مقایسه‌ی علل گرایش زنان به مصرف مواد در مصرف‌کنندگان مواد مخدر و محرک

دکتر علی فرهودیان۱، دکتر امید مسّاح۲، رویا نوری۳، دکتر صلاح‌الدین قادری۴

دی 1395

مقدمه و هدف: بدن زنان در برابر عوارض مصرف مواد آسیب‌پذیرتر از بدن مردان است و در مدت زمانی کمتر، صدمات شدیدتری را متحمل می‌شود. از طرفی وابستگی به مواد در زنان نه فقط به سلامت خود آنان، بلکه به سلامت فرزندان و دیگر اعضای جوان خانواده و نهایتا کل جامعه صدمه می‌زند. لذا ضرورت پیشگیری از اعتیاد زنان بسیار برجسته و از اهم ضروریات این حوزه است. موفقیت برنامه‌های پیشگیری در گرو شناخت خوب و دقیق عوامل زمینه‌ساز و دلایل و علل بروز و گرایش به اعتیاد است. در این راه مطالعات بسیاری پیش از این انجام شده و علل و عوامل گرایش به مصرف و بروز وابستگی به مصرف مواد انجام شده است. لیکن اکثر این مطالعات در زمینه مواد مخدر و یا تمامی انواع مواد به‌طور کلی صورت پذیرفته و کمتر مطالعه‌ای با تمرکز بر مصرف مواد محرک، به مقایسه علل بالقوه و احتمالی گرایش زنان به مصرف مواد مخدر و محرک پرداخته است. باتوجه به شیوع بسیار بالای مصرف مواد محرک و خصوصا شیشه در سالهای اخیر این مطالعه با هدف مقایسه علل گرایش به مصرف مواد در زنان به تفکیک در دو نوع اصلی مواد مخدر و محرک، قصد دارد به بررسی این موضوع بپردازد که آیا همان علل شناخته‌شده قبلی، باعث گرایش فزاینده مصرف مواد محرک در زنان است یا علل دیگری نیز در این امر دخیلند؟

روش: این پژوهش از نظر هدف، یك تحقیق كاربردی و از حیث نحوه اجراء از نوع مقطعی و از لحاظ گردآوری و تحلیل داده‌ها، پژوهش غیرآزمایشی حاضر، پیمایشی مقطعی و توصیفی‌تحلیلی و یا به‌عبارتی پیمایشی مقایسه‌ای است. جامعه آماری شامل کلیه زنان شهر تهران است که به یکی از دو دسته مواد اعتیادآور ذکرشده در سال ۱۳۹۴ وابستگی داشته‌اند. از بین زنان تحت درمان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی (کنگره شصت، مراکز خصوصی درمان سوء مصرف مواد، مراکز نیمه‌اقامتی، زنان تحت پوشش مراکز کاهش آسیب، زنان زندانی و زنان تحت پوشش ماده ۱۶) که کمتر از یک ماه تحت درمان بوده‌اند و زنان مصرف‌کننده غیر تحت درمان (که به شکلی گمنام بوده و فاقد آمارهای رسمی می‌باشند) ۱۳۶ نفر (۸۲ نفر مصرف‌کننده مت‌آمفتامین و ۵۴ نفر مصرف‌کننده تریاک) به‌صورت ساده و در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه محقق‌ساخته‌ای که به همین منظور طراحی و در مطالعه‌ای مقدماتی اعتباریابی و با آلفای کرونباخ بیش از ۰٫۷ برای هر بخش تایید شده بود، پاسخ دادند. داده‌های حاصل از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آزمون کای اسکوئر و نرم‌افزار اس.پی.اس.اس. نسخه ۱۹ تحلیل شدند.

یافته‌ها: دو گروه زنان مصرف‌کننده مواد مخدر و محرک از نظر وضعیت تأهل، سابقه بیماری‌های جسمی مزمن، سابقه اقدام به خودکشی، سابقه مشاجره فیزیکی در شش ماه اخیر، اعتقاد به تأثیر خانواده بر مصرف مواد، اعتقاد به تأثیر و فشار دوستان بر مصرف مواد، اعتقاد به تناسب اندام و اعتقاد به راندمان کاری و درسی بهتر اختلاف معناداری وجود داشت.

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد باور نادرست به تأثیر مطلوب مصرف شیشه بر تناسب اندام و بهبود راندمان کاری و درسی عاملی یگانه برای گرایش به مصرف شیشه از سوی زنان باشد. همچنین تجرد و دوری از زندگی زناشویی و تأثیر دوستان مصرف‌کننده نیز در گرایش به مصرف شیشه از سوی زنان عوامل موثری هستند. از سوی دیگر بروز مشاجره‌های فیزیکی خانوادگی، ابتلا به بیماری‌های جسمی مزمن و تأثیر اعضای خانواده از عوامل موثر در گرایش زنان به مصرف مواد مخدر و مشخصا تریاک هستند.

کلیدواژه‌ها: مواد مخدر، مواد محرک، تریاک، شیشه، گرایش به مصرف مواد، زنان  

1-    روانپزشک، هیات علمی مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 

2-    پزشک، پژوهشگر مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی  

3-    روانشناس و جامعه‌شناس، پژوهشگر ارشد حوزه اعتیاد زنان 

4-    جامعه‌شناس، هیات علمی دانشگاه خوارزمی