عنوان طرح:
بررسي اپيدميولوژي استعداد اعتياد در نوجوانان دبيرستاني چهار منطقة كشور
رقيه وحدت
1388
مقدمه
سوءمصرف مواد مخدر و مسألة اعتياد يكي از مهمترين مشكلات عصر حاضر ميباشد كه گسترهاي جهاني پيدا كرده، پا از مرزهاي بهداشتي- درماني فراتر نهاده و به يك معضل رواني، اجتماعي و خانوادگي تبديل شده است. علیرغم تلاشهاي گستردهاي كه در سطح جهان براي كنترل مواد مخدر صورت گرفته است، شيوع مصرف مواد مخدر هم چنان رو به افزايش است و سن مصرف مواد مخدر رو به كاهش است. علل شيوع اعتياد پيچيده و متعدد بوده و بنا به ويژگي جوامع مختلف تفاوتهاي قابل ملاحظه اي دارد.
«اعتياد، قبل از آن كه فرد مصرف مواد را شروع كند، در طي دوران رشد و به موازات شكل گيري افكار، عقايد، رفتار، شيوة زندگي، روابط و خصوصيات شخصيتي و ... بستر ظهورش فراهم ميشود. از آن جایي كه مصرف مواد مخدر موجب تخريب جسمي، رواني (ذهني) و روحاني (معنوي) میگردد، فرد به شدت از نظر اجتماعي افت پيدا ميكند و به تدريج خصوصيات نامناسب و اعتيادي فرد بارز و آشكارتر ميشود. با توجه به تأثير مواد بر جسم و روان خصوصيات مخرب ديگر نيز به صفات قبلي اضافه شده و موجب پس رفت شديد معتاد ميگردد.»
اخيراً توجه افزايش يافته اي به فهم آغاز و ادامة مصرف مواد در نوجوانان متمركز شده است. قسمتي از دلايل افزايش توجه به سوءمصرف مواد در نوجوانان اين است كه نوجواني دوره اوج ريسك براي شروع مشكلات دارويي است. در طي سالهاي نوجواني، نوجوانان تغييرات هيجاني، اجتماعي، شناختي و بيولوژيكي عمدهاي را تجربه ميكنند كه انتخابات رفتاريشان را تحت تأثير قرار ميدهد، مانند تجربة مواد مخاطره آميز براي سلامتي شامل توتون و الكل. مصرف اين مواد به عنوان دروازة ورود، احتمال مصرف داروهاي خطرناكتر را افزايش ميدهد. براي تعداد زيادي از نوجوانان كه داراي چنين رفتارهاي مخاطره آميز هستند، ممكن است در طي زندگي وابستگي به مواد در آنها شكل بگيرد.
نوجوان مصرف كننده مواد بالقوه داراي گرفتاريهاي منفي سلامتي و سالم زيستن فردي مانند خطر بالاي صدمات و مرگ ناشي از خشونت ميان فردي، تصادف با موتورسيكلت و غرق شدن، احتمال بالاي درگيري با رفتارهاي جنسي خطرزا و خطر بالا براي افكار و رفتار خودكشي است. همچنين بين نوجوانان سوءمصرف كنندة مواد هم مرضي با بيماريهاي رواني مانند اختلال سلوك و اختلالات خلقي يافته شده است. نوجوانان مصرف كنندة مواد با مشكل عملكرد تحصيلي، كاهش نمره (افت تحصيلي)، غيبت از مدرسه، فرار از مدرسه و اخراج از مدرسه رابطه دارد. همچنين برخي تحقيقات نشان دادند بين مصرف موارد و درگير شدن با جرايم رابطه وجود دارد و سوءمصرف مواد در ميان نوجوانان مجرم شيوع بالايي دارد. مصرف الكل در بين دانش آموزان با متغيرهاي مصرف دائمي سيگار، خود تخريبي، رفتارهاي خطرجويي عمومي، تعدد دوستان سيگاري، وضعيت اقتصادي- اجتماعي بالا رابطة مثبت و معنيدار دارد. مصرف الكل با مصرف دارو و بالعكس رابطة مثبت و معنيدار دارد.
مطالعات نشان ميدهد، مصرف مواد يك پديدة رشدي است كه به صورت خطي از اوايل تا اواخر نوجواني افزايش مييابد. سوءمصرف مواد و وابستگي نيز اختلالات رشدي هستند كه غالباً با مصرف تجربهاي و با اولين نشانهها در نوجواني آغاز ميشوند. نتايج نشان ميدهد كه يك افزايش پيوسته و يكنواخت رشدي[1] در مصرف در طي سالهاي نوجواني براي توتون، الكل و ماري جوآنا به طور عمومي وجود دارد.
بر اساس نظرية استعداد اعتياد[2]، برخي افراد مستعد اعتياد هستند و اگر در معرض آن قرار بگيرند، مبتلا ميشوند در حالي كه اگر كسي استعداد نداشته باشد، مبتلا نمي شود. ممكن است در معرض مواد مخدر قرار بگيرد و حتي تجربه مصرف هم داشته باشد، ولي معتاد نشود.
زينالي نشان داد که معتادان در طي مراحل رشد كودكي، نوجواني و جواني تجارب زندگي متفاوتتري از افراد سالم دارند و به گونة متفاوتي رشد ميكنند و اين تفاوت كاملاً معني دار است. معتادان نسبت به افراد سالم از صفات و خصوصيات غيرطبيعي (بيمارگونه)، شيوة زندگيِ غلط، روابط اجتماعي و خانوادگي ناسالم، افكار و عقايد نادرست، احساسات و عواطف غيرطبيعي و رفتارهاي مخاطره آميز بيشتري برخوردار هستند. اين زمينه در طي رشد بيمارگونه شكل ميگيرد و فرد را مستعد و آمادة مصرف مواد ميكنند.
تفاوتهاي زيادي بين سوءمصرف مواد در بين نوجوانان و بزرگسالان وجود دارد: نوجوانان، وابستگي و مشكلات جسمي كمتري دارند. در بين نوجوانان وابستگي روان شناختي خيلي بالاتر است، آنها اغلب مصرف كنندگان چند نوع ماده هستند. آنها در يك دورة كوتاه معتاد ميشوند. آنها نسبت به بزرگسالان كمتر مصرف ميكنند، اما در يك نوبت مقدار زيادي مواد مصرف ميكنند تا به اوج أثر برسند. به خاطر اين تفاوتها بكارگيري ابزار بزرگسالان براي نوجوانان توصيه نميشود. چون پايايي و اعتبار با نوجوانان نامشخص است.
اگر برحسب مدارك و شواهد بالا بپذيريم كه مصرف مواد يك معضل رواني- اجتماعي است. نوجواني دورة اوج ريسك براي شروع مشكلات دارويي است. نوجوان مصرف كننده مواد داراي گرفتاريهاي منفي سلامتي و سالم زيستن فردي هستند. مصرف مواد يك پديدة رشدي است كه به صورت خطي از اوايل تا اواخر نوجواني افزايش مييابد. عوامل منفي خانوادگي، اجتماعي، روان شناختي و تغييرات جسماني منجر به يك سري آمادگيها در نوجوانان ميگردد و اين آمادگیها كه در طول زمان رشد ميكنند منجر به اعتياد و وابستگي تنها در بخش كوچكي از نوجوانان كه به مصرف داروهاي اعتيادآور ميپردازند، میشود. همچنين اگر قبول داشته باشيم كه الگوي مصرف مواد در نوجوانان متفاوتتر از بزرگسالان بوده و عواقب و عوارض آتي شديدي در زندگي نوجوانان ايجاد ميكند، نه تنها به مفهوم شكلگيري استعداد اعتياد نزديك شدهايم بلكه بر آن خواهيم شد كه شناخت بيماري اعتياد را از نوجواني و شايد حتي كمي قبل از آن آغاز نماييم. اين همان رويكرد استعداد اعتياد است.
به جهت ويژگي خاص مرحلة نوجواني و تفاوتهاي قابل ملاحظه بين نوجوانان و بزرگسالان، نيازمند ابزاري روا و پايا براي اين مرحلة حساس هستيم. ابزارهاي موجود يا از روايي كافي برخوردار نيستند يا پايايي قابل قبولي ندارند. از ميان ابزارهاي مناسب پرسشنامه PBQ از نظر سازه، روايي و پايايي ابزار قدرتمندي محسوب ميشود اما نياز به ويراش جديد براي نوجوانان دارد كه يكي از اهداف پژوهش حاضر ميباشد.
در پژوهش حاضر سعي شده است علاوه بر تعيين ميزان شيوع استعداد اعتياد در جمعيت نوجوانان دبيرستاني ايران، برخي عوامل زمينه ساز استعداد اعتياد مشخص گردد تا بدين طريق با شناسايي ويژگيهاي مستعدان اعتياد، سهمي در هدايت برنامههاي كاهش تقاضا داشته باشيم.
اهداف پژوهش
1. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در نوجوانان دبيرستاني ايران
2. شناساييِ برخي عوامل زمينه ساز استعداد اعتياد در نوجوانان دبيرستاني ايران
3. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در بين دانشآموزان دبيرستاني ايران بر حسب جنسيت
4. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در بين دانشآموزان دبيرستاني ايران بر حسب سن
5. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در پايههاي مختلف تحصيلي دانشآموزان دبيرستاني ايران
6. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در رشتههاي مختلف تحصيلي دانشآموزان دبيرستاني ايران
7. شناساييِ شيوع استعداد اعتياد در بين دانشآموزان دبيرستاني ايران بر حسب شهرستان
8. شناساييِ تفاوت استعداد اعتياد در بين دانشآموزان دختر و پسر دبيرستاني ايران
9. شناساييِ تفاوت استعداد اعتياد در بين دانشآموزان داراي دوستان سيگاري و غيرسيگاري
10. رواسازيِ پرسشنامة استعداد اعتياد و ساخت ويراست نوجوانان دبيرستاني ايران براساس شاخصهاي پرسشنامة ASQ جهت شناسايي نوجوانان در معرض خطر اعتياد
روش پژوهش
جامعة مورد مطالعه را دانشآموزان دختر و پسر سالهاي اول، دوم و سوم دبيرستانهاي ايران تشكيل ميدهند كه سن بين 14 تا 20 سال دارند. دليل انتخاب اين دامنة سني براي مطالعة حاضر اين است كه در سنين قبل از 14 سالگي هنوز بسياري از آمادگيهاي پاتولوژيك شكل نگرفته و سنين بالاي 20 سال احتمال اين كه آلوده به مصرف مواد شده باشند، زياد است و لذا ممكن است نتايج مطالعه را خدشه دار نمايد. نمونة مورد مطالعه از 5 مركز استان ايران (اروميه، تهران، اهواز، مشهد و زنجان) به صورت تصادفي انتخاب شدند. روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي بود و متغيرهاي فرعي مانند ميزان شيوع مصرف مواد در استانها، منطقه، ناحيه، رشتة تحصيلي و پاية تحصيلي كنترل شدند. آزمودنيهاي شركت كننده در پژوهش 6000 نفر بودند كه بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه تعيين شد.
ابزار گردآوري اطلاعات: پرسشنامه اســـتعداد اعتياد براي نوجوانان دبيرستاني ايران [3]ASQ-AV: پرسشنامة زمينههاي پيش اعتيادي [4]PBQ در طي دو پروژة تحقيقاتي با هدف اندازه گيري آمادگي و استعداد براي اعتياد طراحي شده است. در اين پروژهها پرسشنامه مذكور توانسته است به خوبي بين معتادان مراجعه كننده به مركز بازتواني معتادان و افراد سالم و همچنين بين معتادان بهبود يافتة ايران (حداقل يك سال پاكي) و افراد سالم تمييز قائل شود. در پروژة دوم پايايي پرسشنامه (98/0) و اعتبار سازه آن (62/0) گزارش شده است. ضريب تشخيص[5] سؤالها در حد مطلوب برآورد شده (50 = N، 1 = df، 01/0 < P، 64/6 = x2) و هنجار پرسشنامه براي جمعيت كلي ارائه شده است. پرسشنامه PBQ در 6 زير مقياسِ، 1: صفات و خصوصيات شخصيتي 16سؤال، 2: شيوة زندگي 7 سؤال، 3: روابط اجتماعي و خانوادگي 9 سؤال، 4: افكار و عقايد 7 سؤال، 5: رفتارها 5 سؤال، 6: احساسات و عواطف 6 سؤال طراحي شده است و جمعاً 50 آيتم دارد. اين پرسشنامه براي جمعيت كلي است و ويراستی جهت نوجوانان ندارد، آيتمهاي آن تحليل عاملي نشده است و برخي سؤالات آن نياز به بازبيني و اصلاح دارد، به خصوص اگر جامعه هدف نوجوانان باشد. در مرحله اول پرسشنامة PBQ توسط سه روان شناس در مقطع Ph.D از نظر اعتبار سؤالات، قابل فهم بودن و رواني جملات بازنگري شد تا حدي كه به چهارچوب و مفاهيم بنيادي سؤالات خدشه وارد نشود. در نتيجه تغييرات لازم اعمال شد. پس از اجرا تحليل عاملي اكتشافي با چرخش واريماكس روي دادهها انجام پذيرفت. در نتيجة تحليل، 50 آيتم پرسشنامه روي 10 عامل به خوبي بارگذاري شد و هيچ آيتمي حذف نشد. نمودار سنگريزه و جدول تحليل عوامل نتايج را نشان ميدهد. همچنين براي سنجش توان عاملي شدن آيتمها، آزمونها اندازة كفايت نمونه1 KMO و كرويت بارتلت2 انجام پذيرفت. شاخصه اي توان عاملي شدن، بسيار خوب بودند.
در نهايت 10 عامل ايجاد شده با توجه به مضامين آيتمهاي آنها به قرار ذيل نام گذاري شدند. 1: نارضايتي دروني 2: رفتارهاي مخاطره آميز 3 : غيرقابل اعتماد بودن 4: خودنمايي 5: افكار مثبت نسبت به مواد 6: نارضايتي از خانواده 7: ايمان و معنويت پایين 8: انحراف از هنجار 9: خود محوري 10: روابط مخاطره آميز با دوستان
براي تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده از روشهاي آماري توصيفي مانند: فراواني، درصد، ميانگين، انحراف استاندارد، جداول، نمودارها و منحني طبيعي و روشهاي آماري استنباطي مانند: آزمونهاي آماري t تست گروههاي مستقل، آزمون تحليل واريانس يك طرفه، تحليل رگرسيون چند متغيري، همبستگي، تحليل عاملي اكتشافي و تحليل مسير (مدل يابي معادلات ساختاري) استفاده شد.
بحث و نتيجه گيري
شيوع استعداد اعتياد در دانش آموزان دبيرستاني ايران براي استعداد متوسط (مشكوك) 9/2%، براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) 5/0% و در كل 4/3% ميباشد. شيوع استعداد اعتياد برحسب جنسيت به ترتيب در دختران براي استعداد متوسط (مشكوك) 6/2% و در پسران 3/3%، براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) در دختران 53/0% و در پسران 12/0% میباشد. شيوع استعداد اعتياد برحسب سن هم براي استعداد متوسط (مشكوك) و هم براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) از سنين 14 تا 19 سال خيزش دارد، اما براي سن 20 سال افت نشان ميدهد. شيوع استعداد متوسط اعتياد (مشكوك) در پاية تحصيلي بالاتر نسبت به پاية تحصيلي پايين بيشتر است. اما شيوع براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) در پايه هاي تحصيلي الگوي خاصي ندارد. شيوع استعداد اعتياد برحسب رشته تحصيلي، هم براي استعداد متوسط (مشكوك) و هم براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) دانش آموزان رشته تحصيلي كار و دانش شيوع بالاتر و دانش آموزان رشته تحصيلي رياضي فيزيك شيوع پايين تري را نشان ميدهند. شيوع استعداد اعتياد برحسب شهرستان، هم براي استعداد متوسط (مشكوك) و هم براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) دانش آموزان شهرستان اروميه شيوع پايين تر و دانش آموزان شهرستان اهواز شيوع بالاتري را نشان ميدهند.
بر اساس نظرية استعداد اعتياد، برخي افراد مستعد اعتياد هستند و اگر در معرض آن قرار بگيرند، مبتلا ميشوند در حالي كه اگر كسي استعداد نداشته باشد، مبتلا نميشود. اين آمادگي و استعداد در طي زندگي رشد كرده و ايجاد ميشود. نشان دادند، مصرف مواد يك پديدة رشدي است كه به صورت خطي از اوايل تا اواخر جواني افزايش مييابد.
يافته های پژوهش حاضر نشان ميدهد، ميانگين نمرة استعداد اعتياد دانش آموزان كاملاً از عامل سن تبعيت ميكند. به طوري كه استعداد اعتياد دانش آموزان نوجوان با افزايش سن بالا ميرود. از سن 14 تا 19 سالگي (نوجواني) افزايش در استعداد اعتياد وجود دارد، اما در 20 سالگي افت مشاهده ميشود. همچنين يافتة پژوهش نشان ميدهد 2/81% دانش آموزان در دامنة عدم استعداد، 4/15% در دامنة استعداد كم، 9/2% در دامنة استعداد متوسط و 5/0% در دامنة استعداد زياد اعتياد قرار دارند، به عبارت ديگر تنها بخش كوچكي از نوجوانان استعداد و آمادگي براي اعتياد دارند. يافته های پژوهش حاضر همسو با تئوري يك افزايش پيوسته و يكنواخت رشدي در طي سالهاي نوجواني براي مصرف توتون، الكل و ماري جوآنا به طور عمومي وجود دارد، همخواني دارد.
يافته هاي پژوهش حاضر در زمينة اپيدميولوژي استعداد اعتياد نشان ميدهد، شيوع استعداد اعتياد در دانش آموزان دبيرستاني ايران براي استعداد متوسط (مشكوك) 9/2%، براي استعداد زياد (مستعد اعتياد) 5/0% و دركل 4/3% ميباشد. جمعيت دانش آموزان دبيرستاني ايران بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش در سال تحصيلي 1388- 1387 حدود 3689747 نفر ميباشد، كه نشان دهندة حدود 107000 نفر دانشآموز با استعداد متوسط براي اعتياد، حدود18450 نفر دانشآموز با استعداد زياد براي اعتياد و دركل حدود 125450 نفر دانشآموزان دبيرستاني در ايران استعداد متوسط تا زياد براي اعتياد دارند.
همچنين، شيوع استعداد اعتياد در پسران بيشتر از دختران است. شيوع استعداد اعتياد از سنين 14 تا 17 سال خيزش دارد اما از سن 18 تا 20 سال افت پيدا ميكند. استعداد متوسط اعتياد در پاية تحصيلي بالاتر شيوع بيشتري دارد و استعداد زياد اعتياد در پاية تحصيلي پايين تر شيوع بيشتري دارد. شيوع استعداد اعتياد در دانش آموزان رشته تحصيلي كار و دانش شيوع بالاتر و در دانش آموزان رشته تحصيلي رياضي- فيزيك شيوع پايين تري را داراست.
مقايسه اين يافته ها با پژوهشهاي اپيدميولوژيك در مورد سوءمصرف مواد در بين دانش آموزان نشان ميدهد كه اين يافتهها با يافته های محمد پور اصل و ديگران كه شيوع مصرف دارو را در ايران در بين دانش آموزان دبيرستاني 2% گزارش كردند، تا حدِ زيادي هماهنگ است. همچنين اين يافته شباهت زيادي با يافتة احمدي (2003) دارد كه شيوع مصرف مواد را در دانش آموز 9 - 15 سال شهر شيراز براي يك بار يا بيشتر در طول عمر 6/0 درصد و براي مصرف گاهگاهي 2/0 درصد گزارش كردند، دارد. در تحقيق اپيدميولوژيك،يافت شد كه مصرف مواد مخدر و الكل در بين دختران بسيار كمتر از پسران است و ميزان مصرف مواد در بين دانشآموزان، هروئين و حشيش 1% و ترياك 5/2%، ميباشد نيز هم خواني دارد. طالبان نيز گزارش كرده كه 4% دانشآموزان سال سوم دبيرستانهاي شهر تهران حداقل يك بار مواد مخدر مصرف كردهاند. نيز شانس سيگاري شدن در ميان پسرها را (20%) بيشتر از دخترها (3%) گزارش كرده است. همان طور كه مشاهده ميشود آمارها مشابه و نزديك به هم بوده و با پژوهش حاضر هم خواني دارد.
بررسيهاي اپيدميولوژيك كشورهاي ديگر نتايج تقريباً مشابهي را ارائه ميدهد. در دانش آموزان كلاس 9 تا 12 شيوع سوءمصرف و وابستگي را 4/13% و 9/3% به ترتيب براي ماري جوآنا و داروهاي غيرقانوني در يك سال گذشته گزارش كردند. يانگ و ديگران (2002) شيوع سوءمصرف و وابستگي به مواد (توتون، الكل، ماري جوآنا) را در نوجوانان (18-12 ساله) كلورادو 25% براي سوءمصرف و 20% براي وابستگي گزارش كردند. همانطور كه ملاحظه ميشود، شيوع مصرف، سوءمصرف و وابستگي به مواد در اين سنين عموميت دارد اما آمارهاي كشورهاي خارجي بسیار بالاتر از ايران ميباشد.
پژوهشهايي كه در زمينة شيوع سوءمصرف و وابستگي در پايه هاي تحصيلي اول تا سوم دبيرستان انجام يافته نشان ميدهد كه با بالا رفتن پاية تحصيلي شيوع مصرف، سوءمصرف و وابستگي بالا ميرود. به همين ترتيب در پژوهش وحدت مشخص شد كه استعداد اعتياد با بالا رفتن پاية تحصيلي به مرور افزايش مييابد. اين يافته ها با يافتة پژوهش حاضركه يافته بود استعداد متوسط اعتياد در پايه هاي تحصيلي بالاتر شيوع بيشتري دارد، هماهنگ است. اما با يافتهای که نشان میدهد استعداد زياد اعتياد در پاية تحصيلي پايينتر شيوع بيشتري دارد، هماهنگي ندارد. شايد اين تفاوت به تفاوت در روشها و ابزارهاي بررسي بازگردد كه نياز به بررسيهاي مجدد داشته باشد.
يافتة مربوط به مرجع حل مشكلات دانش آموزان نشان ميدهد، وقتي دانش آموزان با مشكلي مواجه ميشوند، ابتدا سعي ميكنند مشكل را خودشان حل كنند و سپس به ترتيب بيشترين فراواني نزد مادر، دوستان، پدر، فاميل، ديگران و روان شناس ميروند. همچنين دانش آموزاني كه مرجع حل مشكلاتشان دوستان- فاميل، دوستان، دوستان - خودم، فاميل، روان شناس و خودم بوده به ترتيب بيشترين نمرة استعداد اعتياد را داشتند و دانشآموزاني كه مرجع حل مشكلاتشان پدر- مادر، پدر- مادر- خودم، مادر، خودم - پدر و پدر بوده به ترتيب كمترين نمرة استعداد اعتياد را داشتند. همانطور كه ملاحظه ميشود، دوستان و تركيب آن به عنوان مرجع حل مشكلات داراي تأثير منفي (خطرزا)، پدر يا مادر و تركيب آن دو به عنوان مرجع حل مشكلات داراي تأثير مثبت (محافظت كننده) ميباشد.
تحقيقات نشان ميدهد، بهترين مرجع حل مشكلات نوجوانان، خانواده ميباشد. نوجواناني كه خانواده را مرجع حل مشكلات خود قرار ميدهند، آسيب پذيري كمتري در برابر مشكلات داشته و رشد سالمتري را طي ميكنند. نوجواناني كه خانواده را مرجع حل مشكلات خود قرار نميدهند، دچار مسائل و مشكلات متعدد من الجمله سوءمصرف مواد ميشوند. روابط نزديك و غير مستبدانة والدين موجب ميشود نوجوانان خانواده را به عنوان يك مركز راهنمایي به حساب آوردند كه اين خود ميتواند موجب كاهش اثرات زيانبار همسالان مشكل دار شود. افزايش توجه و رسيدگي والدين به دنبال حوادث استرسزا در طي رشد اوليه، اثرات حفاظتي در مقابل رفتارهاي داروجويانه در آينده دارد. دوستان و همسالان مهمترين تأثير را در مصرف مواد دارند. داشتن دوستان متعدد يكي از ويژگيهاي بارز معتادان قبل از مصرف مواد محسوب ميشود و اين ويژگي در مستعد و آماده كردن آنها براي اعتياد عامل مهم محسوب ميشود. يافته های پژوهشهاي قبلي با يافته های پژوهش حاضر در مورد مرجع حل مشكلات نوجوانان همخواني دارد و مؤيد آن است.
آزمون فرضية اول نشان داد كه بين دانش آموزان پسر و دختر دبيرستاني ايران از نظر استعداد اعتياد تفاوت معني دار وجود دارد و دانش آموزان پسر استعداد اعتياد بيشتري نسبت به دانش آموزان دختر دارند. يافته هاي پژوهشي نيز نشان میدهند تفاوت جنسيتي در مصرف، سوءمصرف و وابستگي به مواد وجود دارد و مردان بيشتر از زنان درگير مصرف، سوءمصرف و وابستگي به مواد مي شوند. يافتة پژوهش حاضر نيز نشان ميدهند، تفاوت جنسيتي در استعداد اعتياد وجود دارد و دانشآموزان پسر استعداد اعتياد بيشتري نسبت به دانش آموزان دختر دارند. اما اين يافته با يافتة كرد ميرزا همخواني ندارد، وي عكس اين يافته را به دست آورده و بيان داشته كه اگر چه زنان نسبت به مردان كمتر به مواد وابسته هستند، ليكن به نظر ميرسد آمادگي بيشتري براي سوءمصرف دارند. از آن جايی كه يك رابطة خطي بين استعداد اعتياد و اعتياد وجود دارد و از آن جايی كه هميشه تعداد معتادان زن كمتر از مردان است، لذا يافتة منطقي آن است كه مردان بيشتر از زنان مستعد اعتياد باشند. از سوي ديگر به دليل اين كه مردان بيشتر از زنان درگير مسائل اجتماعي، شغلي و درآمدي ميشوند و اگر مطابق نظرية ناهماهنگي در سازمان اجتماع، قادر به درك و جذب هدفهاي جامعه نباشند و نتوانند با وصل به هدفهاي مطلوب اجتماعي احساس رضايت و كفايت كنند ممكن است به سوي مواد روي آورند تا رضايتي را كه نتوانسته اند در رابطه با هدفهاي جامعه كسب كنند از طريق ديگر به دست آورند، ميتواند دليل بر افزايش استعداد و سوءمصرف مواد توسط مردان باشد.
آزمون فرضية دوم نشان داد، بين دانش آموزان دبيرستاني ايران كه دوستان سيگاري و غيرسيگاري دارند از نظر استعداد اعتياد تفاوت معني دار وجود دارد. دانش آموزاني كه دوستان سيگاري دارند نسبت به دانش آموزاني كه دوستان غير سيگاري دارند، استعداد اعتياد بيشتري دارند. دوستان و همسالان مهمترين تأثير را در مصرف مواد مخدر دارند. نوجوانان خطرجو تعداد بيشتري دوست و رفيق دارند و بيشتر اوقات خود را در بيرون از مدرسه با دوستان صرف ميكنند و به جاي انجام تكاليف درسي، اغلب سيگار ميكشند، الكل مصرف ميكنند و با احتمال بيشتري در زد و خوردهاي فيزيكي درگير ميشوند.
آزمون فرضية سوم نشان داد، بين دانش آموزان دبيرستاني ايران داراي مادران شاغل و خانه دار از نظر استعداد اعتياد تفاوت معني دار وجود دارد. دانش آموزان داراي مادران شاغل استعداد اعتياد بيشتري نسبت به دانش آموزان داراي مادران خانه دار دارند. در صورتي که اشتغال، فشار زيادي بر برنامه ريزي مادر وارد کند، کودکان در معرض خطر تربيت ناکار آمد قرار ميگيرند. بديهي است تربيت ناکار آمد مادران باعث آسيب پذيري بيشتر فرزندان شده در نتيجه احتمالاً استعداد آنها براي اعتياد بيشتر شود. اعتياد پيش از آن كه پديدة خودي باشد، ماهيت اجتماعي دارد و مهمترين نهاد تأثيرگذار و تأثير پذير از آن كه چرخة شكل گيري اعتياد را شكل ميدهد، خانواده است. آن چه چرخة اعتياد را كامل ميكند، غيبت و خستگيهاي جسمي و روحي والدين است كه از طريق نافعال بودن والدين و يا اشتغال والدين در بيرون از منزل، اعتياد را تحت تأثير قرار ميدهد. استعداد اعتياد در دانش آموزاني كه مادران شاغل دارند، از دانش آموزاني كه مادران غيرشاغل دارند بيشتر است. از سوي ديگر تعامل منفي خانوادگي را به عنوان عامل خطر و تعامل مثبت خانوادگي را به عنوان عامل محافظت كننده در برابر سوءمصرف مواد در نوجوانان معرفي مینمايد.
اين يافته با نظرية كنترل اجتماعي مطابقت ميكند. براساس نظرية كنترل اجتماعي افراد به طور طبيعي به شيوههاي خود لذت بخشي ميپردازند. اجتماعي كردن و تربيت جهت محدود نمودن عمل به شيوة خود لذت بخشي و ايجاد خود كنترلي ضروري است. از سوي ديگر روشهاي نامناسب و ناكار آمد فرزندپروري، خود كنترلي سطح پاییني را در كودكان شكل ميدهد. سطوح پایين خود كنترلي منجر به وفور رفتارهاي نابهنجار از جمله اعتياد میشود.
آزمون فرضية چهارم نشان داد، بين رشته هاي مختلف تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني ايران از نظر استعداد اعتياد تفاوت معني دار وجود دارد. دانش آموزان رشتة كار و دانش بيشتر از همه مستعد اعتياد هستند، سپس علوم انساني، پس از آن فني و حرفهاي و در آخر علوم تجربي و رياضي فيزيك قرار دارند. در پژوهش مينويي و صالحي يافته شد كه تفاوت معني داري بين نمرات دانش آموزان رشته هاي رياضي- فيزيك، علوم انساني و علوم تجربي در آزمون APSوجود ندارد. همچنين تفاوت معني داري از نظر ميزان استعداد اعتياد در بين دانشجويان رشته هاي مختلف در آزمون APSوجود ندارد. يافتة پژوهش حاضر با يافتة اين پژوهشها مغايرت دارد و با آنها همسو نيست. علت اين مغايرت را ميتوان به ابزارهاي متفاوت مورد استفاده در اين پژوهشها نسبت داد. در يك بررسي متاآناليز پايایي مقياس APS نشان داده شد، APSريسك وجود اختلالات روانشناختي عمومي را اندازه گيري ميكند و انتظار نميرود كه ابزار مؤثري براي تمايز بين افراد آشفته با مشكلات سوءمصرف مواد و افراد آشفته بدون مشكلات سوءمصرف مواد باشد. لذا اين ابزار پايايي قابل قبول در بيشتر تحقيقات و موقعيتهاي باليني به دست نميدهد.
آزمون فرضية پنجم نشان داد بين پايه هاي مختلف تحصيلي دانشآموزان دبيرستاني ايران از نظر استعداد اعتياد تفاوت معنيدار وجود ندارد. مطالعات نشان ميدهد، سوءمصرف مواد در پايه هاي مختلف تحصيلي متفاوت است. به همين منوال استعداد و آمادگي براي سوءمصرف مواد نيز در پايه هاي مختلف تحصيلي متفاوت گزارش شده است. يافتة پژوهش حاضر با هيچ يك از اين يافته ها هماهنگ و همسو نيست. از يك منظر اگر استعداد اعتياد يك پديدة رشدي در نظر گرفته شود، بايد پذيرفته شود كه با بالا رفتن پاية تحصيلي استعداد اعتياد نيز بايستي بالا برود، اما از يك ديد ريزبين تر شاهد حضور دانش آموزان سنين مختلف در يك پاية تحصيلي هستيم. به خصوص دانش آموزاني كه به دلايل مختلف از جمله زمينه هاي رواني- اجتماعي پاتولوژيك با وجود سن بالا به دليل مردودي مكرر در پايه هاي پايين تر درحال تحصيل هستند. اگر اين ديد را بپذيريم بايد قبول كنيم كه پايه هاي تحصيلي تا حدي مستقل از سن بوده و لذا ميتواند از نظر استعداد اعتياد همگون باشد. با اين وجود بيان دقيق و قطعي اين موضوع نياز به پژوهشهاي آتي دارد.
آزمون فرضية ششم نشان داد بين سن اولين تجربة مصرف سيگار و استعداد اعتياد رابطة منفي و معني داري وجود دارد. هر قدر اولين تجربة مصرف سيگار در سنين پايين تری رخ دهد با افزايش استعداد اعتياد مواجه هستيم. شروع زودرس مصرف سيگار با مصرف الكل و دارو ارتباط دارد. شروع زودرس مصرف سيگار با اختلال مصرف الكل و اختلال مصرف دارو در طول عمر رابطه دارد. ميانگين سن شروع مصرف سيگار براي پسران 36/14 سال و براي پسراني كه سيگار را تجربه كرده بودند، 7/13 سال بود. در صد بروز مصرف الكل و سوءمصرف دارو در ميان نوجواناني كه مصرف مداوم سيگار داشتند بسيار بيشتر از نوجواناني بود كه فقط تجربة مصرف سيگار را داشتند و نوجواناني كه هيچ تجربة مصرف سيگار نداشتند و درصد بروز مصرف الكل و سوءمصرف دارو در ميان نوجواناني كه تجربة مصرف سيگار داشتند، بسيار بيشتر از نوجواناني بود كه هيچ تجربه ای از مصرف سيگار نداشتند.
آزمون فرضية هفتم نشان داد بين سن مصرف گاهگاهی و يا روزانة سيگار و استعداد اعتياد رابطة منفي و معنيداري وجود دارد. هر قدر مصرف گاه به گاه و يا روزانة سيگار در سنين پايين تری رخ دهد با بالا رفتن استعداد اعتياد مواجه هستيم. همان طور كه در تحليل فرضية ششم بيان شد، شروع زودرس مصرف سيگار با مصرف الكل و دارو ارتباط دارد. مصرف زود هنگام سيگار و الكل، مصرف مرتب حشيش در آينده را پيش بيني ميكند و براي پسران مصرف زود هنگام حشيش احتمال مصرف مرتب حشيش در آينده را افزايش مي دهد. در پژوهش حاضر نيز يافته شد كه سن مصرف گاه به گاه و يا روزانة سيگار 3% استعداد اعتياد را در آينده پيش بيني ميكند. يافتة پژوهش حاضر با يافته های پژوهشهاي انجام يافته در اين زمينه هماهنگ وهمسو است.
آزمون فرضية هشتم نشان داد متغيرهاي داشتن دوستان سيگاري، تجربة مصرف سيگار و مصرف گاهگاهی يا روزانة سيگار 11/0 واريانس استعداد اعتياد دانشآموزان دبيرستاني ايران را تبيين ميكند. در آزمون فرضية دوم بيان شد، دانشآموزاني كه دوستان سيگاري دارند نسبت به دانشآموزاني كه دوستان غيرسيگاري دارند، استعداد اعتياد بيشتري دارند و يافتة پژوهش حاضر با يافتههای پژوهشها و تئوري چشم داشت ارزشي هماهنگ است و همخواني دارد. لذا ميتوان پذيرفت كه داشتن دوستان سيگاري ميتواند به عنوان يك عامل اثرگذار در استعداد اعتياد باشد.
در مدل تحليل مسير اول نشان داده شد که تعداد دوستان و اشتغال مادر اثر مثبت و معنيداري در استعداد اعتياد دارد. پيشرفت تحصيلي اثر معكوس (منفي) و معنيداري در استعداد اعتياد دارد. همچنين اشتغال مادر اثر مثبت و معنيداري در پيشرفت تحصيلي دارد و به طور غيرمستقيم از طريق پيشرفت تحصيلي اثر منفي در استعداد اعتياد دارد. اما تعداد دوستان اثر معنيداري در پيشرفت تحصيلي ندارد.
تحقيقات مربوط به اشتغال مادران نشان ميدهد، فشار زياد اشتغال بر مادر، کودکان را در معرض خطر تربيت ناکارآمد قرار ميدهد. بديهي است تربيت ناکارآمد مادران باعث آسيب پذيري بيشتر فرزندان و مستعد شدن آنها براي اعتياد ميشود. آن چه چرخة اعتياد را كامل ميكند، غيبت و خستگيهاي جسمي و روحي والدين است كه از طريق نافعال بودن والدين و يا اشتغال والدين در بيرون از منزل، اعتياد را تحت تأثير قرار ميدهد. استعداد اعتياد در دانش آموزاني كه مادران شاغل دارند، از دانش آموزاني كه مادران غيرشاغل دارند، بيشتر است.
همانطور كه ملاحظه ميشود، بررسي تك مسيري (تك عاملي) در مدل اول نشان ميدهد، زياد بودن دوستان و اشتغال مادر موجب بالا رفتن استعداد اعتياد فرزندان ميشود و پيشرفت تحصيلي موجب كاهش استعداد اعتياد فرزندان ميشود. همچنين يافته شد كه اشتغال مادر به طور مستقيم موجب پيشرفت تحصيلي فرزندان ميشود. اما وقتي به مسير علّي اشتغال مادر و استعداد اعتياد فرزندان، ميانجي پيشرفت تحصيلي را اضافه كنيم (بررسي چند عاملي) تأثير اشتغال مادر در استعداد اعتياد فرزندان منفي ميشود. يعني مادران شاغل موجب پيشرفت تحصيلي فرزندان ميشوند و از اين طريق در كاهش استعداد اعتياد فرزندانشان مؤثر واقع ميشوند. اين يافته دقيقاً چيزي است كه تحقيقات پيشين (به دليل بررسي تك عاملي) به آن اشاره نكردند. در اين مدل، كمي و زيادي دوستان در پيشرفت تحصيلي تأثير ندارد، شايد نوع و شرايط دوستان مهم باشد، اما به نسبت افزايش تعداد دوستان استعداد اعتياد نيز بالا ميرود. اين يافتهها با پژوهشهاي ذكر شده در بالا هماهنگي دارد.
در مدل تحليل مسير دوم نشان داده شد، تعداد دوستان، اشتغال مادر و وضعيت تحصيلي بد، اثر مثبت و معنيداري در استعداد اعتياد دارد. همچنين اشتغال مادر هم اثر معكوس (منفي) و معنيداري در وضعيت تحصيلي بد دارد و هم به طور غيرمستقيم از طريق وضعيت تحصيلي بد اثر منفي در استعداد اعتياد دارد. اما تعداد دوستان اثر معني داري در وضعيت تحصيلي بد ندارد. مدل ارائه شده برازنده داده است.
تحقيقات نشان ميدهد داشتن دوستان زياد و متعدد با مصرف سيگار و الكل رابطه دارد و داشتن دوستان متعدد يكي از ويژگيهاي بارز معتادان قبل از مصرف مواد محسوب ميشود و اين ويژگي در مستعد و آماده كردن آنها براي اعتياد عامل مهم محسوب ميشود. اين يافته ها با يافته پژوهش حاضر كه تعداد دوستان اثر مثبت و معنيداري در استعداد اعتياد دارد، همخواني دارد.
براي برنامه هاي پيشگيري اوليه (كاهش تقاضا) دانستن اين اطلاعات ضروري است كه در ايران حدود 125000 دانش آموز دبيرستاني مستعد اعتياد وجود دارد. استعداد اعتياد در پسران بيشتر از دختران است. دانش آموزان رشتة كار و دانش، دانش آموزاني كه دوستان سيگاري دارند، تجربة مصرف سيگار و مصرف گهگاه يا روزانه سيگار دارند و دانش آموزاني كه در سنين پايين اولين تجربة مصرف سيگار، مصرف گهگاه و يا روزانة سيگار دارند، مهمترين گروه هدف براي اقدامات پيشگيري ميباشند. پيشرفت تحصيلي و وضعيت مطلوب تحصيلي فرزندان و مادران شاغلی كه موجب پيشرفت تحصيلي و وضعيت مطلوب تحصيلي فرزندان خود ميشوند، موجب كاهش استعداد اعتياد در فرزندان ميشوندانتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: