين مطالعه هدف ما سرشماري پروندة کليه افراد سوءمصرف کنندة مواد مراجعه کننده به کلينيکهاي درماني خود معرف وابسته به سازمان بهزيستي در طي سالهاي 83 الي 85 بود، ولي به دليل مشكلات اجرايي شروع اين طرح يك سال با تعويق انجام گرفت و لذا با توجه به اهداف اين مطالعه و با توجه به اين كه در بسياري از كلينيكهاي درمان سوءمصرف مواد مخدر سازمان بهزيستي اطلاعات مربوط به سال 83 معدوم گرديده بود، با جلب موافقت كميتة پژوهشي مركز تحقيقات داريوش، کلية افراد سوءمصرف کننده مراجعه کننده به کلينيکهاي درماني خود معرف وابسته به سازمان بهزيستي سالهاي 84 الي 86 مورد مطالعه قرار گرفتند.
در بررسي عوامل دروني و فردي كليه مراجعهكنندگان به كلينيكهاي دولتي و خصوصي مورد توجه قرار گرفتند و در بررسي عوامل درماني كليه مراكز خود معرف بهزيستي مورد پايش قرار گرفتند.
در طي مطالعهاي به سه كلينيك دولتي و هشت كلينيك خصوصي درمان سوءمصرف مواد مخدر سازمان بهزيستي مراجعه شد. شيوة نمونه گيري از پروندههاي موجود در كلينيكها با استفاده از شيوه نمونهگيري تصادفي بود به اين طريق بود كه از هر 10 پرونده 1 پرونده مورد بررسي قرار ميگرفت.
جمعيت هدف: کليه افراد سوءمصرف کننده مواد مخدر که در برنامه هاي درماني سوءمصرف مواد مخدر کلينيکهاي درماني دولتي و خصوصي سازمان بهزيستي مراجعه كردهاند.
جمعيت مورد بررسي: کلية افراد سوءمصرفکننده مواد مخدر که در برنامه هاي درماني سوءمصرف مواد مخدر در کلينيکهاي مراكز خود معرف بهزيستي در طي سالهاي 84 الي 86 شرکت کردهاند.
شيوة نمونه گيري: در اين مطالعه، عوامل مؤثر بر ترک و عود آن در افراد مراجعهکننده به کلينيکهاي خود معرف بهزيستي در طي سالهاي 83 الي86 مورد بررسي قرار گرفت. در طي اين بررسي، پروندههاي1372 نفر مورد بررسي قرار گرفت. به علت اين كه بررسي كلية مراجعهكنندگان امكان پذير نبود 10 كلينيك به صورت تصادفي از ميان 14 كلينيك فعال خود معرف سوءمصرف مواد مخدر سازمان بهزيستي موجود در سطح شهر تهران نمونهگيري انجام گرفت. پس از انتخاب هر كدام از كلينيكها ضمن هماهنگي به مسؤول كلينيك 10% كلية پروندههاي موجود كه مربوط به بيماران مراجعهكننده طي سالهاي 1384 تا 1386 بودند، مورد بررسي قرار گرفت. لازم به ذكر است كه در تمام كلينيكهاي دولتي و خصوصي پروندة بيماران در جعبههايي با حجم متفاوت نگهداري ميشود كه غالباً بر اساس تاريخ مراجعة اولية فرد ميباشد. همچنين از آن جا كه در نظر بود از تمام طيف مصرف مواد مخدر و درمانهاي رايج در كلينيكها و نتايج درمانها نمونهگيري شود تا تصويري هر چه كاملتر از عوامل مؤثر در ترك در جامعة شهر تهران به دست بيايد، به پرسشگران توصيه شد حتي الامكان با نظم كامل از ابتداي سال 84 تا انتهاي سال 86 پروندهها را با فاصلة مرتب (از هر 10 پرونده 1 عدد) را انتخاب و اطلاعات آن را به طور كامل وارد پرسشنامهها نمايند. در پرونده بيماران مورد بررسي، اطلاعات فردي، الگوي مصرف انواع مواد مخدر، اطلاعات درماني فرد، اطلاعات مربوط به عود گزارش وضعيت دارويي پس از ترک. سپس اطلاعات لازم مشتمل بر اطلاعات دموگرافيک، اطلاعات فردي، اطلاعات مربوط به سيگار و عوامل درماني از طريق بررسي پروندههاي موجود انجام شد و پرسشنامههاي طرح تکميل گرديد.
ابزارهاي طرح: به منظور ثبت اطلاعات طرح، يك پرسشنامه به شرح زير مورد استفاده قرار گرفت: اين پرسشنامه 78 سؤالي جهت ثبت اطلاعات دموگرافيك، فردي، درمان، درمان با متادون و پيشگيري و پيگيري مراجعان به كلينيكهاي خود معرف درمان سوءمصرف مواد سازمان بهزيستي بود.
اطلاعات دموگرافيك شامل 8 سؤال در مورد جنس، سن، محل سكونت، وضعيت تأهل، تعداد فرزند، شغل، ميزان تحصيلات و وضعيت مسكن بود.
اطلاعات فردي شامل 20 سؤال در مورد تاريخ اولين مراجعه، سن شروع مصرف سيگار، سن شروع مواد مخدر، سابقة مصرف انواع مواد مخدر، ماده مخدر ارجح در زمان مراجعه، ميزان مصرف در 24 ساعت، روش ارجح مصرف، دفعات مصرف روزانه، سابقة مصرف مواد مخدر در اطرافيان فرد، سابقة سوءمصرف تزريقي مواد مخدر، سابقة اقدام به ترك، روش يا روشهاي مورد استفاده در اقدام به ترك در دفعات گذشته، دليل مراجعه فرد به درمانگاه بود.
اطلاعات مربوط به درمان شامل 14 سؤال در مورد: فصل مراجعه جهت دريافت درمان، سابقة مصرف درمانهاي دارويي، سابقة مشاوره با روانپزشك يا روانشناس و تعداد آنها، سابقة استفاده از روش گروه درماني و تعداد و نوع آنها از نظر باز يا بسته بودن، سابقة استفاده از آموزش گروهي خانواده و تعداد آنها بود.
اطلاعات مربوط به درمان با متادون شامل 12 سؤال در مورد ثبت دليل استفاده از متادون براي سمزدايي، انجام آزمايشهاي قبل و بعد از شروع درمان با متادون، مقدار دارو در شروع درمان سمزدايي، مقدار كاهش دارو در طي دوران سمزدايي به صورت هفتگي، طول مدت درمان سمزدايي با متادون، ثبت دلايل استفاده از درمان نگهدارنده با متادون، ثبت رضايتنامة MMT در پرونده، مقدار دوز دارو در فاز ابتدايي MMT، مقدار دوز دارو در فاز نگهدارنده MMT، در جريان بودن MMT بيمار، مرحلة درماني بيمار كه در آن قرار دارد، نحوة ثبت علائم حياتي بيمار در مراحل مختلف تغيير دوز درماني متادون، تعداد ويزيت پزشك در مراحل مختلف تغيير دوز درماني متادون، وجود درمانهاي غيردارويي در طول درمان، نحوة و ميزان دريافت دوز خانگي متادون، بيشترين زمان دوز خانگي متادون در طي درمانMMT، تعداد آزمايشات درخواست شده در طي درمان MMT، تعداد آزمايشات منفي ثبت شده در طي درمان MMT بود.
اطلاعات مربوط به پيشگيري و پيگيري شامل 13 سؤال در مورد استفاده از نالتروكسان، انجام آزمون تحمل نالتروكسان قبل از شروع درمان با نالتروكسان، تعداد قرص نالتروكسان در طي هفته استفاده نموده است، تعداد دفعات مراجعه در طي درمان با نالتروكسان، تعداد آزمايشات منفي ثبت شده در طي درمان با نالتروكسان، انجام برنامههاي پيشگيري از عود براي بيمار، طي كرده دورة درماني بيمار تا انتها، موفقيت يا عود در طي انجام درمان يك ماه، سه ماه، شش ماه و يك سال پس از پايان دوره درمان بود.
بحث و نتيجه گيري
شاخصهاي دموگرافيک: همان گونه که ذکر شد ارزيابيهاي انجام شده در اين تحقيق از روي مندرجات پروندههاي مراجعه کنندگان انجام گرفتهاند. نحوة ثبت اين اطلاعات دموگرافيک در مراکز دولتي با دقت بيشتري نسبت به مراکز خصوصي انجام گرفته است.
جنسيت: در بررسي انجام گرفته از نظر توزيع جنسي نمونه تحقيق مشاهده ميكنيم كه درصد زنان معتاد مراجعهكننده به مراكز درماني زير 5% ميباشد كه اين يافته بسيار نزديك به توزيع جنسي اعتياد در سالهاي 83 تا 86 ميباشد كه در مطالعات مختلف در كشورمان گزارش شد. 93% معتادان مورد بررسي را مردان و حدود 7% جمعيت نمونه تحقيق را زنان تشكيل ميدهند. کم بودن تعداد مراجعان زن ميتواند به دليل اَنگ اجتماعي بالاي مراجعه زنان به اين مراکز باشد و ميتوان اين نتيجه گيري را نمود که يا کفايت و يا جذبه و کشش خدمات درمان اعتياد براي زنان در حد مطلوب نيست.
ميانگين سني مراجعان مراکز تحت پوشش سازمان بهزيستي: يافتههاي بررسي نشان داد كه در مقايسه با سالهاي گذشته ميانگين سني افراد معتاد تغيير چنداني نكرده است و تقريباً از الگوي مشابه مطالعاتي كه در اين زمينه انجام شده است تبعيت ميكند. پس از تقسيم بندي سن به هشت گروه كمتر از 10 سال تا 70 – 79 سال (به فاصله 10 سال) مشاهده شد كه در رده سني 20 تا 29 سال و 30 تا 39 سال بيشترين فراواني سني درميان مراجعهكنندگان ديده ميشود. با اين تفاوت كه دراين مطالعه رده سني 39-30 سال بيشترين فراواني را در ميان گروههاي سني مراجعهكننده به كلينيكهاي دولتي و خصوصي دارا ميباشند. به طور قطع پايين بودن ميانگين سني جمعيت معتادان مراجعهكننده به كلينيكهاي درماني و افزايش شيوع اعتياد در گروههاي سني جوانتر جامعه حاكي از ضعف اقدامات پيشگيرانه در طول سالهاي گذشته است. در هر حال با جوانتر شدن اعتياد، مشكلات و عوارض آن نيز بيشتر از گذشته گريبان جامعه را ميگيرد. همچنين با استفاده از يافتههاي مطالعة انجام گرفته در سالهاي 1377 و 1383 در كشور و با توجه به توزيع فراواني جمعيت سوءمصرفكنندگان مواد مخدر و محرك به تفكيك گروههاي سني در كشور و اين كه بيشترين فراوانيها در گروههاي سني 29-25 سال و 34-30 سال ديده ميشد، به نظر ميرسد با عنايت به اين كه يافتههاي اين تحقيق مربوط به سالهاي پس از 83 يعني 83 تا 86 ميباشد، اين افزايش سن كاملاً طبيعي مينمايد.
لازم به ذکر است که تفاوت معني داري در ميانگين سني مراجعان مراکز دولتي و خصوصي و خدمات سم زدايي با متادون نگهدارنده وجود ندارد.
سطح تحصيلات مراجعان مراکز تحت پوشش: يافتههاي حاكي از سطح تحصيلات پايين در گروه افراد مراجعهكننده به كلينيكهاي درماني است. به طوري كه حدود 90% افراد در سطح ديپلم يا كمتر هستند كه اين امر نشان ميدهد جدا شدن افراد از مجموعههاي آموزشي در سوق داده شدن اين افراد به سمت اعتياد نقش زيادي دارد.
حال بايد ضمن بررسي علل اين جدا شدن و نحوة حفظ اين رابطه به اين نكته نيز انديشيد كه اگر فردي از مجموعة آموزشي مدرسه جدا شد، بتوان وي را در مجموعة ديگري مانند اجتماعات پيشگيرانه كوچكتر مانند محله، محل كار و مانند اینها مورد پيگيري و مداخلات پيشگيرانه قرار داد. باز هم نکته قابل توجه نبود تفاوت معني دار بين سطح تحصيلات مراجعان مراکز خصوصي و دولتي است.
وضعيت تأهل و مسکن و شغل: مراجعهكنندگان به كلينيكهاي درماني سوءمصرف مواد مخدر نشان دهندة آن است که اكثريت مراجعان را متأهلان تشكيل ميدادند که منطبق با ارزيابي سريع وضعيت سوءمصرف و وابستگي به مواد در سال 1383 نيز يافتههاي مربوط به وضعيت تأهل مراجعان به مراكز درماني بسيار نزديك به اين يافتهها بود. در مطالعه مذكور 9/58% متأهل، 2/32% مجرد، 3/3% متاركه كرده، 7/4% طلاق گرفته و 9/0% بيوه بودند.
در مطالعهاي که در آن معتادان در عرض 5 سال پيگيري تحت درمان قرار گرفت، از ميان كساني كه در طي اين 5 سال به طور كامل درمان را پشت سرگذارده بودند 3/41% متأهل بودند به نظر ميرسد، در ميان وضعيتهاي تأهل، افراد متأهل بيشترين فراواني را از لحاظ مراجعه به كلينيكهاي درماني دارا ميباشند. در رابطه با وضعيت مسكن مراجعان به كلينيكهاي درماني سوءمصرف مواد مخدر نيز هرچند به نظر ميرسد ترتيب توزيع فراواني با مطالعات قبلي يكسان نيست ولي همچنان منزل استيجاري و منزل شخصي و منزل پدري در رأس اين توزيع قرار دارند.
اين يافته بيانگر آن است که خدمات درماني بيشتر در دسترس معتادان با حمايتهاي خانوادگي نسبي ميباشد و براي ارائه خدمات به ساير اقشار سوءمصرف کنندگان که در مطالعات اپيدميولويک انجام شده در کشور شناسايي شده اند (ارزيابي سريع و پاسخ سوء صرفکنندگان تزريقي مواد، بايد برنامههاي متفاوتي طراحي نمود .لذا ميتوان به عدم دسترسي اقتصادي همة معتادان به خدمات جاري اشاره کرد.
هرچند وضعيت مسكن به تنهايي شاخص مناسبي براي سنجش سطح اقتصادي اجتماعي افراد نميباشد ولي به نظر ميرسد مراجعهكنندگان به كلينيكهاي درماني سوءمصرف مواد مخدر در ميان تمامي لايههاي اقتصادي اجتماعي جامعه به طور يكسان گسترش يافتهاند. به عبارت ديگر هيچ يك از گروههاي اقتصادي- اجتماعي جامعه از مشكل و فطرت اعتياد در امان نيست. اين جاست كه لزوم پيشگيري در كليه سطوح اقتصادي- اجتماعي جامعه احساس ميشود. در ارتباط با وضعيت شغلي در مطالعه حاضر به نظر ميرسد چهار طبقة شغلي بيكار، كارگر، آزاد و راننده به ترتيب بيشترين فراواني شغلي را در ميان مشاغل داشتند. طبقهبندي شغلي در مطالعه حاضر نسبت به اين طبقهبندي در مطالعات قبلي متفاوت ميباشد. در مطالعه ارزيابي سريع وضعيت سوءمصرف وابستگي به مواد در سال 1383 كارگر ماهر، كارگر ساده، مشاغل خدماتي و رانندگان بيشترين فراواني را داشتند. هرچند به نظر ميرسد كه نوع شغل يكي از عوامل مؤثر در شروع مصرف ماده مخدر ميباشد به طوري كه مشاغلي كه يا نيازمند بيداري و نيروي جسماني بيشتر ميباشند و يا موجب دوري فرد از خانواده شوند در آغاز مصرف مواد مؤثرتر باشند. ولي براي اقدام به درمان اين امر صدق نميكند و تفاوت چنداني بين اولين و دومين شغل شايع يعني بيكار و كارگر وجود ندارد.
شيوع مصرف دخانيات: به نظر ميرسد مصرف دخانيات در افراد مراجعه كننده به كلينيكهاي درماني سوءمصرف مواد مخدر حدود 7 برابر اندازه در جمعيت عمومي كشور ميباشد. مطابق با مطالعات انجام گرفته شيوع استعمال دخانيات در سالهاي 1370 تا 1378 در حدود 5/12 و در سال 1387 طبق گزارش سازمان بهداشت جهاني حدود 9/11% بوده است.
هر چند اين مطالعات با مطالعه حاضر از لحاظ نوع مطالعه و روش اجرا متفاوت ميباشند ولي شروع 48% موارد استعمال دخانيات در 10 تا 19 سالگي در جمعيت اين مطالعه نشاندهنده شروع استعمال دخانيات در سنين پايينتر در سوءمصرفكنندگان مواد مخدر ميباشد.
الگوي و سير مصرف: يكي از مهمترين يافتههاي تمام مطالعات مربوط به اعتياد به طور قطع شيوع انواع مواد مخدر ميباشد. قطعاً توزيع فراواني جمعيتهاي نمونة تحقيق به تفكيك ماده مصرفي ميتواند آينهاي از وضعيت دسترسي و شايعترين مواد مخدر رايج در آن منطقه باشد. ترياك با 3/73% و هروئين با 4/39% و شيره با 9/21% به ترتيب شايعترين مواد مصرفي در سال 2002 در ايران بودند. در مطالعة ارزيابي سريع وضعيت سوءمصرف و وابستگي به مواد سال 1383 نيز ترياك با 9/75% و به دنبال آن هروئين و شيره شايعترين مواد مصرفي در مراجعان به مراكز درماني سوءمصرف مواد بودند.
به نظر ميرسد اگر كراك (هروئين افغاني) و هروئين را در يك گروه قرار دهيم در اين مطالعه هروئين به عنوان شايعترين ماده مصرفي در زمان مراجعه به كلينيكهاي درماني سوءمصرف مواد مخدر ميباشد. همچنين اگر کراک، شيشه، تمجیزك، ترامادول و كپسول گياهي را جزء مواد سوءمصرفي جديد در نظر بگيريم، حدود 8/34% مواد مصرفي را اين مواد تشكيل ميدهند كه با در نظر گرفتن فراواني ميزان مصرف مواد سنتي به نظر ميرسد مواد سنتي و جديد از اقبال يكساني در جامعه ايراني برخوردار هستند. در مطالعة انجام گرفته روشهاي تدخين (حدود دو سوم مراجعان)، خوردن و تزريق بيشترين فراواني روش مصرف را شامل شدند. در مطالعة نارنجيها و همكاران نيز ترتيب فراواني به همين ترتيب بوده است با اين تفاوت كه در آن مطالعه 4/12% مراجعان به مراكز درماني از روش تزريق استفاده ميكردند در مقابل 7/4% در مطالعة حاضر.
همچنين در رابطه با تعداد دفعات مصرف مواد مخدر بيشترين فراواني با 3/56% متعلق به گروه روزي 2 تا 3 بار بوده است. در همين راستا گروههايي كه 2 تا 6 بار در هفته و يا هفتهاي يكبار مصرف ميكردند هر كدام 1/0% از جمعيت را شامل ميشدند و اين امر ميتواند نشان دهندة انگيزة همچنين نگرش اقدام به ترك در ميان مصرفكنندگان باشد. به نظر ميرسد در دو گروه ذكر شده، مصرفكنندگان اعتقادي به نيازشان به روشهاي درماني ندارند.
در رابطه با سن شروع مصرف مواد مخدر سنين 10 تا 19 سال، 20 تا 29 سال، 30 تا 39 سال به ترتيب با 7/46%، 7/39% . 9/8% بيشترين فراواني را از لحاظ سن شروع داشتند. اين يافتهها با مقايسه با سن شروع مصرف دخانيات در همين مطالعه نشان ميدهد كه بسياري از معتادان الكل و سيگار را در سن كم و با يك الگو آغاز ميكنند كه احتمالاً بسياري از آنان در يك موقعيت يكسان به مصرف آن مبادرت ورزيدند.
در مورد سن آغاز مصرف مواد به تفكيك ماده مصرفی نكتة قابل توجه در اين مطالعه ميانگين سن شروع كمتر از 20 سال براي کراک، شيشه، تمجيزك، هروئين و الكل ميباشد. به نظر ميرسد شروع اين مواد در زير 20 سال نشان دهندة نياز به پيشگيري در سنين مدرسه براي اين موارد به طور خاص باشد.
اقدام به ترك درگذشته: در ميان مراجعان به مراكز درماني، حدود سه چهارم مراجعان قبلاً نيز اقدام به ترك داشتهاند كه نشان دهندة علاقه افراد به درمان اعتياد خود بوده است. حدود 9/25% آنها فقط يكبار سابقه اقدام به ترك داشتند و حدود 5/4% آنها تا 5 بار اقدام به ترك كرده بودند.
از نظر بيشترين مانايي در ترك در ميان كساني كه قبلاً اقدام به ترك كرده بودند، بين 1 تا 3 ماه بوده است. به نظر ميرسد در مجموع درمانهايي موجود در كشور كه در دسترس افراد معتاد ميباشد، بيشترين كارايي بين 1 تا 3 ماه خواهد داشت. از ميان درمانهاي انجام شده نيز حدود يك چهارم مراجعان در گذشته از روش انفرادي استفاده نموده بودند و بعد از اين روش، مراجعه سرپايي به بخش خصوصي بيشترين اقبال را داشته است. با مقايسة اين مقادير با گزارش طرح ارزيابي سريع وضعيت سوءمصرف و وابستگي به مواد در سال 1383 نيز بيشترين فراواني با 8/43% در منزل خود افراد و بعد 6/26% در مطب خصوصي يا كلينيك در رتبة دوم قرار داشت. به نظر ميرسد جهت ارزيابي نگرش افراد نسبت به كارايي كلينيكهاي دولتي بايد اقدامات پژوهشي و تبليغاتي بيشتر انجام شود. به طور قطع، استفاده خودسرانه از انواع گياهان و داروهاي شيميايي در منزل و يا مراجعه به اماكن درماني غيرتخصصي ميزان موفقيت درمان را كاهش و احتمال عود را افزايش ميدهد.
شاخصهاي سير درمان :
1 – درمانهاي غيردارويي: در طي ارزيابي مراکز درماني دولتي و خصوصي ميزان استفاده از درمانهاي غيردارويي اعم از ويزيت روانشناسي، جلسات گروهي خانواده و جلسات گروه درماني در حدود 8/24 درصد از موارد به ثبت رسيده است، اين در حالي است که وضعيت در 6/47 درصد از موارد در پروندهها مبهم است. در استانداردهاي کشوري اين ميزان حدود 20 درصد است.
ويزيت روان شناختي: در 1/68 درصد از موارد مراجعه کنندگان حداقل يک ويزيت روان شناسي ثبت شده در پرونده داشتهاند. ميزان مورد انتظار بر اساس پروتکل کشوري 100درصد و بر اساس استانداردهاي خدمات جاري بالاتر از 80 درصد ميباشد (بين 80 تا 100 درصد موارد).
جلسات گروه درماني: بر اساس استانداردهاي کشوري ميزان مورد انتظار استفاده از جلسات گروه درماني مراجعه کنندگان براي سم زدايي حدود 20 درصد است. بر اساس يافته هاي استخراج شده ميزان استفاده از جلسات گروه درماني (اعم از باز يا بسته) 17 درصد ثبت شده بود. به طور کلي ظرفيت ارائة خدمات درمانهاي دارويي در مراکز (به خصوص مراکز خصوصي) بيش از درمانهاي غيردارويي در نظر گرفته شده است. به گونهاي که نميتوان انتظار داشت بر اساس ظرفيتهاي موجود 100 درصد موارد وارد شده در درمان سم زدايي که دوران خود را کامل نموده باشند، وارد برنامه درمانهاي غيردارويي شوند.
آموزش گروهي خانواده: بر اساس پروتکل کلية بيماران مراجعه کننده بايد وارد برنامة آموزش گروهي خانواده شوند. اين ميزان در حال حاضر60 درصد استاندارد شده است. بر اساس يافته هاي استخراج شده ميزان استفاده از برنامه هاي آموزش گروهي خانواده در 53 درصد موارد در پروندهها يا دفاتر درمانگران نامعلوم است و در 2/14 درصد از موارد از اين برنامه ها استفاده شده است.
درمانهاي غيردارويي در موارد متادون نگهدارنده: ميزان ثبت شده استفاده از درمانهاي غيردارويي در درمانهاي متادون نگهدارنده در 5/30 درصد از موارد قطعي است و در 7/40 درصد از موارد نامعلوم و در 8/28 درصد از موارد قطعاً از درمانهاي غيردارويي در حين متادون نگهدارنده استفاده نشده است. اين در حالي است که مانند ساير ارزيابيهاي پروسة درمان فرض بر آن است که صد در صد از بيماران تحت متادون نگهدارنده از درمانهاي غيردارويي استفاده کرده باشند.
2- سم زدايي با متادون: در حال حاضر به مدت بيش از يک سال است که سمزدايي با متادون ممنوع شده است. ولي برخي مراکز بعد از ممنوعيت سمزدايي متادون در پروندهها ثبت شده است. به هر شکل طول مدت درمان سمزدايي با متادون در پروتکل کشوري سازمان بهزيستي ثبت نشده است ولي در پروتکل ثبت شده از سوي وزارت بهداشت 21 روزه ثبت شده است. (در متون بين دو هفته تا سه ماه ثبت شده است). در پروندههاي مورد بررسي نيز 96 درصد موارد در مراکز، سمزدايي با متادون 45 روز يا کمتر طول کشيده است.
در هيچ يک از مراکز مورد بررسي که در آنها سم زدايي متادون جريان داشته است، هيچ پروتکلي (اعم از پروتکل بهزيستي يا وازرت بهداشت) موجود نبود.
يکي از مهمترين معضلات درمان نگهدارنده در مراکز دولتي (که به دلايل اقتصادي مبتلا به در مراکز خصوصي ندارد) ليستهاي طويل الانتظار است و يکي از مهمترين مشکلات اجرايي آن است که از ميان 100 درصد ارائهدهندگان خدمات درمان نگهدارنده با متادون تنها در حدود 25% آنان کارگاههاي آموزشي مربوطه را طي کرده و حدود نيمي از آنان از وجود پروتکل کشوري اطلاعي نداشتند.
مقايسة درصد فراواني استفاده از روش سمزدايي با متادون در مقايسه با سم زدايي با متادون: در ارزيابيهاي انجام شده در پروندهها در 42 درصد موارد داروي مورد استفاده،کلونيدين و در 33 درصد موارد متادون ثبت شده بود (اعم از دولتي و خصوصي). اين در حالي است که نسبت قابل انتظاری در اين مورد موجود نيست. به هر حال بر اساس برنامه هاي کشوري متادون از سال 83 با هدف به کارگيري در برنامههاي نگهدارندة متادون (کاهش آسيب) مجوز ورود و استفاده در کشور را يافت و موارد استفادة محدودي در سم زدايي براي آن در نظر گرفته شد و اين نسبت به دست آمده بر اساس اين پيش فرضها منطقي به نظر نميرسد.
البته اين درصد در مراکز خصوصي تفاوت معنی داري با مراکز دولتي دارد به طوري که بيش از 96 درصد از کلونيدين سم زدايي در مراکز دولتي مورد استفاده قرار گرفته است و بيش از نيمي از بيماران مراجعه کننده به مراکز خصوصي ارزيابي شده در اين پژوهش تحت درمان با متادون سمزدايي قرار گرفتهاند ولي در مراکز دولتي مورد بررسي 3/1 بيماران مورد بررسي تحت درمان با متادون قرار گرفته اند و به طور کلي ميتوان نتيجه گرفت که مراکز خصوصي از درمان سم زدايي با متادون استقبال بيشتري داشته اند. حال در ادامه مي بينيم که ميزان موفقيت در سم زدايي در کدام يک بيشتر بوده است.
موفقيت در سمزدايي: در ارزيابي ميزان موفقيت در سم زدايي دو شاخص مورد استفاده قرار گرفت: 1-آزمايش منفي ثبت شده در پرونده 2- ورود به برنامه نالتروکسان
1-آزمايش منفي:
در ارزيابيهاي انجام شده در اين پژوهش در حدود 9 درصد از بيماران مورد بررسي در مراکز خصوصي و دولتي نتيجه منفي ثبت شده در پرونده دارند. اين ميزان بر اساس مطالعة متون حداقل 10 درصد است.
2- ورود به نالتروکسان:
در اين پژوهش مشخص شده است که حدود 20 درصد از موارد سمزدايي شده موارد دولتي وارد برنامه نالتروکسان شده اند و 7/4 درصد از موارد خصوصي وارد برنامة نالتروکسان شده اند. اين تفاوت معنی دار با يافته هاي کشوري منطبق است. بر اساس يافته هاي کشوري برنامه هاي نالتروکسان همبستگي مستقيمي با هزينة درماني آن دارد. به طوري که در مراکز دولتي ميزان استقبال از نالتروکسان به دليل کم هزينگي بسيار بالاتر از مراکز خصوصي است .
در مورد مقايسه موارد سم زدايي شده متادون وارد شده به برنامه نالترکسون در مقايسه باکلونيدين وارد شده به اين برنامه هيچ آمار کشوري وجود ندارد.
پروگنوز درمان در انواع مواد مورد استفاده مراجعان: سير برنامههاي پيشگيري از عود: از کل پروندههاي نالتروکسان مورد بررسي در هيچ يک به جز برنامه هاي درماني نالتروکسان هيچ يک از اجزاي ديگر برنامه هاي پيگيري از عود مندرج در پروتکل انجام نگرديده و 3 صفحه مربوط به آن که در پروندههاي نالتروکسان ملصوق است در 100 درصد موارد خالي بود. شاخصهاي مربوط به متادون نگهدارنده: شاخصهاي مورد ارزيابي از جنس شاخصهاي فرآيندي هستند که موارد مورد انتظار آنان 100 درصد است. اين موارد شامل: وجود رضايت نامة استفاده از متادون، متوسط دوز فاز آغازين، متوسط دوز فاز نگهدارنده، آزمايشات ثبت شده در پرونده، دوز خانگي و درمانهاي غيردارويي همراه، مورد ارزيابي اين پژوهش قرار گرفته در بخش يافته ها مندرج است.
3- پيگيري: در بخش يافته ها بخشي تحت عنوان شاخصهاي مانايي در سمزدايي و طي کامل دوره درمان آمده است. در اين مورد ذکر اين توضيح ضروري است که دو هفته براي دورة سمزدايي وشش ماه براي دورة درمان نگهدارنده با نالتروکسان مورد نظر بوده است که توأم با درمانهاي غيردارويي باشد. بر اين اساس 7/4 درصد مراجعان درمانگاه هاي دولتي در مقايسه با 1 درصد مراجعان درمانگاههاي خصوصي طول مدت درمان خود را تکميل نموده اند. استاندارد کشوري در اين مورد وجود ندارد. (طي دورة درمان در برخي متون 2 و در بعضي ديگر 3 سال آمده است.)
در چارتهاي رسمي مندرج در پروندهها طول مدت پيگيريها نيز قابل توجه است و يکي از شاخصهاي مورد نظر محققان بوده است. در مراکز دولتي 6 درصد و در مراکز خصوصي در 9/0 درصد در پروندههاي موفق سم زدايي پيگيري سه ماهه ثبت شده است. در اين زمينه نيز استاندارد کشوري وجود ندارد ولي طبعاً اين شاخص که از جنس فرآيندي ميباشد بايد در 100 درصد موارد انجام شود. وضعيت شاخصهاي پيگيري شش ماهه و نه ماهه سير نزولي دارد و بعد از يک سال تقريباً به جز يک مورد (در مراکز دولتي) تقريباً صفر است.انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: