عنوان طرح:

مقايسة شخصيت معتادان و افراد عادي در شهرستان تبريز

عين اله شعباني

1386

 

مقدمه

     در بررسي علل وعوامل اعتياد، تحقيقات نشان داده است که رفتار اعتياد و سوءمصرف مواد مخدر به  پي آمدي از ساير اختلال­هاي رواني، شخصيتي وآسيب­هاي اجتماعي است. به همين علت شناخت علل و عوامل يا به تعبيري سبب شناسي اعتياد به تحليل بهتر پديدة اعتياد و استفاده مناسب­تر از راه کارهاي پيشگيرانه کمک خواهد نمود.

     دراين پژوهش با استفاده از آزمون 16 عاملی کتل به بررسي و مقايسة شخصيتي معتادان و افراد عادي غيرمعتاد که به مراکز درمان و بازتواني معتادان شهر تبريز مراجعه نموده­ اند، مي­ پردازند تا ضمن روشن­تر شدن ابعاد شخصيتي منحصر به فرد گروه معتادان و مقايسه آن با افراد عادي غيرمعتاد به تفاوت­هاي احتمالي شخصيتي دو گروه پي َبرند و از نتايج به دست آمده به عنوان رهنمودي جهت برنامه ريزي­هاي آتي استفاده شود. در اين پژوهش از روش تحقيق مقايسه­اي استفاده شده است و  اطلاعات مربوطه با استفاده از دو پرسشنامة خود ساختة محقق و پرسشنامة 16 عاملي كتل جمع­آوري و مورد تعبير و تفسير قرار گرفته است. پرسشنامة 16 عاملی کتل به بررسي عوامل زير مي­پردازد:

     ابعاد کناره جويي، اجتماعي بودن، باهوش بودن و تفکر انتزاعي داشتن، کم هوشی و تفکر غيرانتزاعي، ثبات هيجاني و بی­ثباتي هيجاني، سلطه پذيري، درون گرايي و برون گرايي، منِ برترِ نيرومند و منِ برترِ ضعيف، ماجراجويي و محتاط بودن، واقع گرايي، مستقل بودن، بدگمان و اعتماد کننده، تخيلي و عمل­گرا، زيرک و بی­ محابا بودن، بي تدبيری، بااعتمادی و بي­ اعتمادی، اصلاح طلبي و محافظه کاري، خود کفايي و وابستگی، تسلط برخود، نامطمئن، تنش عصبی، آرميده.

 

اهداف پژوهش:

     هدف کلي اين پژوهش بررسي و مقايسة شخصيتي افراد معتاد و غيرمعتاد است.

اهداف جزئي شامل:  بررسي و مقايسة شخصيتي بين معتادان و افراد عادي از نظر ابعاد شخصيتي پرسشنامة 16 عاملی کتل: کناره جويي، اجتماعي بودن، باهوش و انتزاعي، کم هوش و غيرانتزاعي، ثبات هيجاني، بي­ ثباتي هيجاني، سلطه­ گري، سلطه پذيري، درون­گرايي، برون­گرايي، من برتر نيرومند، من برتر ضعيف، ماجراجويي، ترسوي محتاط، واقع گرايي، مستقل بودن، سوءظن و بدگماني، اعتمادکننده، تخيلي بودن، عمل­گرايي، زيرک و بي محابا، بي­ تدبير، بااعتماد، بي­ اعتماد، مظنون، اصلاح­ طلبی، محافظه­ کاري، خودکفايي، وابسته به ديگران، مسلط به خود، نامطمئن، مضطرب، آرميده.

 روش تحقيق:

      روش انجام پژوهش با توجه به هدف از نوع پيمايشي  توصيفي - تحليلي و مقطعي مقايسه­ اي است و روش نمونه­ گيري به صورت تصادفي منظم مي­باشد. جامعة آماري شامل معتادان مراجعه ­کننده به سه مرکز درمان و بازتواني معتادان دولتي و خصوصي شهر تبريز (بهزيستي، رازي و اميد) به تعداد 999 نفر مي­باشد که نمونة مورد نظر 150 نفر براي گروه معتادان و 150 نفر براي افراد عادي غيرمعتاد است، از پرسشنامة خودساختة محقق با گروه معتادان از نظر متغيرهاي زمينه­اي همگن گرديده­اند، مي­باشد که با احتساب دو گروه حجم نمونه به تعداد 300  نفر بالغ گرديد.

بحث و نتيجه ­گيري:

     در گرايش به مواد مخدر از منظر ابعاد شخصيتي، كناره جويي (ادواري خويي) نتيجة به دست آمده از پژوهش مذکور نشان مي­دهد که بين دو گروه معتادان و افراد عادي غيرمعتاد در مقياس­هاي شخصيتي 16 گانة کتل، از لحاظ مقياس A (ادواري خويي گسيخته خويي)،B  (هوش و تفکر انتزاعي کم هوشی و غير انتزاعي)، C (استواري و ثبات هيجاني احساساتي و بي ثباتي هيجاني)، L (سوء ظن و بد گماني اعتماد کننده)، N (زيرک و بي محابا بي تدبير)، Q1 (بنياد گرايي محافظه کاري)، Q2 (خودکفايي متکي به ديگران)، Q3 (مسلط برخورد  نامطمئن) تفاوت­هاي معني­داري وجود دارد که در مقايسه با پژوهش ­ها و مطالعات انجام گرفته در کشورهاي خارجی و نيز مطالعات انجام شده در داخل کشور، تعداد زيادي از فرضيه­ها مورد قبول و تعداد کمي از آنها نيز با تفاوت اندکی در ميانگين نمرات به دست آمده و سطح معني­داري آن مورد قبول قرار نگرفتند.

     با توجه به نتايج به دست آمده که حاکي از شيوع و گستردگي بسيار زياد اختلالات شخصيتي، در گروه معتادان در مقايسه با افراد عادي که به نظر مي­رسد اختلال­ هاي مذکور نقش به سزايي در گرايش آنها به مصرف مواد داشته باشد، ضروري است به عوامل ايجاد کنندة آن به ويژه به عوامل محيطي تأثيرگذار و استمرار بخش بر آن توجه خوبي مبذول گردد.

      با مد نظر قرا دادن مدل ترسيمي، زيرعنوان مدل نظري تحقيق و با توجه به اين كه از بين تمام نظريه­ هاي موجود شخصيتي، نظرية صفات به عنوان مبناي كار (مدل) پژوهش حاضر انتخاب و بدان پرداخته گرديده است، بايد گفت كه، براساس ويژگي­هاي مدل مذكور و نيز با غور و بررسي بيشتر در نظريه­هاي مشابه و با ملاحظه ديدگاه­هاي مطرح شده پيرامون شخصيت، اكثريت قريب به اتفاق روان­شناسان شخصيت به مسألة تفاوت­ها بيش از مشابهت­ ها در افراد آدمي از لحاظ نحوه تفكر، نگرش، الگوهاي رفتاري و حتي سبك­هاي مقابله ­اي، توجه داشته­ اند و از مسألة  تفاوت­ها درحيطه­ هاي مذكور به عنوان تعيين ­كننده­هاي رفتارآدميان، نام برده ­اند. درتعدادي از نظريه­ ها به ضعف نفس و اراده پايين، در تعدادي ديگر بالا بودن سطح اضطراب، افسردگي، عصبانيت، پرخاشگري، بهانه گيري، بي ­توجه به ديگران و يا تضاد با آداب و رسوم مورد قبول جامعه و در گروهي ديگر، نيز بي­ ثباتي­هاي هيجاني، پوچ­ گرايي، مطلق نگري، بي­ منطقي، معترض و متوقع بودن و بالاخره اتكالي، كم­رويي و خجالتي بودن بيشتر در افراد معتاد در مقايسه با افراد عادي غيرمعتاد، به نحو بارز و روشن، اشاره شده است.

     از آن جايي كه بر طبق نظرية صفات، افراد آدمي بر اساس صفات و ويژگي­هاي خاص شخصيتي، از يكديگر متفاوت و متمايز مي­گردند و هم اين الگوي غالب، شكل دهنده رفتار آدميان است افراد بر طبق اين الگو در موقعيت­هاي متفاوت، رفتارهاي مختلفي را از خود بروز مي­دهند. در پژوهش حاضر تعداد بسيار زيادي از صفات، تحت عنوان الگوي غالب رفتاري درگروه معتادان به عنوان گروه مورد آزمودني اين پژوهش مشاهده و در طيف وسيعي از رفتارها با افراد عادي تفاوت قابل ملاحظه و قابل تعمقي را از خود بروز داده­اند كه با توجه جدي و چاره­انديشی­هاي حكيمانه مي­توان با تمهيدات مناسب نسبت به شناسايي گروه­هاي پرخطر و تفكيك آنها از ديگرگروه­ها و با اجراي طرح­ها و برنامه­هاي آموزشي، درماني، آگاهي بخشي خانواده­ها و در يك كلام با انجام به موقع كارهاي پيشگيرانه در سطوح مختلف آن، مي­توان سطح سلامت فردي و اجتماعي گروه­هاي درمعرض خطر و پرخطر را ارتقاء بخشيد و درآينده شاهد بروز و شيوع كمتري در اين زمينه، از آن چه وضعيت فعلي به ما نشان مي­دهد، بود.