عنوان طرح:
پيشگيري از اعتياد در خانواده
عاتكه تهراني
1387
مقدمه
جامعه سيستمي پوياست كه مسير آن مرتب در تغیير و تحول است، در اين تغيير مسير جامعه، آسيبهاي اجتماعي از جمله اعتياد به شكل پيچيدهتر و حادتري نمايان شدهاند. در جوامع امروزي تنوع زياد مواد اعتيادآور مشاهده ميگردد وجود افراد معتاد به چند ماده تنها يكي از مشكلات ناشي از آن ميباشد.
اولين حوزهاي كه در جامعه در معرض آسيبهاي اجتماعي قرار ميگيرد خانواده است؛ زيرا هستة اصلي هر جامعهاي را خانواده تشكيل ميدهد، پس با سلامت خانواده، جامعه، رو به سلامت خواهد رفت. پژوهشها به اهميت و نقش مؤثر خانواده در پيشگيري اوليه از اعتياد فرزندان صحه گذاشتهاند. در نتيجه، ضرورت و لزوم اولويت دادن به برنامههاي پيشگيرانه در خانواده نسبت به ساير برنامههاي پيشگيرانه آشكار گرديده است.
اعتياد يعني وابستگي به مواد
مواد شامل همة تركيباتي است كه باعث تغيير كاركرد به صورت هيجان، افسردگي، رفتار نابهنجار و عصبانيت يا اختلال در قضاوت و شعور ميشود. حال بهتر است به تعريف وابستگي بپردازيم: وابستگي يعني تمايل شديد فرد به ادامة مصرف يك ماده. وابستگي باعث بروز برخي رفتارها و حالتهاي غيرعادي زير در فرد ميشود:
· فرد وابسته براي رسيدن به حالت نشئه، مجبور است به تدريج مقدار ماده مصرفي را افزايش دهد. (تحمل)
· فرد وابسته به تدريج نسبت به آداب و مسؤوليتهاي خانوادگي و اجتماعي خود بيتفاوت شود.
· فرد وابسته گاهي به ترك ماده تمايل پيدا ميكند، اما نميتواند آن را ترك كند.
كلمة ديگري كه هميشه در كتب علمي به چشم ميخورد، كلمة «سوءمصرف» است، كه چنين تعريف ميشود: سوءمصرف بدين معنا است كه اگرچه فرد نسبت به مواد اعتياد ندارد، ولي آن را مصرف ميكند؛ يعني:
· استفاده از مادهاي كه مصرف آن غيرقانوني است.
· استفاده از مادهاي كه مصرف آن باعث بروز تغييرهاي رواني در فرد ميشود.
· استفاده از مادهاي كه به خود فرد يا ديگران ضرر ميرساند.
بعد از آشنايي با اين تعريفها بايد دانست عوامل فردي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي مواد و وابستگي به آن، چنان وسيع و دامنه دار است كه هر ساله هزينههاي زيادي صرف تحقيق، درمان و پيشگيري آن ميشود. بديهي است كه هرچه اقدامهاي پيشگيرانه جامع تر و بر پاية ديدگاههاي نظري استوار باشد، به همان اندازه نيز از نتايج موفقيت آميزتري برخوردار خواهد بود.
انواع پيشگيري
به طور سنتي پيشگيريها به سه نوع تقسيم ميشوند:
· پيشگيري اوليه: كه باعث جلوگيري از شروع اختلال و منجر به كاهش ميزان بروز و در نتيجه، كاهش ميزان شيوع ميگردد.
· پيشگيري ثانويه: مخاطبان اين نوع پيشگيري افرادي هستند كه پس از مصرف مواد هنوز علایم بيمارگونهاي را نشان ندادهاند، اما در معرض خطر ابتلاء به مشكل قرار دارند؛ يعني هدف آن غربال كردن و درمان در مراحل اوليه است.
· پيشگيري ثالثيه: متمركز بر گروههايي است كه از مشكلات ناشي از مصرف مواد يا همراه با آن، مثل گريز از مدرسه يا خانه، مسائل يادگيري يا جرم و جنايت رنج ميبرند.
البته يك طبقهبندي جديد براي برنامههاي پيشگيري توسط مؤسسه NIDA صورت گرفته كه به شرح زير است:
· برنامههاي همگاني: كه شامل تمام افراد (حتي افراد سالم) ميشود.
· برنامههاي انتخابي: كه گروههاي در معرض خطر يا زير مجموعههايي از جمعيت كلي را شامل ميشود.
· برنامههاي شاخص: كه افراد پرخطر و خطرساز را شامل ميشود.
مهمترين سياستگذاريهاي پيشگيري از اعتياد در جهان
· آگاهسازي افراد در مورد خطرها و ضررهاي مواد اعتيادآور
· افزايش مهارتهاي زندگي مانند مهارت تصميمگيري، حل مسأله و ارتباطات اجتماعي
· تقويت فعاليتهاي جايگزين به جاي مواد اعتيادآور براي ارضاي نيازهاي رواني، اجتماعي نوجوانان و جوانان
· مشاوره و مداخله در حين بحرانهاي مختلف زندگي
· ارتقاي فرهنگي و مذهبي
· تقويت قوانين و مقررات مبارزه با مواد اعتيادآور
· درمان معتادان براي جلوگيري از سرايت اعتياد
سياستگذاريهاي پيشگيري در ايران
· فعاليتهاي متمركز بر فرد
· فعاليتهاي متمركز بر معلمان و مدرسه
· فعاليتهاي پيشگيري از طريق رسانهها
· فعاليتهاي پيشگيري از طريق محلهاي كار و مكانهاي تجمع
· فعاليتهاي پيشگيري با استفاده از شبكه مراقبتهاي بهداشتي اوليه
· فعاليتهاي پيشگيري مبتني بر اجتماع
· وضع و اجراي قوانين و مقررات
· فعاليتهاي پيشگيري متمركز بر آگاه سازي و آموزش والدين
به طور كلي، برنامههاي پيشگيري بايد به گونهاي طراحي شوند كه عوامل محافظت كننده از قبيل:
1) جنسيت، 2) خلق و خو، 3) هوش و مهارتهاي كلامي، 4) كاركردهاي علمي و حل مسأله، 5) حمايت خانوادگي و روابط با افراد مهم، 6) پيشرفت تحصيلي، 7) مذهبي بودن، 8) درك آسيبزايي مواد، 9) ناخشنودي ديگران از مصرف مواد، و عوامل مخاطره آميز از قبيل: 1) وضعيت پايين اجتماعي– اقتصادي، 2) تاريخچة خانوادگيِ سوءمصرف مواد، 3) پيوستگي با همسالان مصرفكننده، 4) روابط و مراقبت ضعيف والدين، 5) شروع زودرس، 6) ضعف در كنترل خود، 7) نوجويي و مخاطرهجويي، 8) خشم، خشونت و پرخاشگري، 9) مقابله اجتنابي و بيياورانه، 10) ظرفيت انحراف، 11) اختلال در سلوك و شخصيت ضداجتماعي، 12) رخدادهاي منفي زندگي را مورد توجه قرار دهند.
نمونة برنامههاي پيشگيري از اعتياد مبتني بر خانواده
طرح خانواده: طرح خانواده شامل يك سلسله دخالتها با اهداف زير است:
· ارزيابي و آزمايش دخالتهاي آموزشي از نوع همگاني در زمينه كفايت جوانان و خانواده تا فرآيند تغيير مثبت در خانوادهها؛
· آزمايش عوامل متأثر از شركت والدين در برنامههاي خانواده؛
· بررسي سنجش نيازها در سراسر ايالت انجام شود تا نيازهاي خانواده و محله در سراسر ايالت آيووا شناسايي و تعيين شود.
طرح توسعة اجتماعي سياتل
اين برنامه، از نوع برنامههاي همگاني است و براساس مداخله مبتني بر مدرسه و براي كودكان سالهاي اول تا ششم مدرسه طراحي شده است. اين طرح در پي آن است تا خطرهاي دوران كودكي در زمينه بزهكاري و سوءمصرف مواد را با افزايش عوامل محافظت كننده كاهش دهد.
طرح متمركز بر روي خانواده
هدف اصلي اين برنامه، كاهش مصرف مواد غيرقانوني توسط والدين است كه از طريق آموزش مهارتها امكان پذير ميشود. مهارتها در زمينه پيشگيري و كنار آمدن سازگارانه با عود بيماري است. همچنين خانوادهها آموزش ميبينند كه چگونه بهتر بتوانند خانوادهشان را اداره كنند.
برنامة تقويت سازي خانواده
اين برنامه، از نوع برنامة پيشگيري انتخابي– چند مؤلفهاي است كه متمركز بر خانواده است. اين برنامه، براي كودكان 6 تا 10 ساله كه والدين معتاد دارند، طراحي شده است تا به وضعيت سوءمصرف مواد والدين با بهبود مهارتهاي والد بودنشان كمك كند و عوامل خطر در زمينه سوءمصرف كودكانشان را كاهش دهد.
به طور كلي ميتوان گفت، اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در اتيولوژي سوءمصرف و اعتياد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد ميشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محيط فرد و عوامل اجتماعي، عوامل در هم بافتهاي هستند كه بر يكديگر تأثير ميگذارند. درك كلية علل و عوامل زمينهاي موجب ميشود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيري، به طور هدفمند طرح ريزي شود.
بنابراين، آشنايي با عوامل زمينهساز مستعد كنندة بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
· شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامات پيشگيرانة لازم براي آنان
· انتخاب نوع درمان و اقدامات خدماتي، حمايتي و مشاورهاي لازم براي معتادان
علل و عوامل مؤثر بر اعتياد
عوامل مخاطره آميز فردي
دورة نوجواني
پژوهشها نشان داده است كه آسيبپذيرترين دوره در اكثر كودكان دورههاي انتقال است، يعني زماني كه آنها از يك مرحلة رشدي به مرحلة ديگر ميروند. اما بايد بدانيم كه مواجهه با عوامل خطر ممكن است حتي پيش از تولد صورت گيرد. يكي از مراحل انتقال، دورة نوجواني است.
استعداد ارثي
همان گونه كه قبلاً بيان شد شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تأثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن ميباشد كه تعيين كنندة تأثير ماده بر فرد است. بنابراين، فردي كه يكي از اعضاي خانواده يا بستگانش معتاد باشد، احتمال اعتيادش بيشتر است.
صفات شخصيتي
عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيشبينيكنندة احتمال اعتياد هستند. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد به استقلال، صفات ضداجتماعي، پرخاشگري شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت مقاومت در برابر پيشنهادات خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. ازآن جا كه اولين محل مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع ميشود، هر قدر فرد قدرت تصميمگيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر ميتواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
مهمترين صفات شخصيتي مرتبط با مصرف مواد، صفات ضداجتماعي (مانند كسي كه مرتب دزدي ميكند يا دوست دارد به ديگران آسيب برساند يا دعوا راه بياندازد، ممكن است به اعمال خلاف ديگري مثل مصرف مواد نيز تن بدهد) و پايين بودن عزت و احترام به نفس (مانند فردي كه در مقابل درخواست دوستانش براي كشيدن حشيش) جرأت مخالفت ندارد.
اختلالات رواني: در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالات ديگر روان پزشكي نيز وجود دارد. شايعترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضداجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي– جبري، اختلال پانيك، مانيا، اسكيزوفرنيا.
ابتلاء هم زمان
به بروز همزمان[1] دو يا چند اختلال رواني در يك فرد اطلاق ميشود. در بين افرادي كه براي درمان وابستگي به كوكائين، الكل يا مواد شبه افيوني مراجعه ميكنند، ساير اختلالات رواني شيوع بالايي دارند. در مطالعة همهگيرشناسي وسيع نشان دادهاند كه حتي در نمونههاي معرف جمعيت، در بين كساني كه واجد ملاكهاي دلبستگي و سوءمصرف مواد و الكل هستند (به استثناي وابستگي به توتون) احتمال وجود ملاكهاي ساير اختلالات رواني بسيار بيشتر از افراد ديگر است.
افسردگي و خودكشي
نشانههاي افسردگي در افراد مبتلا به سوءمصرف يا وابستگي به مواد شايع است. حدود يك سوم تا نيمي از كساني كه سوءمصرف مواد شبه افيوني دارند يا به آن وابستگي دارند و حدود 40 درصد كساني كه سوءمصرف يا وابستگي الكل دارند، زماني در طول عمر خود واجد ملاكهاي تشخيصي اختلال افسردگي عمده بودهاند. مصرف مواد همچنين عامل زمينه ساز عمده براي خودكشي محسوب ميشود. احتمال خودكشي موفق بين مبتلايان به سوءمصرف مواد تقريباً 20 برابر بيشتر از كل جمعيت است. گزارش شده است كه حدود 15درصد افراد مبتلا به سوءمصرف يا وابستگي به الكل اقدام به خودكشي ميكنن. خودکشي يکي از انواع مرگهاي مرتبط با سوءمصرف مواد است.
نگرش مثبت به مواد
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلاء به اعتياد.
موقعيتهاي مخاطره آميز
بعضي از نوجوانان و جوانان در موقعيتها يا شرايطي قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار ميدهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرارگرفتن در دوران كودكي و نوجواني، ترك تحصيل، بيسرپرستي يا بيخانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلاء به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده ميكنند.
پژوهشها نشان ميدهند كه سوءمصرف مواد توسط والدين يكي از عمدهترين عوامل آزار و بيتوجهي در حق كودكان است.
تأثير مثبت مواد بر فرد
اين متغير وقتي وارد عمل ميشود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تأثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي مادة مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تأثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تأثير مواد و مواد ديگري كه هم زمان مصرف شدهاند. مواد مختلف نيز تأثيرات متفاوتي بر وضعيت فيزيولوژيك و رواني فرد دارند، مثلاً: هروئين و كوكائين سرخوشي شديد، الكل آرامش و نيكوتين مختصري هوشياري و آرامش ايجاد ميكند.
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي
عوامل مربوط به خانواده:
خانواده اولين مكان رشد شخصيت، تشكيل باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اين كه كه محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژي است، منبعي براي تنش، مشكل و اختلال نيز ميباشد. عواملي از قبيل؛ سوءمصرف مواد والدين، آسانگيري والدين جهت سوءمصرف مواد، فقدان يا ناهماهنگي در سيستم نظم و انضباط والدين، الگوهاي ارتباطات منفي، تعارض، فقدان عشق و محبت در كانون خانواده، استرس و كژكاري به علت مرگ، طلاق و حبس پدر يا مادر، طرد پدر يا مادر، فقدان آیين و آداب در خانواده، نظارت ضعيف والدين، مديريت و ارتباطات ضعيف والدين، بدرفتاریهاي جسماني يا جنسي و سوءمصرف مواد ساير فرزندان ميتوانند باعث سوءمصرف مواد در كودك گردند.
عوامل مربوط به دوستان
تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ ميدهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوءمصرف مواد، عامل مستعد كننده براي ابتلاءِ نوجوانان به اعتياد است.
عوامل مربوط به مدرسه
از آن جا كه مدرسه بعد از خانواده، مهمترين نهاد آموزشي و تربیتي است، ميتواند از راههاي زير زمينهساز مصرف مواد در نوجوانان باشد: بيتوجهي به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در مدرسه، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسؤولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنها.
عوامل مربوط به محل سكونت
عوامل متعددي در محيط مسكوني ميتواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهاي مذهبي و اخلاقي، شيوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگي و ضعف همبستگي بين افراد محله و حاشيهنشيني از جمله اين عواملاند.
عوامل مخاطره آميز اجتماعي
فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد
فقدان قوانين جدي منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزاني آن ميشود.
بازار مواد
ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معكوس دارد. هرچه قيمت مواد كاهش يابد، تعداد افرادي كه بتوانند آن را تهيه كنند، افزايش مييابد. همچنين سهلالوصول بودن مواد به تعداد مصرفكنندگان آن ميافزايد.
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نميشود، بلكه جزئي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخص و وسيلة احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوءمصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.
كمبود فعاليتهاي جايگزين (فرهنگي، ورزشي و تفريحي)
كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي، رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل كنجكاوي، تنوعطلبي، هيجان خواهي، ماجراجويي، مورد تأييد و پذيرش قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاي غيرسالم ميشود.
كمبود امكانات حمايتي، مشاورهاي و درماني
در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش ميآيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار ميدهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شغلي، بهداشتي و اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بي پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها ميكند.
توسعة صنعتي، محروميت اقتصادي اجتماعي
توسعة صنعتي، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق ميدهد. مهاجرت باعث ميشود تا فرد، براي اولين بار، با موانع جديدي برخورد نمايد. جدايي از خانواده، ارزشهاي سنتي و ساختار حمايتي قبلي به تنهايي، انزوا، و نا اميدي ميآن جامد.
عوامل محافظت كننده در مقابل اعتياد
عوامل فردي
· عوامل شخصيتي: داشتن اعتماد به نفس بالا و مهارتهاي اجتماعي، علاوه بر كاهش استرسهاي محيطي ناشي از ارتباط با ديگران و مهارتهاي انطباقي باعث توانايي مقاومت در مقابل خواستههاي خلاف ديگران و اصرار دوستان براي مصرف ميشود.
· باورها و ارزشها: اعتقادات و باورهاي راسخ ديني و مذهبي، فرد را در مقابل مصرف مواد محافظت ميكند. نگرش منفي به مواد، شامل باور به اعتيادآور بودن و اثرات تخريبي مواد، احتمال مصرف آن را كاهش ميدهد.
· موفقيتها: موفقيتهاي تحصيلي، شغلي و اجتماعي با افزايش اعتماد به نفس، ايجاد ثبات و هدفمندي در مسير زندگي و كسب حمايتهاي لازم، فرد را از خطر مواد مخدر حفاظت مينمايد.
عوامل محيطي و اجتماعي
· داشتن خانوادهاي سالم و همبسته
· هوشياري و حمايت خانواده، مدرسه و اطرافيان
· ضد ارزش بودن مصرف مواد
· دسترسي به خدمات
· عدم دسترسي به مواد
براساس تحقيق انجام گرفته، در دسترس بودن مواد، قاچاق يا بازار مواد و اين باور که به طور کلي مصرف مواد مورد پذيرش ديگران است، بر تعداد نوجوانان که مصرف مواد را شروع ميکنند، مؤثر است.
آموزش مهارتهاي زندگي
امروزه علیرغم ايجاد تغييرات عميق فرهنگي و تغيير در شيوههاي زندگي، بسياري از افراد در رويارويي با مسايل زندگي فاقد توانایيهاي لازم و اساسي هستند و همين امرآنان را در مواجهه با مسايل و مشكلات زندگي روزمره و مقتضيات آن آسيبپذير نموده است. براي مثال در زمينة سوءمصرف مواد مشخص شده است كه چهار عامل عزت نفس پايين، ناتواني در بيان احساسات، فقدان مهارتهاي ارتباطي و تأثيرپذيري اجتماعي با اين مشكل ارتباط دارند اين مهارتها بسيار زيربنايي بوده و در فرآيند رشد و تحول شكل ميگيرند. لذا آشنايي والدين با اين مهارتها، زمينة لازم را براي رشد تواناييهاي رواني اجتماعي لازم براي يك زندگي سالم و موفق را در كودكان فراهم ميآورد.
با توجه به اين امر، سازمان جهاني بهداشت در سال 1993 به منظور ارتقاء سطح بهداشت رواني و پيشگيري از آسيبهاي رواني اجتماعي، برنامهاي را با عنوان «آموزش مهارتهاي زندگي» تدارك ديد.
«مهارتهاي زندگي، توانایيهاي رواني اجتماعي براي رفتار انطباقي و مؤثر هستند كه افراد را قادر ميسازد تا به طور مؤثري با مقتضيات و چالشهاي زندگي روزمره مقابله كنند. آموزش اين مهارتها موجب ارتقاء رشد شخصي و اجتماعي، محافظت از حقوق انسانها و پيشگيري از مشكلات رواني اجتماعي ميشود».
مهارتهاي زندگي شامل ده مهارت اصلي و اساسي هستند كه غالباً به صورت جفت جفت طبقه بندي ميشوند، زيرا بين هر جفت ارتباط طبيعي وجود داشته و درحقيقت به منزلة دو روي سكه هستند. اين مهارتها عبارتند از:
خودآگاهي/ همدلي، ارتباط/ روابط بين فردي، تصميم گيري/ حل مسأله، تفكر خلاق/ تفكر انتقادي، مقابله با هيجانات / مقابله با استرس
اهداف برنامة آموزش مهارتهاي زندگي
· ارتقاء بهداشت روان و پيشگيري اوليه: اهداف اصلي برنامه آموزش مهارتهاي زندگي، ارتقاء بهداشت رواني و پيشگيري اوليه از آسيبهاي اجتماعي است. آموزش مهارتهاي زندگي بر عوامل زيربنايي مشترك در بسياري از زمينههاي ارتقاء بهداشت رواني و پيشگيري اوليه تأثير ميگذارد و همين توان و ويژگي است كه موجب شده زير بناي هر رويكرد آموزشي به زندگي شود.
· توانمند كردن افراد: آموزش مهارتهاي زندگي يك رويكرد كل نگر براي توانمند كردن افراد براي شناخت خود، ديگران و محيط ميباشد. يادگيري مهارتها، تنها نوع يادگيري نيست كه اتفاق ميافتد، افراد دانش و اطلاعات را نيز به دست ميآورند و آموزش مهارتهاي زندگي، نگرشها و ارزشها را نيز تحت تأثير قرار ميدهد.
تحقق تواناييهاي بالقوه و انطباق با تغييرات زندگي: اين برنامه موجب ميشود كه دانش و نگرشها به تواناييهاي بالفعل تبديل شوند و فرصت و زمينه انجام چنين كاري را نيز فراهم ميآورد.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: