عنوان طرح:
تدوين الگوي پيگيري بر اساس عوامل خطرساز و محافظت کننده در دانش آموزان دبيرستاني تهران
دكتر کتايون خوشابي
1386
مقدمه
مسألة مواد مخدر در برابر دستهاي از انسانها قرارگرفته است که به دليل کمبودهاي اقتصادي و اجتماعي، فشارهاي رواني و خانوادگي، مسايل فرهنگي و محيطي براي گريز از واقعيات دردآور زندگي بدان روي ميآورند. سوءمصرف مواد مسألهاي با پيامدهاي اجتماعي و بهداشتي در سرتاسر جهان است. هزينههايي که کشورها جهت برخورد با اين مسأله پرداخت ميکنند بسيار بالا است.
در حال حاضر، با در نظر گرفتن رويکردهاي نوين در سبب شناسي سوءمصرف مواد، رويکردهاي چند عاملي و علّي- تعاملي به جاي رويکردهاي سنتي تک عاملي مورد توجه قرار گرفتهاند و به مطالعة عوامل يا همبستههاي سوءمصرف مواد مخدر ميپردازند. حاصل آن نيز تبيين مناسبتر و جامعتر از علتشناسي مصرف مواد بوده است. از اين رو، در مطالعات دو دهة اخير همواره تلاش شده است تا ريشهها و مسيرهاي منتهي شونده به سوءمصرف مواد مشخص شوند. يعني آن که اين مشکل چگونه شروع ميشود و چگونه تداوم مييابد. حاصل کار، از يک سو مجموعهاي از عوامل خطرزا ميباشد که احتمال مصرف مواد را افزايش ميدهند و از سوي عوامل محافظتکنندهاي که اين احتمال را کاهش ميدهد.
عوامل خطرساز و محافظتکننده شامل چندين معني يا چندين سطح توضيح است که از همبستگيهاي سادة آماري با يک اختلال (براي مثال، بيماري قلبي، اختلال عملکرد ذهني و وابستگي دارويي) تا مستعد بودن (يا مقاوم بودن) به رشد يک اختلال تا مکانيزمهاي واقعي مسؤول در ايجاد يا ممانعت از يک بيماري در تغيير است. بدين جهت عوامل خطرساز و محافظتکننده ميتوانند علامتها، تعديل کنندهها يا معرفهاي حساسيت مصرف مواد و پديدهها و پيامدهاي وابسته باشند. اين طبقههاي عوامل نشان دهنده سطوح متغير يا متغيرهاي قطعيت علمي يا اختصاصي بودن تأثيري است که يک عامل معين ميتواند به طور مستقيم خطرساز يا تأثيري محافظتکننده بر پيامد مصرف داروي ويژهاي ايجاد کند. براي مثال، اين که بدانيم شخص فرزند يک الکلي است، اين خود علامت و نشانههاي است که شخص در معرض خطر بيشتر پيامدهاي مصرف الکل (سوءمصرف يا وابستگي) است. در هر حال، تعيين علامت و نشانه مشخص نميسازد چگونه اين خطر ايجاد ميشود. براي مثال خطر ميتواند از طريق بارگيري ژنتيکي ناشي از حساسيت زياد گيرنده به الکل ايجاد شود يا خطر ميتواند از طريق در معرض قرار گرفتن کودک به هنگام مصرف الکل در محيط خانوادگي بوجود بيايد. در اين مثال تاريخچة خانوادگي ميتواند به عنوان يک علامت، نشانگر، معرف يا مکانيزم باشد. در حقيقت يکي از مهمترين چالشهاي علمي در زمينة سوءمصرف مواد در کاوش براي يافتن ماهيت و قدرت همبستگيها بين عواملي است که مرتبط با سوءمصرف و پيامدهاي آن شناخته شدهاند.
پژوهشها عوامل مختلفي را به عنوان عوامل خطر و محافظت کننده در برابر سوءمصرف مواد مشخص نمودهاند. به عنوان مثال، توکر و همکاران با انجام پژوهشي دريافتند که داشتن علايم افسردگي، فقر اقتصادي، عزت نفس پايين و فقدان حمايت اجتماعي به عنوان عوامل خطرساز در سوءمصرف مواد ميباشند. علاوه بر اين، بيرز و همکاران با انجام پژوهشي در آمريکا و استراليا دريافتند که در دسترس بودن مواد مخدر، کشمکش و تعارض بين والدين و مصرف مواد توسط والدين عمدهترين عوامل گرايش به سوءمصرف مواد در نوجوانان ميباشد. در زمينة عوامل محافظت کننده در گرايش به سوءمصرف مواد، پيکو و فيتزپاتريک با انجام پژوهشي در کشور مجارستان، مذهبي بودن و داشتن هويت مذهبي، مشارکت در فعاليتهاي مدرسه و مشارکت در فعاليتهاي ورزشي را به عنوان عوامل محافظتکنندة عمده نام بردند. کنيازف برخورداري از سلامت روان، داشتن ارتباط خوب با والدين و نگرش منفي نسبت به سوءمصرف مواد مخدر و حمايت اجتماعي بالا و برخورداري از شيوههاي مقابلهاي مطلوب را از عوامل محافظت کنندة مهم در برابر سوءمصرف ميدانند. در کشور ما نيز طارميان نيز با انجام پژوهشي دريافت که مقررات موجود در خانواده و جو عاطفي خانواده از مهمترين عوامل محافظت کننده ميباشند.
اهداف پژوهش:
هدف کلي پژوهش حاضر، تدوين الگوي پيشگيري در سوءمصرف مواد براساس عوامل خطرساز و محافظتکننده در سوءمصرف مواد در دانشآموزان مقطع متوسطة شهر تهران ميباشد.
اهداف جزئي اين پژوهش شامل موارد زير است:
1. بررسي نقش عوامل روانشناختي (شيوههاي مقابلهاي، نوع دلبستگي و...) به عنوان عوامل خطرساز و محافظتکننده در گرايش به سوءمصرف مواد دانشآموزان دبيرستاني شهر تهران.
2. بررسي نقش عوامل خانوادگي – محيطي – اجتماعي (جو عاطفي خانواده، مصرف مواد مخدر در بين اعضاي خانواده و...) به عنوان عوامل خطرساز و محافظتکننده در گرايش به سوءمصرف مواد دانشآموزان دبيرستاني شهرتهران.
روش تحقيق:
اين پژوهش از نوع علّي– مقايسهاي ميباشد که آزمودنيهاي آن 1124 دانشآموز از کلية دانشآموزان دبيرستان شهر تهران که با استفاده از روش نمونهگيري طبقهاي و خوشهايِ چند مرحلهاي انتخاب شده بودند. در اين پژوهش از ابزارهاي پرسشنامة مواد و مشروبات الکلي، پرسشنامة برنامهريزي براي پيشگيري، پرسشنامة پاسخهاي مقابلهاي رابينگر و موس، پرسشنامة دلبستگي کوبينز و ريد و پرسشنامة عزت نفس کوپر اسميت و پرسشنامة هوش هيجانی بارون استفاده شده است.
تحقيقات نشان داده که پرسشنامههاي استفاده شده داراي پايايي بالا و روايي آن نيز مطلوب توصيف شده است. در اين پژوهش براي مقايسة ميانگين متغيرهاي پژوهش در گروههاي مختلف از روشهاي آمار استنباطي مقايسهاي نظير آزمون T و آزمون خيدو استفاده شده است و براي بررسي نقش هر يک از متغيرهاي پژوهش در پيشبيني گرايش به مصرف مواد از روشهاي تحليل رگرسيون لوجستيک و تحليل سير استفاده گرديد. همچنين به منظور برازندگي مدل نظري طراحي شده براساس يافتههاي پژوهش و يافتههاي قبلي از روش معادلات ساختاري استفاده خواهد شد.
بحث و نتيجهگيري:
نتايج پژوهش نشان داد که دانشآموزان مصرف کنندة مواد بيشتر از سبک مقابلهاي هيجان مدار استفاده ميکنند و در مقابل دانشآموزان غيرمصرفکنندة مواد بيشتر از سبک مقابلهاي مسأله مدار استفاده ميکنند. دانشآموزان مصرفکنندة مواد در مقايسه با دانشآموزان غيرمصرفکنندة مواد در مواجهه با مشکلات از مهارتهاي مقابلهاي ناکارآمدتري بهره ميگيرند. اين بدان معناست که افراد وابسته به مواد در مواجهه با مشکلات به جاي تمرکز به مسأله و ارزيابي دقيق آن برخوردي هيجاني با مسأله دارند. نتايج پژوهش نشان داد که دانشآموزان مصرف کنندة مواد ازعزت نفس پایينتري نسبت به دانشآموزان غيرمصرفکنندة مواد برخوردار هستند. پژوهشگران به اين نتيجه رسيدهاند که عزت نفس مستقيماً بر ارتباط نوجوانان با همسالان مصرفکنندة مواد تأثير ميگذارد که خود به طور غيرمستقيم مصرف آزمايشي مواد را متأثر ميسازد. جواناني که مواد مصرف ميكنند داراي منبع كنترل بيروني و اعتماد به نفس کمتر در قياس با آنهايي که مواد مصرف نميكنند، هستند. همچنين دانشآموزان مصرف کنندة مواد از دلبستگي ايمن پايينتري نسبت به پدر و مادر برخوردار ميباشند. علاوه بر اين، مشخص گرديد که دانشآموزان مصرف کنندة مواد داراي جو خانوادگي آشفتهتري نسبت به دانشآموزان غيرمصرفکنندة مواد میباشند. مهارتهاي فرزندپروري ضعيف، تشديد رفتارهاي ضداجتماعي را در دورة کودکي و نوجواني به همراه دارد و پيشبينيکنندة مصرف مواد در دورة نوجواني است. پويايي مثبت خانوادگي با برقراري پيوند مثبت ميان اعضاي خانواده ارتباط دارد و روابط نزديک متقابل و تقويت کنندة کودک و والدين با کم شدن احتمال مصرف مواد در ارتباط است. آشفتگي محيط خانواده، وجود تعارضات خانوادگي، طرز برخورد اعضاي خانواده با همديگر و ساختار معيوب خانواده زمينه را براي اعتياد فرزندان فراهم ميکند. دلبستگي قوي ميان والدين و کودک به درونيکردن رفتارها و هنجارهاي مرسوم ميآن جامد که اين خود احتمال مصرف مواد را کاهش ميدهد. همچنين نظارت و کنترل فعاليتها و روابط کودک از سوي والدين آنها را در برابر سوءمصرف مواد محافظت ميکند.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: