عنوان طرح:
بررسي اثربخشي حساسيت زدايي به محرکها در کاهش بازگشت به فقر مواد مخدر و وسوسه بعد از سم زدايي در معتادان
مهرداد افتخار
1385
مقدمه
با توجه به نقش بالقوه وسوسه در عود و ميزان بالاي عود پس از سم زدايي اين طرح با هدف شناخت دقيق ماهيت وسوسه در معتادان پس از ترک و دستيابي به روش جديد کاهش وسوسه و کاهش عود انجام شد. مبناي نظري اين طرح، تئوري شرطي سازي کلاسيک است که مطابق آن مصرف مکرر مواد منجر به تداعي بين رفتار سوءمصرف و محيط آن شده و تغييراتي مرتبط با ماده مورد مصرف در مغز به وجود ميآورد. اثرات استفاده از مواد ممکن است با محيط يا بافتي که مواد در آن مصرف ميشود، شکل ماده، بوي آن، افراد مصرف کننده يا تشريفات تهيه و استفاده از ماده، تداعي نزديکي ايجاد کند. بنابراين هر يک از اين عوامل تبديل به يک محرک شرطي ميشود که قادر به بر انگيختن برخي از احساسات مرتبط با مواد است. بنابراين برنامة حساسيت زدايي منظم با استفاده از سلسله مراتب محرکها ميتواند به تدريج حساسيت بيمار را نسبت به محرکهاي برانگيزاننده از بين ببرد. بدين منظور ابتدا لازم است محرکهاي برانگيزاننده شناسايي شوند و سپس با استفاده از روش حساسيت زدايي منظم و با استفاده از سلسله مراتب محرکها به طور تدريجي حساسيت افراد معتاد نسبت به آن محرکها از بين ميرود و در صورت موفقيت در اين روش چنان چه فرد معتاد پس ترک اعتياد از معرض آن محرکها قرار بگيرد احتمال کشيده شدن به سمت آنها و بنابراين احتمال عود کاهش مييابد. وسوسه نيز يکي از حوزههاي چالش برانگيز در مطالعة اعتياد به مواد مخدر است که با توجه به نقش بالقوة آن در عود و ميزان بالاي عود پس از سم زدايي لازم است عوامل ايجاد کنندة وسوسه در معتادان به درستي و به طور دقيق مورد شناسايي قرار گرفته تا با استفاده از مداخلات روان شناختي بتوان با آنها مقابله نمود. عوامل و محرکهاي وسوسه برانگيز در محيط پيراموني فرد معتاد به وفور يافت ميشود و حذف آنها از زندگي معتاد امکان پذير نميباشد. بايد راهي پيدا نمود که بر توانايي فرد معتاد براي مقابله با اين محرکها بيافزايد. معمولاً اين محرکها با مصرف مواد همراه ميشوند ميتوان با استفاده از روش حساسيت زدايي منظم، حساسيت فرد معتاد به اين محرکها را از ميان برد. در مدل شرطي سازي اعتقاد بر اين است که محرکهايي که همواره با مصرف مواد تداعي میشوند در کشش فرد معتاد به سمت مواد مخدر نقش عمده اي دارند. بنابراين اگر بتوان با استفاده از روش حساسيت زدايي منظم حساسيت فرد به اين محرکها را از ميان برد يک سد دفاعي محکم بر سر راه عود خواهد بود.
اهداف پژوهش:
1- شناخت دقيق ماهيت وسوسه در معتادان پس از ترک
2- دستيابي به روش کاهش وسوسه و عود با استفاده از مدل شرطي سازي کلاسيک و روش حساسيت زدايي منظم
3- شناخت سير و روندِ تجربة وسوسه در معتادان پس از ترک
4- تعيين ميزان وسوسة بعد از سم زدايي
5- مقايسه پاسخ به درمان حساسيت زدايي به محرکها در سوءمصرف کنندگان ترياک و هروئين
6- تهية راهنماي کاربردي درمان رفتاري– شناختي، حساسيت زدايي به محرکها
روش تحقيق:
اين مطالعه از نوع پژوهش کارآزمايي باليني تصادفي است که با روش نمونه گيري به روش دسترسي از جامعه آماري انجام شده است. اين مطالعه داراي حجم نمونه 50 نفري بود كه از بين جامعة آماري كساني كه با موفقيت برنامة سم زدايي خود را به پايان رسانيده بودند، انتخاب شدند. این افراد به طور تصادفي به دو گروه 25 نفري - يک گروه سم زدايي منظم و ديگري فقط آرميدگي تقسيم شدند. پاک بودن آنها از مواد افيوني توسط تست ادراری آزموده ميشد و در حين مداخلات روان شناختي، سطح وسوسة سوژهها هر هفته با مقياس اندازه گيري وسوسه های ليکاس اندازه گيري میشد. پس از اتمام مداخلات در هر دو گروه، شاهدِ ريزش زياد نمونه ها بوديم، به طوري که آناليز آماري دادهها به دليل حجم محدود سوژهها ممکن نشد.
بحث و نتيجه گيري
با توجه به کم بودن همکاري درماني ريزش زياد و ميزان بالاي عود، ممکن است بتوان نتيجه گرفت که حساسيت زدايي محرکها روش مؤثري براي کنترل وسوسه وجلوگيري از عود پس از سم زدايي نباشد. در مطالعة حاضر تمام سوژهها، مصرف کنندة ترياک بودند. در اکثر مواقع مصرف ترياک مَناسِكِ مخصوصي دارد که خرده فرهنگي را شکل ميدهد. اين مناسک ميتواند شامل مصرف ترياک همراه دوستان و با روتينهاي به خصوص باشد. براساس گزارشات گروههاي متمرکز، مشخص شد که دوستاني که با آنها مصرف مواد داشته اند، ميتوانند به عنوان يک عامل ايجاد وسوسه عمل کنند. بنابراين يک عامل مهم وسوسه در اين روش مورد توجه قرار نگرفته است. به علاوه اکثر بيماران ميل خود به مصرف مواد را به هيجانات منفي ناشي ازتعارضات زياد خانواده نسبت ميدادند. اگرچه مشخص نيست که الگوي مصرف مواد، خانواده را واميدارد که به نحو خصمانه تر و انتقادي تر عمل کنند و يا اين كه اين الگوي ارتباطي در خانواده مصرف کنندگان قبل از شروع مصرف مواد نيز وجود داشته است.
به هر حال درک بيمار از اوضاع خانوادگي عموماً منفي است. اين مسأله يک عامل ديگر وسوسه بوده است که در اين روش درماني مورد درمان قرار نگرفته است.
با توجه به اهميت جنبة بين فردي سوءمصرف مواد، به نظر ميرسد که وسوسة ترياک پيچيده تر از شرطي سازي پاولُفيِ ساده باشد. در اين مطالعه محرکها با اين جزئيات تعريف نشده اند. اين مطلب ممکن است دليل ديگري براين يافته باشد. بنابراين پيشنهاد ميشود، اثربخشي ديگر مداخلات نظير حل مسأله در روابط بين فردي و مديريت استرس در کاهش وسوسه و عود مورد ارزيابي قرار گيرد.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: