عنوان طرح:
تعيين خصوصيات فردي معتادان مراجعه كننده به مراکز درمان و بازتواني سرپايي معتادان، وابسته به سازمان بهزيستي كشور طي سالهاي 1377 ـ 1381
هومان نارنجيها
1383
مقدمه
در زمينه شيوع اعتياد، اولين اطلاعات آماري معتادان كشور به سالهاي 1322 برميگردد كه انجمن مبارزه با ترياك و الكل شمار آنان را 5/1 ميليون نفر از جمعيت 14 ميليون نفري عنوان کرده است. اين رقم در سال 1346 به 300 تا 400 هزار نفر تقليل مييابد. در سال 1355 تعداد افراد معتاد براساس يك مطالعة ميداني نسبتاً وسيع 5/2 درصد تخمين زده شد و اظهارات مسؤولان وقت نشان داد، رقم افراد سهميهگير از مراكز دولتي در مقايسه با رقم واقعي معتادان بسيار كمتر است. نظرسنجي از مسؤولان كليدي شهرهاي شيراز، كرمان، يزد و بندرعباس در سال 1377هم نشان دهندة جدي بودن خطر اعتياد و روند رو به رشد آن طي سالهاي اخير بوده است. آخرين يافتههاي آماري در خصوص شيوع اعتياد به مطالعة ارزيابي سريع سوءمصرف مواد[1] در ايران باز ميگردد كه با محاسبة آماري از معتادان خياباني، معتادان زنداني و روش نمونهگيري گلوله برفي در سطح شهر درصد شيوع اعتياد را 6/2 درصد ذكر ميكند و اين رقم در خوشبينانهترين حالت به رقمي در حدود يك ميليون نفر معتاد اشاره ميكند. آمارهاي سالهاي اخير وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با مواد مخدر به صورت غيررسمي به ارقامي در حدود 2 ميليون نفر اشاره داشته است.
با توجه به ميزان شيوع بالا و وجود بالاترين آمار پذيرش معتادان خود معرف در كشور در سال 1379 (32000 نفر معتاد) به طور تقريبي ميتوان گفت كه تنها 6/1 درصد معتادان كشورمان از مراكز خدمات درماني اعتياد دولتي بهره ميگيرند و اين رقم در مقايسه با استاندارد مراكز دولتي درماني درساير كشورهاي جهان رقم پایيني است.
وضعيت درمان اعتياد در ايران: در سال 1375 سازمان بهزيستي با توجه به اين نكته كه هيچ مركز درماني براي ارائه خدمات به معتادان كشور وجود ندارد، تصميم گرفت مراكزي را تحت عنوان مراکز درمان و بازتواني سرپايي معتادان، وابسته به سازمان بهزيستي كشور در استانهاي مختلف تأسيس نمايد.
اهداف تحقيق:
تعيين خصوصيات فردي معتادان خود معرفِ مراجعه كننده به واحدهاي پذيرش و پيگيري معتادان خود معرف سازمان بهزيستي كشور طي سالهاي 1377 ـ 1381.
روش تحقيق:
سازمان بهزيستي کشور از سال 1377 با طراحي فرمهاي ويژه معتادان مراجع به مراکز درمان سرپايي (فرم ارائه شده به پيوست) اطلاعات آنان را به کمک روان شناس و يا مددکار در اين فرمها ثبت ميکرد. بعد از طراحي برنامه کامپيوتري مخصوص ورود اين اطلاعات، جمع آوري آنها در معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي به صورت يک کار معمول در آمد به طوري که کارشناسان استاني با ارسال ديسکت حاوي اين اطلاعات به طور سالانه، در جمع بندي اين يافته ها سهيم بودند و با حدود يک سال تأخير،گزارش سال گذشتة مراکز خود معرف به چاپ ميرسيد. براي انجام اين تحقيق اطلاعات پراكنده ديسكتهاي ارسال شده از استانهاي مختلف كشور، كه حاوي اطلاعات فرمهاي مراكز درمان و بازتواني معتادان کشور بود، بعد از جمع بندي به كمك كارشناس آمار و كامپيوتر وارد يك فايل مشترك گرديد. بدين ترتيب 5 فايل براي 5 سال متفاوت تحقيق ايجاد شد. سپس با تنظيم جداول توصيفي براساس هر يك از پرسشهاي موجود در پرسشنامه ، به بررسي كلي اطلاعات به دست آمده پرداخته شد. سپس براساس اطلاعات به دست آمده جداول جديدي با تقاطع با ساير اطلاعات موجود به دست آمد. به طور مثال از ادغام شغل و نوع ماده مصرفي طي 1 سال 5 جدول جديد براي اين مورد خاص استخراج گرديد. در اين ميان لازم بود تا براي مقايسة نتايج جداول مذكور با گروه شاهد از اطلاعات تحقيقات طرحهاي معتبر طي همان سالها استفاده شود، لذا طرح بررسي سلامت و بيماري در ايران که در سال 1378 انجام شده بود بدين منظور انتخاب گرديد. اطلاعات موجود در فايلها مجدداً براساس تقسيمبندي اين طرح تنظيم شد كه اين مسأله منطبق كردن گروههاي سني، تحصيلي و غيره را ميطلبيد. بدين طريق تمامي اطلاعات موجود در طرح سلامت و بيماري بعد از ارزيابي با اطلاعات موجود در اين تحقيق منطبق شد. [2]لذا در پي ايجاد هماهنگي بين دستههاي مختلف سني و تحصيلي، جداول مذكور با يكديگر تطبيق يافت.
بحث و نتيجه گيري:
بررسيها نشان داد درصد معتادان مُراجع در طيف سني 20 تا 24 سال در طول پنج سال افزايش يافته است. درصد زنان مراجع از 9/2 درصد در سال 77 به 4 درصد در سال 81 افزايش يافته است. معتادان مراجع از روستاها به مراكز درماني كل كشور از 1/6 در صد در سال 77 به 12 درصد در سال 81 افزايش يافته و بيشترين گروه شغلي را در معتادان مشاغل كارگري و افراد بيكار تشكيل داده بودند. 6/11 درصد پسران معتاد در گروه سني زير 15 سال محصل بودند كه اين رقم با عدد 5/95 درصدي در گروه شاهد تفاوت بسياري داشت.
معتادان كارگر با 8/17 درصد نيز با رقم 3/3 درصدي در جامعه عادي فاصلة بسياري داشت. بيشترين مراجعان مراكز درماني از نظر سطح تحصيلات در گروه تحصيلات سيكل، راهنمايي و سپس ابتدايي و ديپلم بودهاند. غالب افراد مراجع به مراكز، زير سن 24 سال، به صورت مجرد و بالاتر از اين سن به صورت متأهل به مراكز مراجعه كرده اند.
در سال 81 نزديك به 65 درصد معتادان مصرف سيگار را در زمان حال و 23 درصد در زمان گذشته ذكر كردند و نزديك به 11 درصد اصلاً سيگار مصرف نميكردند. در سال 81، 76 درصد معتادان با مصرف ترياك، 21 درصد با مصرف هروئين، 7/6 درصد با مصرف شيره و 10 درصد با مصرف تركيبي مواد مختلف به مراكز درماني خود معرف مراجعه كرده بودند. در سال 1378 مصرف هروئين به طور نسبي كاهش يافت، اما درصد تزريق در ميان معتادان همان سال افزايش نشان داد. همچنين مصرف هروئين و تزريق در سال 81 نيز يک افزايش نسبي نشان داده است. بيشترين روش مصرف مواد در معتادان به روش تدخين (55درصد) بود و سپس روشهاي خوردن (31درصد)، تزريق (3/7 درصد) و تركيبي (15 درصد) قرار داشتند. در سال 81، 4/65 درصد حشيش مصرفي به صورت تدخين و 6/34 درصد به صورت خوراكي مصرف ميشد. اين رقم در مورد ترياك 7/60 درصد تدخيني و 9/36 درصد خوراكي بود. در مورد هروئين 9/39 درصد تدخين، 4/26 درصد تزريقي و 2/13 درصد انفيه ذكر شده بود. مادة شيره نيز 46 درصد تدخينی و 6/51 درصد خوراكي مصرف ميشد.
اكثر معتادان مواد مصرفي خود را 2 تا 3 بار در روز مصرف ميكردند. 70 درصد معتادان مصرف مواد را با ترياك و 15 درصد با حشيش آغاز كرده بودند. 55 درصد معتادان خانه دار را يكي از افراد خانواده يا بستگان با مواد آشنا كرده بودند و 25 درصد افراد زير 15 سال نيز توسط يكي از اعضاي خانواده مواد را تجربه كرده بودند. در اكثريت معتادان به تشويق دوستان خارج از مدرسه و مدرسه (55درصد) و 15 درصد بدون پيشنهاد ديگران مواد را تجربه كرده بودند. اولين تجربة مواد در محيط كار از 2/9 درصد در سال 77 به 6/15 درصد در سال 81 افزايش نشان داده است. همچنين 45 درصد معتادان اولين موقعيت مصرف مواد را مهمانيهاي دوستانه و خانوادگي ذكر كردهاند. نتايج نشان ميدهد 60 درصد معتادان تزريقي سرنگ و سر سوزن خود را به اشتراك گذاشتهاند.40 درصد معتادان كشور ماهانه بيش از 50 هزار تومان براي خريد مواد هزينه ميكنند و سياستگذاري تعرفة درمان در كشور ميتواند از اين نتايج الگو بگيرد.
اين حلقة معيوب كه اعتياد منجر به بيكاري ميشود و يا فرد بيكار به دنبال مصرف مواد است، هنوز وجود دارد و طبق اين بررسي نيز كارگران و افراد بيكار بيشترين گروه شغلي مصرف كننده بودند. كارگران از جهت مشاغل سختي كه اختيار ميكنند و افراد بيكار كه يا به علت بيكاري به دنبال خريد و فروش مواد و سپس اعتياد روي آوردهاند و يا اين كه در پي اعتياد شغل خود را از دست دادهاند.
در گروه عادي جامعه و افراد معتاد زير 15 سال فاصلة بسيار زياد تحصيلاتي ديده شد. در اين زمينه ميتوان به فراهم نبودن تحصيلات و فاصله گرفتن از آموزش به عنوان يك عامل خطرساز در محيط اجتماعي اشاره كرد. ترك تحصيل، بيسوادي و دوري از محيط مدرسه ميتواند نقش حساسي را در گرايش افراد به اعتياد داشته باشد. همچنين اين احتمال وجود دارد که رفتارهاي پيش زمينه اي اعتياد باعث جدا شدن فرد از محيط مدرسه شده باشد و يا اعتياد و اخراج از مدرسه هر دو معلول يک عامل ناشناخته سوم باشند. لذا نقش وزارت آموزش و پرورش در حفظ و نگهداري افراد در محيط مدرسه و ارائه آموزش و مهارتهاي لازم ضد اعتياد را ميتوان ضروري خواند. تا زمانيكه دانشآموز در حوزة اختيارات مدرسه و براساس مراقبتهاي از پيش تعيين شده حركت ميكند، كنترل و نگهداري وي نيز ميسر است. اما درصورت قطع هر گونه ارتباط در اين زمينه ميتوان عامل خطر را به وضوح مشاهده كرد. بديهي است در چنين شرايطي افراد مذكور بيكار تلقي ميشوند كه فاصلة افراد بيكار زير 15 سال با جامعة عادي خود حكايت از همين مسأله دارد.
در گروه سني 39 ـ 15 سال مجدداً فاصله معنی دار افراد بيكار در گروه معتادان در مقايسه با ساير افراد جامعه نقش اعتياد را در انزواي اجتماعي، طرد از محيط كار و ساير عوامل مرتبط با آن بيشتر روشن ميسازد. همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد اين افراد يا به اِزاي مشكل اعتياد خود از محيط كار فاصله گرفتهاند و يا به علت بيكاري كه خود عامل زمينهساز اجتماعي اعتياد به شمار ميرود به دام اعتياد افتادهاند. اين احتمال وجود دارد که زنان معتاد با توجه به عوارض و پيامدهاي حضورشان در جامعه، ترجيح دهند بيشتر زمان روزانة خود را در منزل سپري کنند، لذا ميزان زنان خانه دار در گروه معتادان، در مقايسه با جامعة عادي بيشتر است. از طرف ديگر چون بسياري از اين افراد شغل خود را خانهدار ميکنند، ديگر ذكر كلمة بيكار برايشان معني ندارد، احتمالاً به همين دليل ميزان افراد بيكار در گروه معتادان كمتر از اين ميزان در جامعة عادي به دست آمده است.
از طرف ديگر روي آوردن به مشاغل سخت كارگري، مشاغل پر استرس، توالي نامنظم خواب و بيداري نيز از ساير عوامل سوق دهنده به سوي اعتياد هستند. همان طور كه نتايج نشان ميدهد، گروه كارگران در افراد معتاد به طور معنيداري سهم بيشتري را به خود اختصاص داده است و ميزان روي آوردن به اعتياد در مشاغل سخت از علل بروز اعتياد شمرده شدهاند.
ذكر كلمه خانهداري به عنوان شغل در مردان معتاد مقولهاي است كه نياز به بررسي و تحليل دارد چرا كه اين افراد از نظر قوانين و عُرف اجتماعي بيكار تلقي ميشوند. چرا كه مردي با عنوان شغلي خانهدار در جامعه كنوني ما شناخته شده نيست و اين افراد براي ذكر نكردن عنوان شغلي خود به عنوان يك فرد بيكار اين گزينه را انتخاب كردهاند. لذا بايد ميزان افراد خانهدار را رقمي پايينتر از حد ذكر شده در نظر گرفت و بايد دانست تعداد معتادان بيكار واقعي بيش از رقم فعلي آن ميباشد.
براساس اطلاعات موجود، افراد داراي تحصيلات زيرِ ديپلم در معتادان كشور بيش از 75 درصد معتادان كشور را شامل ميشوند كه البته ذكر اين نكته نيز الزامي است كه بخشي از افراد با سطح تحصيلات بالا و سطح اقتصادي ـ اجتماعي خوب، براي دريافت خدمات درمان اعتياد به مراكز خصوصي مراجعه ميكنند كه اين مسأله تا حدودي فاصله پذيرشهاي افراد با سطح تحصيلات پايين واحد مراكز درماني سازمان بهزيستي توجيه ميكند. اما مرور منابع حاكي از آن است كه سطح تحصيلات پايين میتواند به عنوان يك عامل خطرساز در بروز اين پديده مؤثر باشد.
مقايسه معتادان مراجع به مراكز درماني خود معرف از نظر عامل جنسيت نشان داد كه بخش اعظم زنان معتاد را افراد زير ديپلم تشكيل ميدهد و بيش از 90 درصد اين زنان تحصيلات زير ديپلم داشتهاند. كه اين رقم تفاوت قابل ملاحظة آنان را با مردان مشخص ميسازد. همچنين اكثريت معتادان روزي 2 الي 3 بار مواد مصرف ميكنند و مصرف روزانه 4 بار یا بيشتر و روزي 1 بار تقريباً با اندكي فاصله در مرتبه دوم قرار دارند.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: