عنوان طرح:
تدوين ماتريسهاي جامع تحقيقاتي در زمينة آگاه سازي و پيشگيري از سوءمصرف مواد
عليرضا محسني تبريزي
1385
مقدمه
از زماني كه سوءمصرف مواد به عنوان رفتاري چند سببي، چند وجهي و اغلب به عنوان خط سيرها و خاستگاههاي چندگانه پيشرونده و به مثابه پديدهاي پيچيده و متأثر از عوامل و شرایطي با وزنهاي نسبي متفاوت توصيف و تبيين شده است، اين موضوع به عنوان ضرورتي اجتناب ناپذير به نظر رسيده است كه راهبردهاي پيشگيرانة متعدد و متنوعي نيز برحسب هريك از وضعيتها، خاستگاهها و خط سيرهايي كه رفتار اعتيادي در آن نمود و بروز دارد تدوين و مورد توجه و كاربرد قرار گيرند.
تحقيقات همهگيرشناختي نشان ميدهند كه مصرف و سوءمصرف مواد علل، دلايل، راهها و همبستگيهاي چندگآنهاي دارند. تحقيقات سبب شناسي نيز كه بر عوامل خطرآفرين متمركز است عمدتاً به دنبال تميز و شناسايي كلية عوامل اجتماعي، رواني، زيستي، رفتاري ومحيطي مؤثر بر رفتار اعتيادي است. اين مطالعات نه تنها و تا حدود زيادي به تخمين و برآوردِ سرعت شيوع مواد و گرايشات ميان بخشهاي مختلف جمعيت كمك نمودهاند، بلكه اطلاعات مهم و گرانبهايي را در جهت مشخص ساختن وسعت مسأله و شيوع سوءمصرف در سطح ملي، ميزان نيازهاي درماني، موفقيت برنامهها و تدابير پيشگيري فراهم آوردهاند.
بررسي سابقة تحقيقات در كشورهاي ديگر خصوصاً در اروپاي غربي، كانادا، استراليا وايالات متحدة امريكا نشان ميدهد كه اين اطلاعات عمدتاً در سطوح، زمينهها و ابعاد مختلف، اعم از فراگيرشناسي (اپيدميولوژيكال) و سببشناسي (اتيولوژيكال) سوءمصرف مواد و با هدفِ تدوين استراتژيها و برنامهريزيهاي منظم جهت آگاهسازي، پيشگيري، مداخلات اجتماعي و درماني و نيز مبارزة مؤثر با اعتياد صورت گرفته است.
پژوهشهاي متوالي در بيش از 50 سال گذشته كه عمدتاً در ايالات متحده امريكا و چند كشور صنعتي صورت گرفته است به پيشرفت و تغيير سريع اقدامات پيشگيرانه منجرگرديده است. هدف اين پژوهشها گسترده است، اما در يك اصل مشتركاند: نتايج حاصل از تحقيقات بايستي در تدوين برنامههاي پيشگيرانه مؤثرتر قابل اعمال باشند. در برخي از اين برنامهها محققان براي تأكيد بر اطلاعات مربوط به خطرات مصرف مواد، از شيوههاي برانگيختن ترس استفاده ميكردند. ارزيابي اين قبيل مطالعات در اثبات هرگونه اثرِ مثبت - اين برنامهها - بر رفتارها به هرحال ناموفق بودهاند، اما افزايش آگاهي در مورد جنبههاي منفيِ مواد و در برخي موارد افزايش نگرشهايِ ضد مصرف مواد را تأیيد كردهاند.
نخستين تحقيقات به رابطه بين شروع مصرف مواد و عقايد مبهم در مورد ارزشهاي منفي مربوط به سوءمصرف مواد اشاره كردهاند. براساس اين ديدگاه برنامههاي متمركز بر عواطف از جمله تصريح ارزشها، خودآگاهيِ افزايش يافته، خود ارزشمندي و تعاملات مؤثر موفق بودهاند. در مقابل مطالعات ارزيابي، اثربخشيِ اينگونه برنامههاي ضد مصرف مواد را اثبات نكردهاند، گرچه تعدادي از ارزيابيها نشان ميدهند كه اين برنامهها بر عواملي مانند احساس خود ارزشمندي كه با مصرف مواد همبستگي دارند، مؤثر بودهاند.
سابقة مطالعات و تحقيقات مربوط به اعتياد و سوءمصرف مواد در ايران چندان طولاني نيست و علیرغم آشنايي ايرانيان با مواد مخدر و الكل و شيوع مصرف آن از سوي برخي افراد وگروهها در دورههاي تاريخي مختلف اين سرزمين، پديدة اعتياد تا نيم قرن پيش، به عنوان يك مسأله اجتماعي، يك انحراف و يا يك بيماري مورد تحقيق و تدقيق علمي قرار نگرفته است. شايد دلايل متعددي ميتوان براي اين امر يافت، معالوصف به نظر ميرسد مطرح نبودن اعتياد به عنوان يك مسأله اجتماعي و پائين بودن نرخ و ميزان اعتياد در كشور و نيز عدم توجه مسوؤلان به تدوين استراتژيها و برنامهريزيهاي منظم جهت آگاهسازي، پيشگيري، مداخلات اجتماعي و درماني و نيز مبارزة مؤثر با سوءمصرف مواد مخدر و الكل و مطرح نبودن ضرورت مطالعات و تحقيقات منظم براي اين منظور را ميتوان از علل عمده در فقدان يا قِلَّتِ تحقيقات در زمينة سوءمصرف مواد در نظرگرفت.
اولين تحقيقات انجام شده در باب سوءمصرف مواد در ايران به دهة چهل مربوط ميشود. اغلب اين تحقيقات با رويكردهاي پزشكي و برخي نيز با رويكردهاي جامعه شناسي انجام يافتهاند. به تدريج با افزايش ميزان اعتياد و تزايد جمعيت معتادان و مطرح شدن اعتياد به عنوان معضل يا مسألة اجتماعي و يا يك بيماري و اختلال مرضي از دهة پنجاه به تدريج توجه محققان و پژوهشگران و نيز سازمانهاي دولتي، مؤسسات تحقيقاتي و برنامه ريزان سلامت اجتماعي بهآن و از ابعاد و جنبههاي مختلف اعم از شيوع، علل، دامنه، گستره، پيشگيري، بازپروري و درمان معطوف گرديد. معالوصف به واسطة فقدان يك برنامة ملي استراتژيك و راهبردي بلند مدت جهت مبارزه با سوءمصرف در كشور، اين مطالعات غالباً پراكنده، نامنظم و فاقد زمينههاي كاربرد و فوايد عملي بودهاند. بررسيهاي فراتحليلي و توصيفي از آمارهاي موجود نشان ميدهند كه با توجه به نوع كار حدود 42 درصد از تحقيقات و مطالعات انجام شده به پايان نامههاي تحصيلي، 14 درصد بهطرحهاي تحقيقاتي، 34 درصد به مقالات ارايه شده در سمينارها و 9 درصد نيز به مقالات چاپشده در ژورنالهاي علمي تعلق دارد.
عوامل اعتياد از نظر اين پژوهشها عبارت بودهاند از عوامل فردي (بيماريها و اختلالاتجسمي، نقيصههاي بدني، خستگي، بيخوابي و كمخوابي، عوامل جنسي، اختلالات و بيماريهاي رواني، اضطراب و افسردگي، ناكامي، محروميت، واكنش غمگين، اختلالات شخصيتي)، عوامل محيطي و بيروني (خانواده بزهكار، خانواده از هم گسيخته، فوت مادر و پدر، غيبت والدين، طلاق، خانوادههاي پرجمعيت، ستيزه و اختلافات خانوادگي، فقدان روابط عاطفي در خانواده، مدرسه و محيط آموزشي نامطلوب، عضويت در گروههاي فاسد و تقليد از همسالان،گروه دوستان معتاد، زندگي در مناطق بزهكار، بيكاري، دسترسي به مواد مخدر، توزيع ناعادلانة ثروت، جنگ و تبعات آن، مهاجرت و تعارض فرهنگي حاصله، استعمار، فقر فرهنگي و پايينبودن سطح سواد، نابساماني و آشفتگيهاي اجتماعي، رشد و پيشرفت بيروية شهرنشيني وكاهش كنترل اجتماعي و تكنولوژي).
با عنايت به تزايد ميزان تحقيقات در حوزة سوءمصرف مواد در كشورهاي مختلف از جمله در ايران و مواجه شدن جامعة علمي با انبوهي اطلاعات، صاحب نظران به اين نتيجه رسيدهاند كه وقوف و سلطه و كنترل بر همة ابعاد و جوانب حوزه اعتياد و به روز بودن در اينحيطه وسيع عملاً نامقدور است و لذا انجام تحقيقات تلفيقي و تركيبي كه چكيده، عصاره و ماحصل پژوهشهاي انجام يافته در حوزه سوءمصرف و پيشگيري از اعتياد را به گونهاي نظاممند و به شيوهاي عملي فرا روي محققان قرار ميدهند و با اقبال و استقبال صاحب نظران و پژوهشگران حوزة اعتياد عليالخصوص در تحقيقات پيشگيري مواجه گرديده و گسترش روز افزوني يافته است.
اهداف تحقيق:
1 ـ مروري بر تئوريهاي اعتياد در حوزههاي مختلف (روانشناسی و روانكاوي، روانشناسي اجتماعي، جامعهشناسي و...) به منظور شناخت منظم نظريهها از طريق طبقهبنديآنها برحسب ويژگيهاي تئوريهاي علم محور خصوصاً مدل نظري قضايا و فرضيات اصلي، مفاهيم اساسي، متغيرهاي كليدي، روش شناسي و ملاحظات مداخلهگرایانه.
2 ـ مروري بر مدلهاي نظري[1] با ملاحظات رواني ـ اجتماعي در اتيولوژي سوءمصرف، خصوصاً مدلهايي كه در پرتو نظريههاي اعتياد طي سه دهة اخير فورموله شدهاند.
3 ـ مروري بر تحقيقات انجام شده در شكل مطالعات فراتحليل[2] خارجيكه در يك دورة ده ساله (2000 ـ 1990 ميلادي) با استفاده از اطلاعات مأخوذ از تحقيقات علم محور بين سالهاي 1978 و 1997 ميلادي انجام يافته است. اين مطالعات عمدتاً تصويري بالنسبه جامع از علتهاي گرايش به سوءمصرف را در گروههاي مختلف اجتماعي با تأكيد برعوامل خطرزا و عوامل محافظتكننده عرضه ميكنند.
4 ـ مروري بر تحقيقات انجام شدة داخلي طي سالهاي 1370 و 1383 با استعانت از قواعد روش فراتحليل، به منظور شناخت متغيرهاي اثرگذار بر رفتار اعتيادي. در اين فراتحليل سعي گرديده است تحقيقات به لحاظ حيطة مطالعاتي، قلمرو تحقيق، نوع نظريه (يا مدل نظري) به كار رفته، فرضيههاي اصلي، متغيرهاي كليدي، روش تحقيق (متدولوژي)، جامعة آماري (گروه هدف)، نمونة آماري، روش نمونهگيري، نوع آزمونهاي آماري، روش جمعآوري اطلاعات، روشتعيين روايي و پايايي ابزار سنجش، نتايج حاصله از آزمون فرضيات و معنيداري روابط، تميیزعوامل خطرزا (R/F) و عوامل نگهدارنده (P/F) در سوءمصرف مواد، مدل مداخلهاي و توصيهها جهت مداخلات پيشگيرانة مؤثر واكاوي و تحليل شوند.
5 ـ با توجه به قابليتهاي روش شناختي فراتحليل در مطالعات تجربي اين تحقيق بر آن است كه با استفاده از روش متاآناليز به عنوان روش مطمئن و ابزاري مؤثر در قضاوتهاي عيني تحقيقاتي كه داراي نتايج متعارض[3] و متفاوتاند بتواند دادههاي منتج از تحقيقات مختلف را براساس الگوهاي عملي رايج و تكنيكهاي دقيق رياضي و آماري تركيب كند. از اين طريق ماحصل پژوهشهاي انجام شده در باب موضوع مورد نظر به گونهاي نظاممند و هدفدار، نمود مييابند و تصويري جامع از روابط ميان پديدهها به محقق عرضه ميشوند و زمينه در پرتو شناخت حاصله براي مداخله، كنترل، حل مسأله و پيشگيري فراهم ميآيد. با توجه به قابليتهاي روش شناختي فراتحليل در مطالعات مربوط به پيشگيري ازسوءمصرف سعي خواهد شد آن دسته از تحقيقات خارجي و داخلي كه عمدتاً بر برنامههاي پيشگيري رواني ـ اجتماعي سوءمصرف تأكيد دارند و واجد قابليتهاي يك تحقيق علممحور[4] هستند، انتخاب شوند.
با توجه به حجم كثير تحقيقات كمّيِ مربوط به سوء مصرف در خارج (عمدتاً ايالات متحده امريكا) سعي خواهد شد كه در خصوص مطالعات كمّيِ مربوط به سوء مصرف، منحصراً بر تحقيقاتي كه ناظر بر برنامههاي پيشگيري رواني ـ اجتماعي مواد هستند تكيه شود و نتايج حاصله از كاربرد تكنيك فراتحليل در خصوص اين تحقيقات مورد توجه قرار گيرد.
اهداف مترتب بر انجام فراتحليلها عبارتاند از:
الف ـ حصول به شناختي منظم و جامع از دانش موجود در باب عوامل خطرزا و عوامل محافظت كننده از سوءمصرف از طريق تركيب كمّيِ يافتههاي مطالعات انجام شده و به منظورتدوين برنامههاي جامع پيشگيري.
ب ـ تخمين ميانگين اندازههاي تأثير مطالعات مربوط به پيشگيري از سوءمصرف در دانش، نگرش، مهارت، رفتار و گروههاي هدف.
ج ـ شناخت چارچوبهاي مفهومي و عملياتي غالب در تحقيقات مرور شده.
د ـ استخراج و تركيب معنيدارترين فرضيات و تعيين ميزان قدرت آماري آنها.
ه ـ شناسايي مدلهاي مربوط به پيشگيري با تكيه بر مدلهاي غالب نظير «تأثير اجتماعي»، «رفتار شناختي» و «مهارت زندگي».
و ـ تمیيز حيطهها يا زمينههاي برنامههاي پيشگيري شامل حيطة فرد، حيطة گروه همسال، حيطة خانواده، حيطة مدرسه، حيطة محله و حيطة كار.
ز ـ مقايسه يافتهها، نتايج و معارف علمي به دست آمده از تحقيقات خارجي با يافتهها ونتايج پژوهشهاي انجام شده در داخل در خصوص پيشگيري از سوءمصرف و توصية مدلهايغالب.
روش تحقيق:
با توجه به اهداف فوق، روشهاي تحليل کمّي و کيفي متناسب از جمله تحليل محتوا و فراتحليل انجام پذيرفت.
جامعة آماري و نحوة انتخاب متون و منابع جهت تحليل محتوي و فراتحليل:
با عنايت به موضوع و اهداف تحقيق، در پژوهش حاضر از چند جامعة آماري جهت اخذ اطلاعات لازمه سود جسته شده است:
1 ـ اولين جامعة آماري مشتمل بر كلية حوزهها (پاراديمها)، مكاتب و نحلههاي نظري و تئوريها و نظريههاي مربوط به سوءمصرف مواد در رشتهها و شاخههاي مختلف علمي (پزشكي، روانپزشكي، عصبشناسي، زيستشناسي، روانشناسي و روانكاوي، جامعهشناسي، روانشناسي اجتماعي و نظاير آن) است. اين منابع عمدتاً براساس معيارهايي كهدر طبقهبندي متون نظري در شكل نظريه، مكتب، حوزه و پارادايم از سوي برخي مورد تأكيد بودهاند، طبقهبندي شدهاند. اين معيارها كه مبين خصوصيات هر نظرية علم محور است عبارتند از: رشتة مربوطه، حوزه يا پارادايم منتسبه، مكتب و نحلة نظري متعلقه، مدل نظري مربوطه، فرضيات و قضاياي اساسي، مفاهيم و متغيرهاي اصلي، متدولوژي و نوع روش تحقيق، جامعة آماري، نمونه و روش نمونهگيري، واحد تحليل، حيطة مطالعاتي، روش جمعآوري اطلاعات، ابزار سنجش و اندازهگيري، استنتاجات نظري و توصيههاي راهبردي، كاربردي و مداخلهاي.
از اين طريق حدود 113 رويكرد نظري و تئوري در باب سوءمصرف مواد و رفتار اعتيادي كه واجد ويژگيهاي تئوريهاي علم محور بودند از حوزهها و رشتههاي مختلف علوم شناسايي و انتخاب گرديدند. اين تئوريها با استعانت از روشهاي تشريحي (آناتوميك)، تحليلي (آنالیتيكال) و توصيفي (ديسكريپتيو) و به منظور تنظيم و تنسيق نظريههاي اعتياد در مطالعات مربوط به پيشگيري، تحليل محتوا شدهاند.
2 ـ دومين جامعة آماري مشتمل بر كلية تحقيقات خارجي انجام شده در شكل مطالعات فراتحليل است كه در يك دورة ده ساله (2000 ـ 1990 ميلادي) با استفاده از اطلاعات مأخوذ ازتحقيقات علم محور بين سالهاي 1977 و 1998 ميلادي انجام يافته است. در اين مرحله 65 فراتحليل خارجي در باب سوءمصرف مواد شناسايي گرديد كه 7 فراتحليل با رويكرد رواني ـ اجتماعي و مبتني بر 285 تحقيق علم محور در خصوص پيشگيري از سوءمصرف انتخاب و بررسي شدند.
3 ـ سومين جامعة آماري تحقيق حاضر متشكل از كلية تحقيقات انجام شدة داخلي طي سالهاي 1383 ـ 1370 در حوزه تحقيقات پيشگيري از سوءمصرف مواد است كه جهت انجام فرا تحليل و مبتني بر خصوصيات تحقيقات علم محور انتخاب شدهاند. در اين مرحله حدود 234 كار تحقيقي مرتبط با موضوع در حوزههاي مختلف (پزشكي، داروسازي، جامعهشناسي، روانشناسي، علوم تربيتي، حقوق، روانشناسي اجتماعي و نظاير آن) شناسايي گرديد كه از آن ميان حدود 35 اثر به واسطة فقدان قابليتهاي لازم جهت بهرهبرداري و عدم تناسب با استانداردها و ملازمات روش متاآناليز حذف و در مجموع 199 كار تحقيقي براي بهرهبرداري انتخاب گرديدند. اين تحقيقات برحسب گرايش و رشته، نوع كار تحقيقي (رساله، گزارش تحقيقي، مقالة چاپ شده در مجلههاي تخصصي و مقالات ارائه شده در سمينارها)، مباني نظري و نوع نظريهها، فرضيات اصلي، متغيرهاي كليدي، نوع روش تحقيق، حيطة مطالعاتي، واحد تحليل، جامعة آماري، نمونه و روش نمونهگيري، ابزار جمعآوري اطلاعات، تكنيكهاي آماري و ابزار سنجش و اندازهگيري، يافتهها و نتايج حاصله از تست فرضيات و نيكويي برازش مدل نظري و توصيههاي مداخلهاي و پيشگيرانه بررسي و مرور گرديدهاند. در گام بعد با توجه به قابليتهاي روش شناختي فراتحليل در مطالعات مربوط به پيشگيري از سوءمصرف مواد سعيگرديد آن دسته از تحقيقات داخلي كه عمدتاً بر برنامههاي پيشگيري رواني ـ اجتماعيِ سوءمصرف مواد تأكيد دارند و واجد قابليتهاي يك تحقيق علم محور هستند انتخاب شوند.
بدين منظور از ميان 199 اثر انتخاب شده 49 تحقيق مربوط به برنامههاي پيشگيري رواني ـ اجتماعي سوءمصرف مواد جهت انجام فراتحليل انتخاب گرديدند.
بحث و نتيجهگيري:
آن چه كه در يك جمع بندي كلي از بررسي موارد و موضوعات مربوط به پيشگيري تحقيق محور ميتوان ابراز داشت ناظر بر اين اصل است كه آگاه سازي، ارتقاء سلامت، حمايتهاي اوليه، روشها و استراتژيهاي پيشگيري منطبق بر نتايج تحقيقات، شناخت جامعة هدف وشناخت امكانات اجتماعي و فرهنگي از جملة اجزاء حياتي و اصلي در برنامههاي پيشگيري موفق در سوءمصرف مواد در سه دهة اخير بودهاند. آن چه كه در اغلب توصيههاي محققان مسائل اعتياد و پيشگيري به چشم ميخورد توجه به شرایط و عواملي است كه احتمال موفقيت برنامههاي پيشگيري را افزايش ميدهند.
به طور كلي، براي موفقيت فعاليتهاي پيشگيري از اعتياد رعايت چند نكته ضروري است:
1. در جوامع در معرض خطر، قبل از ارائة پيامهاي پيشگيري، بايد به نيازهاي اولية افراد (خوراك، مسكن، امنيت، شغل) توجه نمود. همراه كردن برنامههاي پيشگيري با سرويسهاي خدماتي كه به نيازهاي افراد توجه دارد، احتمال موفقيت را افزايش ميدهد.
2. برنامهها بايد به گونهاي طراحي شوند كه جمعيت هدف را تحت پوشش قرار دهند. به خصوص افراد در معرض خطر بايد بتوانند به سهولت به برنامهها و خدمات پيشبيني شده دسترسي يابند و ساختار برنامهها، مطابق با نياز افراد و به طريقي انعطافپذير طرحريزي شوند.
3. در يك برنامة عملياتي بايد از استراتژيهاي مختلف سود جست. مشكلات مختلفي كه جوانان در معرض خطر با آن روبهرو هستند، با هم ارتباط دارند و احتمال موفقيت يك استراتژي واحد برای همة آنها زياد نيست. با وجود اين نميتوان در برنامههاي پيشگيري همة عوامل خطرآفرين را مورد هدف قرار داد و بايد بر عواملي كه امكانات موجود برنامههاي پيشگيري بر آن اثر دارند، متمركز بود.
4. در برنامهريزي به تفاوتهاي گروههاي هدف بايد توجه شود. معمولاً با «يك» فعاليت نميتوان تمام گروهها را مورد هدف قرار داد و براي هر گروه مداخلات خاص لازم است.
5. حتي الامكان ميبايست مردم منطقة مورد نظر، در تمام مراحل برنامهريزي و اجرا، مداخله داده شوند به نحوي كه نسبت به برنامه، «احساس مالكيت» داشته باشند. معمولاً برنامهاي كه حمايت اجتماع خود حتي در يك محلة كوچك را به همراه ندارند، خيلي زود به بنبست خواهد رسيد.
6. اجراي فعاليتهاي پيشگيري در وسعت محدود موجب ميشود تا ميزان موفقيت دردستيابي به هدف افزايش يابد. اين موفقيتهاي كوچك توجه جامعه را به خود جلب ميكند و باعث ميشود علاوه بر رفع موانع، حمايتهاي مادي و معنوي بيشتر گردد.
7. برنامهاي كه براي يك جامعة خاص از نظر زماني، موقعيت استراتژيك منطقه، مشخصات افراد تشكيل دهندة جامعه، ميزان و نوع عوامل مخاطرهآميز طرحريزي ميشود، لزوماً قابل اجرادر جوامع ديگر با مشخصات ديگر نيست.
آغاز فعاليتهاي پيشگيري بايد با افزايش مداوم و گسترش اطلاعات در مورد مشخصات و نيازهاي افراد در معرض خطر، عوامل مخاطرهآميز و عوامل محافظت كننده همراه باشد وهمواره از موفقيتها و عدم موفقيت برنامه و بررسي علل آن درس گرفته، به طور مستمر فعاليتها مورد ارزشيابي و بازنگري قرار گيرد. در اين برهه از زمان، كه دانش پيشگيري در جهان باشتاب بسيار در حال پيشرفت است، آموختن و به كارگيري اين دانش تلاش و هوشياري بيشتر را براي آنان كه در آغاز راه هستند، ميطلبد.
مروري بر پيشينه تحقيقات و مطالعات در حوزة سوءمصرف نشان داد كه در طول 20 سالگذشته پيشرفتهاي اساسي در مورد پيشگيري از سوءمصرف مواد صورت گرفته و اطلاعات بسياري در مورد علل و چگونگي پيشگيري از سوءمصرف مواد به دست آمده است. مبحث پيشگيري از سوءمصرف مواد در طول ساليان تكامل پيدا كرده است. منابع علمي و گروهي ازمحققان كارآمد و مشتاق كه بسياري از آنها روانشناس بودند، در ارتقاي اين مبحث، پويايي و پيدايش آن به عنوان يك حوزة علمي مهم، نقش عمدهاي ايفا كردند.
اطلاعات به دست آمده در مورد شيوههاي مؤثر در پيشگيري از مصرف مواد، تجربة عميقي را پايهگذاري كرده كه مدعي است در صورت استفاده از مداخله مناسب، تشكيل تعداد جلسات اولية كافي، تداوم مداخلهها يا جلسات تقويتي، و پايبندي به تكميل برنامه، مداخلات پيشگيري ميتواند كارآمد باشد. به دليل جدي بودن مسألة سوءمصرف مواد و همچنين كيفيت خوب تحقيقات انجام شده در اين زمينه، اغلب از محققان خواسته ميشود كه با شوراهاي پژوهشي آموزشي دولتي يا محلي همكاري كنند و به سؤالات رسانههاي گروهي در اين مورد پاسخ دهند.
هر چند كه تحقيقات در زمينه پيشگيري از سوءمصرف مواد پيشرفت كرده است، هنوز به تحقيقاتِ بيشتر نيازمنديم. افزون بر اين، ميان تحقيق و عمل هنوز فاصلة قابلتوجهي وجود دارد. بسياري از دست اندركاران بيشتر از شيوههايي كه بر پاية شهود هستند تا بر پاية علم، استفاده ميكنند. بنابراين محققان بايد يافتههاي خود را نه تنها در اختيار جامعة علمي، بلكه سياستمداران، مسؤولان، مدرسان، والدين و رهبران اجتماعي نيز قرار دهند. با توجه به افزايش مصرف مواد توسط نوجوانان، انتشار نتايج بهترين برنامههاي پيشگيري توسط محققان از اهميت حياتي برخوردار ميگردد. معالوصف علیرغم پيشرفتهاي صورت گرفته و نتايج اميدبخش درحوزة پيشگيري همچنان و برحسب جوامع مختلف به درجاتي نياز به تحقيقات بيشتر است. افزون بر نياز به تحقيقات بيشتر در زمينة شناخت ساز وكارهاي واسطهاي رويكردهاي پيشگيري مؤثر، در زمينههاي زير نيز به مطالعات بيشتر نياز داريم:
شناخت محدوديتهاي رويكردهاي پيشگيريِ مدرسه محور و تعيين تأثيرات درازمدت اين رويكردها، نه تنها بايد تأثير رويكردهاي پيشگيري را كه در دوران راهنمايي اجرا شدهاند، درسال آخر دبيرستان سنجيد، بلكه بايد با پيگيري افراد، تأثيرات اين رويكردها را در دوران دانشگاه و بزرگسالي نيز بررسيكرد.
شناخت علل مصرف مواد در ميان اقليتها، بررسي ميزان تأثير رويكردهاي پيشگيري براقليتهاي مختلف، و شناسايي عواملي كه ميتوانند تأثير اين رويكردها را در مورد اقليتها به حداكثر برسانند.
بهرهگيري از اطلاعات به روز و تازه براي اصلاح و بهينه سازي رويكردهاي پيشگيريِ موجود و تدوين مداخلات پيشگيري جديد براي سفيدپوستان و اقليتها.
از آن جا كه اكثر برنامههاي پيشگيري براي جمعيتهاي ساكن شهرها و حومة آنها تدوينشدهاند، شناخت علل مصرف مواد در ميان نوجوانان روستايي و تدوين روشهاي پيشگيري مؤثر در اين گروه حائز اهميت است.
پر كردن خلاء ميان عمل و يافتههاي تحقيقات. اين موضوع به تحقيقات بيشتري در مورد چگونگي اشاعه، پذيرش و نهادينه كردن رويكردهاي پيشگيري مؤثر در مدارس و جوامع نياز دارد.
تعيين تأثير برنامههاي پيشگيري بر ساير مشكلات مانند خشونت، حاملگي نوجوانان و ايدز.
تدوين و آزمون رويكردهاي پيشگيري انتخابي و شاخص به منظور افزايش تواناييكمك رساني به افراد در معرضِ خطر و آنها كه آلودة مواد هستند.
از آن جا كه برنامههاي پيشگيري از سوءمصرف مواد در سالهاي اخير اغلب براي دانشآموزان راهنمايي طراحي شدهاند، شناسايي رويكردهاي پيشگيري مناسب گروههاي سني قبل و بعد از دورة راهنمايي ضروري است.
تدوين رويكردهاي ديگر (به جز مدرسه محور) براي پيشگيري از مصرف مواد، مانند رويكردهاي خانواده محور، جامعه محور، مداخلاتي براي مراكز اجتماعي، يا برنامههاي پس از مدرسه.
تدوين رويكردهاي پيشگيري جامع از طريق تركيب بهترين اجزاي روشهاي پيشگيري موجود.
در اين خصوص توصيه ميشود كاربران مدلهاي پيشگيري و متخصصان مسائل بهزيستي در پرتو نتايج حاصله از فراتحليل تحقيقات مربوط به پيشگيري در جهان و ايران و با الهام از طرح راهبردي نايدا (NIDA) به طراحي مدلي متناسب با نيازها و شرایط فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه و مبتني بر تنوع و ويژگيهاي جامعة هدف در زمينة آگاهسازي و پيشگيري از سوءمصرف مواد اهتمام كنند. طرح راهبردي نايدا يك برنامة استراتژيك 5 ساله پيشگيري از سوءمصرف تحقيق محور[5] است كه با استعانت از استراتژيهاي تلفيقي (سهگانه) معطوف به كاهش سوءمصرف مواد و رفتارهاي پرخطر ناشي از آن در جامعة هدف (همة گروهها، به خصوص نوجوانان و جوانان) تدوين و تنظيم شده است:
طرح راهبردي نايدا (NIDA)
هدف 5 ساله: كاهش چشمگير اعتياد و سوءمصرف مواد و عواقب اجتماعي، بهداشتي و رفتاري ناشي از آنها |
||
استراتژي 3 |
استراتژي 2 |
استراتژي 1 |
آموزش افراد در زمينه اعتياد وسوءمصرف مواد مخدر |
تهيه و توزيع ابزار مورد نياز براي ارتقاء كيفيت درمان اعتياد درسطح كشور |
در اختيار گذاشتن ابزار علمي براي پيشگيري از اعتياد و سوءمصرف مواد |
ـ ارائه يافتههاي علمي و تحقيقاتي و مفاهيم و مصداقهاي آنها به زبان ساده و قابل فهم. ـ توزيع ابزار و اطلاعاتِ موردِ نياز به طيف وسيعي از افراد به صورتي مفيد و قابل استفاده. |
ـ كاربرد پژوهشهاي رفتاري و بيولوژيك در شيوههاي جديد درماني. ـ تضمين ارائة شيوههاي علمي درمان به جامعه. ـ ارائة شيوههاي علمي به هنگام بررسي مقوله درمان اعتياد. ـ شناخت عواقب بهداشتي مصرف و سوءمصرف مواد براي بهبود شيوههاي جديد درماني. |
ـ شناخت خطرات محيطي و ژنتيك و عوامل پيشگيرانه. ـ بهبود ارزيابي معضلات مواد مخدر در داخل كشور. ـ ارائة اصول پيشگيري با روشي آسان و قابل فهم. ـ مشخص كردن ارتباط ميان مصرف مواد و بيماريهاي مسري. |
افزايش شناخت ماهيت اعتياد از طريق انجام پژوهشهاي اوليه و كلينيكي |
[1] -theoretical models
[2] - meta-analysis
[3] - conflicting result
[4] - science - based
[5] - research - based
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: