عنوان طرح:
بررسي نگرش جمعيت عمومي و كارشناسان سيستم درماني نسبت به برنامههاي كاهش آسيب مواد
مسعود محمدي
1383
مقدمه
در طول دو دهة گذشته، کشورهاي چندي اجراي برنامه هاي کاهش آسيب را مورد پذيرش قرار داده و اين گونه برنامه ها را در فعاليتهاي مرتبط با سوءمصرف مواد ادغام کردهاند. نتايج موفقيت آميزي که به دنبال ارزشيابي هاي صورت گرفته انتشار يافت، موجب ترغيب ساير کشورها به اجراي چنين برنامه هايي گرديد. از سويي داشتن مرز مشترک با کشور افغانستان به عنوان بزرگترين توليد کنندة مواد مخدر در جهان، موجب شده تا ايران به عنوان منطقة ترانزيت مواد و در خطر گسترش شيوع مصرف مواد مطرح باشد. طبق آمارهاي منتشره منابع دولتي در ايران در حدود دو ميليون نفر مصرف کننده در کشور وجود دارند که از اين تعداد يک ميليون و دويست هزار نفر مواد را به صورت روزانه مصرف ميکنند. درحوزة درمان در ايران نيز همانند ساير کشورهاي جهان عود پديدهاي شايع بوده است. به دنبال اين روند سياستگذاران و برنامه ريزان حوزة سوءمصرف مواد تصميم به آزمون برنامه هاي کاهش آسيب گرفتند. اما در نگاه اول به نظر ميرسد که اجراي چنين برنامه هايي با موانع اجتماعي و فرهنگي مواجه باشد. بنابراين اين پژوهش بر آن است تا اين موانع را مورد بررسي قرار دهد، و در زمان اجرا با مشکلات کمتري مواجه گردد.
اصول كاهش آسيب
كاهش آسيب به مجموعه اي از راهبردهاي عملي گفته ميشود كه از پيامدهاي منفي مصرف مواد ميكاهند. برنامه هاي كاهش آسيب مصرف كنندگان مواد را در هر جايي كه هستند در مييابد و برنامه هايي را بر آنها تدارك ميبيند.
كاهش آسيب:
1- ميپذيرد كه مصرف مواد بخشي از دنياي كنوني است، بنابراين بهتر است، انتخابهايي را در نظر گرفت كه اثرات زيان بخش مواد را بكاهد تا اين كه مورد غفلت قرار داده يا محكوم شوند.
2- درك ميكند كه مصرف مواد فرآيندي پيچيده و چند لايه است كه طيفي از رفتارها را از سوءمصرف شديد مواد تا پرهيز كامل را در بر ميگيرد. و بر اين اعتقاد است كه برخي از شيوههاي مصرف مواد به وضوح بيخطرتر از سايرين هستند.
3- بر كيفيت و بهزيستي زندگي فردي و جمعي تأكيد ميكند. نه ضرورتاً بر توقف مصرف مواد به عنوان معياري براي مداخلات و سياستهاي موفق.
4- بر اين امر تأكيد ميكند كه خدمات و منابع به صورتي غيرقضاوتي و غيراجباري به افراد مصرف كننده مواد و جوامعي كه در آنها مواد مصرف ميشود ارائه شوند.
5- بر اين باور است كه افراد مصرف كننده مواد و افرادي كه تاريخچهاي از مصرف مواد دارند ميتوانند نظري كارآمد در ايجاد برنامه ها و سياستهايي داشته باشند كه آسيب را در آنها كاهش دهند.
6- تأكيد ميكند كه مصرف كنندگان مواد خود عامل اوليه كاهش آسيبهاي ناشي از مواد هستند. بنابراين سعي در توانمند سازي آنان داشته و آنها را ترغيب ميكند تا اطلاعات را با يكديگر در ميان گذاشته و يكديگر را حمايت كنند.
7- اين امر را در نظر دارد كه واقعياتي مانند فقر، طبقه اجتماعي، انزواي اجتماعي، آسيب گذشته، تبعيضهاي جنسيتي و ساير نابرابريهاي اجتماعي هم آسيب پذيري افراد را و هم ظرفيت برخورد مؤثر با آسيبهاي مرتبط با مواد را تحت تأثير قرار ميدهد.
اهداف پژوهش:
اهداف در اين پژوهش نگرش نسبت به برنامه هاي کاهش آسيب در دو گروه جمعيت عمومي و کارکنان بهداشتي مورد بررسي قرار گرفت. متغيرهاي مورد بررسي عبارتند بودند از: معني و مفهوم، قابليت اجرا، مؤثر بودن، و مشارکت مردمي.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نوع پژوهشهاي تحليلي و به صورت مقطعي انجام شده است و حجم نمونه شامل 787 نفر كه شامل 398 نفر در گروه جمعيت عمومي و تعداد 389 نفر در گروه كاركنان بهداشت درماني شهر شيراز به صورت تصادفي انتخاب شدند و با يك پرسشنامة خود ساخته محقق كه داراي روايي و پايايي مطلوب است مورد بررسي قرار گرفتند.
بحث و نتيجه گيري:
يافتههاي پژوهش نشان داد كه 39 درصد از جمعيت عمومي در مورد قابليت اجراي برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد مخدر نگرش مثبت داشتند. اين ميزان براي متغيرهاي همكاري مردمي، مؤثر بودن، و معني و مفهوم به ترتيب 3/55، 2/45، و 3/77 درصد بود.
در بررسي نگرش كارشناسان بهداشتي درماني نسبت به برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد مخدر مشخص گرديد كه 2/42 درصد از اين افراد در مورد قابليت اجراي برنامهها نگرش مثبت داشتند. اين ميزان براي متغيرهاي همكاري مردمي، مؤثر بودن، و معني و مفهوم به ترتيب 59، 53، و 8/81 درصد بود.
يافتههاي پژوهشي در بررسي مقايسة نگرش جمعيت عمومي با كارشناسان بهداشتي درماني نسبت به برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد نشان داد كه تفاوت دو گروه در تمامي متغيرهاي مورد مطالعه معنيدار بود (000/0P<). بدين صورت كه در تمامي متغيرهاي مورد مطالعه ميانگين گروه بهداشتي درماني بيش از گروه جمعيت عمومي بود.
بررسي نقش متغيرهاي دموگرافيك (سن، جنس، و سطح سواد) در نگرش نسبت به برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد مخدر نشان داد كه در متغير سن، افراد زير 30 سال و بالاي 50 سال در دو گروه تفاوت معنيدار داشتند (05/0P<). به صورتي كه ميانگين گروه بالاي 50 سال بيش از گروه زير 30 سال بود.
بررسي يافته هاي پژوهش همچنين نشان داد كه تفاوت بر حسب سطح تحصيلات در گروه جمعيت عمومي معنيدار نيست. اما در گروه كارشناسان بهداشتي درماني در متغير معني و مفهوم، نمرات افراد با سطح تحصيلات زير ديپلم (ميانگين برابر با 66/9) با نمرات افراد با سطح تحصيلات ديپلم (ميانگين برابر با 7/10)، و بالاتر از ديپلم (ميانگين برابر با 74/10) معنيدار بود(05/0P<). بدين معني كه ميانگين نمرات نگرش افراد با سطح تحصيلات ديپلم و بالاتر بيش از افراد با سطح تحصيلات زير ديپلم بود.
يافتههاي پژوهش حاضر نشان ميدهند كه نگرش مثبت نسبت به برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد مخدر در نمونة مورد مطالعه از 39 تا 81 درصد دامنه داشته است، كه درصد قابل توجهي است. اين دادهها نشان ميدهند كه تقريباً نيمي از افراد مورد مطالعه پذيرفتهاند كه بسياري از افراد سوءمصرف مواد را ادامه خواهند داد، بنابراين در چنين مواردي اداره و كنترل سوءمصرف مواد از تلاش در جهت متوقف كردن آن مناسبتر است.
با نگاهي گذرا به يافتهها مشخص ميگردد كه بالاتري ميزان نگرش مثبت در هر دو گروه به متغير معني و مفهوم تعلق دارد (3/77 درصد در گروه جمعيت عمومي و 8/81 درصد در گروه كارشناسان بهداشتي درماني). اين يافته نشانگر اين است كه گرچه آگاهي نسبت به برنامههاي كاهش آسيب بالا است اما به افزايش نگرش مثبت متناسب به قابليت اجراء، مؤثر بودن و همكاري مردمي منجر نشده است. شايد بدين دليل باشد كه تاكنون برنامههاي منسجم كاهش آسيب اجراء نشده و افراد جامعه هنوز ايدة روشني از پيامدهاي اين برنامهها ندارند. آن چه مسلم است فعاليتهايي مانند تسهيل دسترسي آسان به سرنگ استريل و كاندوم، ايجاد مراكز مشاوره ايدز و ساير بيماريهاي عفوني، و همكاري با افراد سوءمصرف كننده مواد در جامعهاي كه هنوز بسياري از افراد و برخي از سياستگذارن، اعتياد را به عنوان جرم در نظر ميگيرند، به صورت يك تابو مطرح است. اين موضوع را يافتههاي پژوهش حاضر نيز نشان ميدهند. تقريباً نيمي از افراد مورد مطالعه نسبت به اين برنامهها نگرش منفي داشتهاند، و اين يافتهاي نيست كه بتوان آن را از نظر دور داشت.
تفاوت معني دار گروهها در تمامي متغيرهاي مورد مطالعه نشان ميدهد كه گروه كارشناسان بهداشتي درماني به دليل مواجهه بيشتر با اطلاعات جديد برنامههاي مرتبط با سوءمصرف مواد مخدر(از طريق پوستر، پمفلت، بروشور، و برنامههاي آموزشي) نگرش مثبتتري داشتند. اين يافته اهميت آگاهسازي را عيان ميسازد. چه، اگر اطلاعاتي دربارة دو جانب يك مسأله يا مطلبي عرضه شده باشد، فرد همواره تمايل به پذيرش جنبهاي دارد كه بهتر در چارچوب شناختي موجود او جاي ميگيرد و چارچوب شناختي را اطلاعات قبلي شكل ميدهند.
تفاوت معنيدار نمرات نگرش افراد زير 30 و بالاي 50 سال نيز ميتواند به تجربه بيشتر افراد مسنتر در برخورد با افراد سوءمصرف كننده مواد و شكلگيري يك عقل سليم در مورد ناتواني برخي از افراد در حفظ پرهيز كامل اسناد داده شود.
نتيجهگيري
اگرچه حدود 50 درصد از افراد مورد مطالعه نسبت به برنامههاي كاهش آسيب حاصل از سوءمصرف مواد مخدر نگرش مثبت را بيان كردهاند، با اين حال نيمي ديگر نگرشي منفي داشتهاند. با توجه به منابع پژوهشي، اجراي موفق برنامههاي كاهش آسيب به اقبال بيشتري از سوي مردم نيازمند است (استرانگ و همكاران، 1992). اگر چه در حال حاضر در بسياري از مراكز درماني مرتبط با سوءمصرف مواد مخدر برنامههاي درمان نگهدارنده با متادون شروع شده است، اما اين برنامه فقط مصرفكنندهگان ترياك و هروئين را در برمي گيرد و در واقع هنوز برنامهاي براي معتادان تزريقي به عنوان اصليترين منابع انتقال ايدز در كشور اجراء نشده است. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه گرچه ميزاني از آمادگي براي پذيرش اين گونه برنامهها وجود دارد، اما هنوز درصد قابل توجهاي از افراد نياز به تغيير نگرش دارند تا برنامههايي را كه در آيندهاي نزديك فراگير ميشوند مورد حمايت قرار داده و اثربخشي آنها را افزايش دهند.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: