عنوان طرح:

ارزيابي اختلالات رواني معتادان به ترياک و مشتقات آن در استان آذربايجان غربي ـ ايران

بابک حقي پور

1383

مقدمه

     سوءمصرف مواد يكي از مهم­ترين مشكلات عصر حاضر مي­باشد كه گستره­اي جهاني پيدا كرده است، مصيبتي كه ميليون­ها زندگي را ويران و سرمايه­ هاي كلان ملي را صرف مبارزه و يا جبران قربانيان مصرف مواد افزوده مي­شود و عوارض آن فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي همه مرزهاي فرهنگي و اجتماعي را در مي ­نوردد و سلامت بشر را مورد تهديد قرار مي­دهد. توجه به عوامل متعدد جسماني رواني و عوامل مستعد كنندة موجود در خانواده، مدرسه، محيط زندگي و كار در ايجاد مداومت يا عود اعتياد و در نظرگرفتن اين حقيقت كه اعتياد در همة اقشار گروه­ها و طبقات مختلف فردي قومي فرهنگي و اجتماعي مي­تواند بروز نمايد.

     اعتياد يك بيماري زيست شنــاختي، روان شنــاختي و اجتماعــي است. عوامــل متعددي در اتيولوژي سوءمصرف و اعتياد مؤثر است كه در تعامل با هم­ديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي­شوند. درك كلية علل و عوامل زمينه­ اي موجب مي­شود تا روند پيش­گيري، شناسايي، درمان و پيگيري به طور هدف­مند طرح ريزي شود لذا آشنايي با عوامل محافظت كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:

1.    شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامات پيشگيرانة لازم براي آنان

2.    انتخاب نوع درمان و اقدامات خدماتي حمايتي و مشاوره­هاي لازم براي معتادان

بررسي­ هاي به عمل آمده در مرکز درمان و بازتواني معتادان اروميه طي سال­هاي 76-1382 سن متـوسط مصرف را در استان آذربايجان غربي 23 - 24  سالگي بوده و از طرف ديگر درصد رشد اين بيماري در کشور طي 25 سال گذشته 8% بوده و با توجه به هرم سني کشور، انتظار داريم رشد اعتياد طـي سال­هاي آتي افزايش يابد (گزارش­هاي سالانة مرکز درمان و بازتواني اعتياد اروميه)

     درمان و ريشه­ كني هر بيماري بر اين اصل كلي استوار مي­باشد، كه عوامل ايجاد آن بيماري شناسايي، براساس اصول پيشگيري و بهداشتي و درماني نسبت به مهار بيماري در جامعه و فرد اقدام گردد. در واقع پيشگيري از اعتياد به مراتب آسان و مفيدتـر از درمان آن مي­باشد. بررسي­ هاي انجام شده نشان مي­دهد، عوامل مختلفی در سوق يافتن افراد به سمت مواد مخدر نقش دارد كه از آن جمله اختلالات رواني می­باشد. در يكي از مطالعات نشان داده شده كه در حدود 70% بيماران معتاد با يکي از اختلالات روان­پزشکي ذيل همراه باشد که اهم آنها عبارتند از: افسردگي ماژور، اختلال شخصيت ضداجتماعي، ترس بيمارگونه، ديس­تايمي، کج خلقي، اختلال وسواسی- جبري، اختلال پانيک، مانيا، اسکيزوفرنيا.

     با توجه به مشــكلات مختلف اقتصــادي (اروميه جزء گران­ترين شهرهاي ايران)، اجتمــاعـــي (آذربايجان غربي و علي­ الخصوص اروميه جزء مناطق که بيشترين بي­کار را دارد)، فرهنـــگي (اسکان قوم­هاي مختلف ترک ـ  فارس ـ ارمني ـ آشوري - کرد ـ عرب در استان و تداخلات فرهنگي بين آنها)، مذهبي (شيعه ـ سنّي ـ کاتوليک ـ پروتستان ­ ـ يهودي - زرتشتی)، سياسي (دروازة ورود و خروج مواد مخدر و مجاورت با پنج کشور همسايه)، امنيتي (مشكلات مختلف طي 100 سال گذشته باعث حالت اضطرابي و .... در افراد ساكن در منطقه شده است)، استراتژيك (فعاليت گروه­هاي مختلف موافق و مخالف نظام) منطقه وجود داشته و دارد.

با توجه به اين كه از وضعيت اختلالات رواني جامعة استان تقريباً شاخص خـاصي وجود نـدارد، لذا ما در اين بررسي تلاش داريم كه بر اساس يك آزمون آماري در سطح استان آذربايجان غربي در دو جمعيت افراد سالم (522 نفر) و معتادان به مواد مخدر اپيوئيدي (195 نفر) با تكميل پرسشنامة SCL-90 (که از آزمون استاندارد شدة روان شناختي مي­باشد) به بررسي وضعيت اختلالات رواني جامعة مورد مطالعه بپردازيم.

     خصوصيت شخصيتي گروهي بيماران معتاد آذربايجان غربي (در کل195 نفر معتاد که از اين تعداد 65 نفر معتاد به ترياک، 65 نفر معتاد به هروئين و 65 نفر معتاد تزريقي  با خصوصيت سني، جنسي مختلف و مدت سابقه مصرف مواد مخدر حداكثر پنج سال) را با جمعيت غيرمعتاد از همان منطقه (522 نفر از افراد غيرمصرف­کنندة مواد مخدر با خصوصيت سني، جنسي مختلف و عدم مصرف مواد مخدر در اعضایِ درجة يک خانوادة فرد) را از سه منطقة شمالي، مرکزي و جنوبي استان آذربايجان غربي انتخاب و نتايج حاصل از تکميل پرسشنامه SCL-90 توسط جمعيت اشاره شده مورد پايش و آناليز آماري قرار دهيم.

اهداف تحقيق:

1.تعيين اختلالات رواني زمينه­ اي اعتياد در جمعيت معتادان استان آذربايجان غربي

2. تعيين وضعيت اختلالات رواني جمعيت استان آذربايجان غربي با شناسایي وضعيت سلامت رواني جامعه که بر اساس آن مي­توان برنامه ­ريزي­هاي بهداشتي - درماني مؤثر را قبل از ابتلاء بيمار به اعتياد با رفع مشكلات رواني اعتياد انجام داده و در راستاي سلامت جامعه گام برداشت.

روش تحقيق:

     نوع مطالعة انجام شده از نوع گذشته نگر بوده و جمعيت مورد مطالعه 195 نفر معتاد (که از اين تعداد 65 نفر معتاد به ترياک 65 نفر معتاد به هروئين و 65 نفر معتاد تزريقي با خصوصيت سني، جنسي مختلف و مدت سابقة مصرف مواد مخدر طولاني نداشته باشند) مي­باشد كه با جمعيت شاهد 522 نفر از بين افراد غيرمصرف­ کنندة مواد مخدر كه از همان منطقه بوده انتخاب شده و داراي خصوصيات ذيل بودند: بالاي 15 سال داشته، نياز به مراقبت از بابت مشكلات عقلاني و رواني نبوده باشند، در اين مطالعه هيچ محدوديتي از نظر جنسي وجود نداشته و سابقة مصرف مواد مخدر ترياک، هروئين و مشتقات ترياک در خود يا اعضاي درجه يك خانواده نداشته باشند)، نمونه به صورت تصادفي ساده بر اساس جمعيت و فراواني معتادان در سطح استان نمونه­ هاي مورد نظراز مناطق سه گانه استان براساس چهار گروه مختلف (جمعيت شاهد، معتاد به ترياك، معتاد به هروئين، معتاد به هروئين تزريقي) به صورت زير انتخاب شده:

1.  تعداد 125 نفر از گروه مورد و سه گروه شاهد مجزاي 16 نفري (كلاً 173 نفر) از منطقة شمالي استان

2. تعداد 239 نفر از گروه مورد و سه گروه شاهد مجزاي 29 نفري (كلاً 326 نفر) از منطقة جنوبي استان

3. تعداد 159 نفر از گروه مورد و سه گروه شاهد مجزاي 19 نفري (كلاً 216 نفر) از منطقة مركزي استان

     SCL-90 يك آزمون بررسي اختلالات شخصيتي مي­باشد. اين آزمون براي اولين بار در دهة 1980 استاندارد شده است و آزمون فوق داراي حساسيت  9/88 درصد و ويژگي  7/65 درصد مي­باشد كه اطلاعات جامع آن در جدول (الف) آورده شده است اين آزمون كلاً داراي نود سؤال در ارتباط با علايم مختلف اختلالات روان شناسي مي­باشد و طي مطالعات مختلف انجام شده قبلي براي تکميل هر پرسشنامه SCL-90 حدوداً 12 تا 20 دقيقه زمان لازم است، براي ارزيابي هر كدام از اختلالات شخصيتي توسط آزمون  SCL-90مي­بايست ميانگين عددي سؤالات خاص مربوط به آن اختلال (ارزش كيفي هر كدام از پاسخ­ها كه عبارتند از هيچ، كمي، تاحدي، زياد و بسيار زياد به ترتيب از صفر تا چهار نمره ­دهي شده) محاسبه شده و سپس مورد قضاوت قرار می­گيرد. در موارد درماني و بازتواني اين مقادير ميانگين در شرايط نرمال بايستي زير عدد دو باشد و مقادير بالاتر از آن اختلال لحاظ شده و نياز به مداخله دارد.

بحث و نتيجه­ گيري :

1. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة وجود ارتباط معني­ داري بين اختلالات رواني و بيماري اعتياد مي­باشد. كه اين امر برعكس آن  ادعایي است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

2. بررسي­هاي انجام شده بيان كننده وجود ارتباط معني­ داري بين اختلالات افسردگي و بيماري اعتياد  مي­باشد كه اين امر برعكس آن  ادعایي است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

3. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة وجود ارتباط معني­ داري بين اختلالات اضطراب و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر برعكس آن  ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

4.بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة وجود ارتباط معني ­داري بين اختلالات پرخاشگري و بيماري اعتياد  مي­باشد كه اين امر برعكس آن  ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

5. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة وجود ارتباط معنی­ داري بين اختلالات فوبيا و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر برعكس آن  ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

6. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة عدم وجود ارتباط معني ­داري بين اختلالات سوماتيزاسيون و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر برعكس آن ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

7. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة عدم وجود ارتباط معني ­داري بين اختلالات پارانويا و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر برعكس آن ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

8. بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة عدم وجود ارتباط معني­ داري بين اختلالات سايكوز و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر برعكس آن ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

9.  بررسي­هاي انجام شده بيان كنندة عدم وجود ارتباط معني­ داري بين اختلالات حساسيت بين فردي و بيماري اعتياد مي­باشد كه اين امر بر عكس آن ادعايی است كه در ابتداي طرح داشتيم و در واقع مؤيد نتايج حاصل از مطالعات گذشته است.

اعتياد يك بيماري زيستي، رواني و اجتماعي[1]  است عوامل متعددي در سبب شناسي سوءمصرف و اعتياد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي­شوند. بايد دانست كه اعتياد نيز همانند ديگر بيماري­هاي رواني از چندين عامل نشأت مي­گيرد كه در هر فرد، ممكن است گروه خاصي از عوامل مداخله­ گر شركت داشته باشند، بنابراين تلاش جهت پيشگيري و درمان مؤثر اين درد فراگير، مستلزم اشراف بر اين گونه عوامل مي­باشد پيداست كه ناديده گرفتن آنها باعث شكست در امر درمان نيز خواهد گرديد.

 در مطالعاتی که بر روي 200 مورد معتاد انجام شد با تكميل پرسشنامة آيزنك و مقايسة آن با گروه شـاهد به ايـن نتيجه رسيدند كه در 4 زمينه تفاوت بين اين دو گروه وجود دارد که عبارتند از : نِوروز، مشكلات خلقي، افسردگي، اضطراب.



[1] - biopsychosocial