عنوان طرح:
خانوادة درماني سوءمصرف مواد
اصغر بدايع و شهناز شيباني
1387
مقدمه
سوءمصرف و وابستگي به مواد پديده پيچيدهاي است. ويژگيهاي آن شامل ميل وسواسگونة شديد و گاهي غيرقابل كنترل به مواد، جستجو و مصرف، حتي با وجود مواجهه با پيامدهاي منفي شديد ميباشد. وابستگي به مواد، براي بسياري از افراد، به دليل بازگشتهاي[1] احتمالي كه حتي پس از دورههاي طولاني ترك رخ ميدهد، تبديل به يك بيماري مزمن ميشود.
وابستگي به مواد مخدر با مصرف مواد آغاز ميشود. به تدريج ممكن است توانايي شخص براي انتخاب عدم مصرف مواد تضعيف شود و جستجوي مواد، در نتيجه تأثيرات مصرف دراز مدت مواد روي كاركرد مغز و در نتيجه روي رفتار، شكل وسواسگونه به خود بگيرد. اجبار به مصرف مواد ميتواند كل زندگي فرد را تحت تأثير قرار دهد. سوءمصرف و وابستگي به مواد، اغلب منجر به دامنة وسيعي از رفتارهاي بيمارگونه ميشود كه ميتواند با كاركرد طبيعي فرد در خانواده، محيط كار و اجتماع مداخله كند.
درمان سوءمصرف مواد، از دير باز، شبيه به اغلب درمانهاي مختلف سلامت رواني و پزشكي بوده است كه در مداخلات خود صرفاً بر فرد متمركز بودهاند. علل مصرف مواد و وابستگي به آن، در ويژگيهاي شخص جستجو ميشده است و از نظر تاريخچهاي آن را به شكست اخلاقي، درماندگي روان شناختي و زمينههاي ژنتيك نسبت ميدادهاند.
تمركز فردي در درمان سوءمصرف مواد به نظر معقولانه ميرسد. براي مثال، هيچ كس فردي را با اسلحه وادار به مصرف مواد نميكند. بنابراين (صرفاً) منطقي است كه سعي كنيم از طريق بررسي خود مصرفكنندگان بفهيم كه چرا آن اشخاص مواد مصرف ميكنند و براي متوقف كردن آن چه ميتوانند بكنند. ادبيات پژوهشي نشان ميدهد كه نگاه صرفاً فردي تنها نيمي از داستان است و داشتن چنين نگاهي، منابع مهمي را كه ميتوانند در درمان مصرفكنندگان مواد مفيد باشند را ناديده ميگيرد.
ما همه در خانوادهاي رشد كردهايم، در آن خانواده آموختهايم كه چگونه از طريق ارتباط با اعضاي خانواده با دنياي بزرگتر خود ارتباط برقرار كنيم. هر كدام از اعضاي خانوادة ما بر اين كه امروز چه كسي هستيم، چه آسيبهايي از نظر رواني ديدهايم، چه الگوهاي رفتاري و چه نيازهايي داريم تأثير داشته است. بنابراين ميتوانيم حداقل قسمتي از پاسخ را از طريق فهم اين كه خانوادههاي مختلف چگونه با اعضاي خود ارتباط برقرار ميكنند، به چه شكلي به نيازهاي هم پاسخ ميدهند، كاركرد آنها چه كاستيها و اختلالاتي دارد و اين عوامل چگونه بر سوءمصرف فرد تأثير ميگذرد، بيابيم.
براي بسياري از افراد مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد، تعاملات با خانوادة اصلي، همچنين خانوادة فعلي، الگوها و پويایيهايي را براي مشكلات آنها با مواد موجب ميشود. علاوه بر اين، تعاملات اعضاي خانواده با سوءمصرف كنندة مواد ميتواند يا باعث دائمي و بدتر شدن مشكل گردد و يا اين كه به رفع آن كمك كند.
خانواده درماني
اغلب از خانواده درماني به عنوان گونه ديگري از روان درماني كه در آن كل خانواده براي درمان مراجعه ميكنند درك اشتباهي ميشود. اگر چه اين تصور درست است، اما خانواده درماني شيوه جديدي از تفكر درباره رفتار انسان نيز ميباشد؛ به عنوان چيزي كه اساساً توسط بافت بين فردي آن سازمان مييابد. با آن كه در خانواده درماني از فنون جديدي براي كار با خانوادهها استفاده ميشود، ولي مستلزم تغيير جهت فكري عميقي از فرد به رابطه ميباشد.
ما هميشه در حال انديشيدن درباره روابط هستيم. اما عادت كردهايم كه به آنها به عنوان محصولي از شخصيت بنگريم. از آن جاییكه از درون به خودمان مينگريم، از اعمال ديگران بيش از اعمال خودمان آگاه هستيم. ما بسيار كمتر عادت داريم كه به الگوهاي تعاملي كه سازنده رقص روابط يا ساختارهاي بين فردي هستند نگاه كنيم. الگوها و ساختارهايي كه اين رقصها در آن جاي دارند. به عنوان مثال، پدري پسرش را به خاطر سوءمصرف مواد طرد ميكند؛ پسر نيز به خاطر احساس تنهايي، طرد شدن و عدم دريافت حمايت از جانب پدر و خشم از او به سوءمصرف گرايش بيشتري پيدا ميكند. پدر از اين كه پسرش به مصرف مواد ادامه ميدهد نااميد و بيتفاوت ميشود و به همان شكل پسر به خاطر عدم ديده شدن و حمايت حالش بدتر ميشود.
اهميت خانواده درماني سوءمصرف مواد
روابط به هم پيوسته درون يك خانواده يكي از عناصر اصلي اختلالات سوءمصرف مواد و درمان آنها ميباشد. متخصصان و محققان هم رأي هستند كه تعاملات اعضاي خانواده ميتواند بر سلامت عاطفي اعضاي خانواده و همچنين شكست آنها در پيشگيري از ايجاد اختلالات سوءمصرف مواد تأثيرگذار باشد.
خانواده به عنوان يك واحد تلاش ميكند تا با به كارگيري تعاملات و راهبردهاي مقابلهاي پيچيده كه ممكن است در روند مزمن سوءمصرف مواد فرد نقش داشته باشد، ثبات و تعادل خود را حفظ كند. آگاهي از اين فرآيندها و تعاملات خانوادگي در فهم ماهيت و پيشرفت مشكل سوءمصرف مواد در عضو خانواده از اهميت خاصي برخوردار است.
سوءمصرف مواد در بافت يك خانواده، ممكن است از زاوية متفاوتي فهميده شود. اين امكان وجود دارد كه سوءمصرف مواد يك عضو خانواده نشانه هاي از پوياییها و تعاملات مختل[2] خانواده باشد كه در خدمت تغيير كانون توجه از تعارض است. ممكن است سوءمصرف مواد، رفتار مقابلهاي خانواده باشد كه انگيزه آن به دست آوردن ثبات و تعادل در خانواده است، هر چند خود رفتار مصرف مواد در ادامه پويایيهاي مختل درون خانواده نقش دارد.
اثربخشي خانواده درماني سوءمصرف مواد
در حالي که دربارة اثربخشي خانواده درماني در درمان سوءمصرف مواد مطالعات زيادي صورت نگرفته است، روندهاي مهم موجود حاکي از آن است که رويکردهاي خانواده درماني بايد در درمان سوءمصرف مواد در نظر گرفته شوند. شواهد به دست آمده از تحقيقاتي که صورت گرفته است، نشان ميدهند که آن دسته از درمانهاي سوءمصرف مواد که خانواده درماني را لحاظ میکنند بهتر از درمانهايي پاسخ ميدهند که خانواده درماني را در نظر نميگيرند. مداخلات خانواده محور[3] در مطالعات مختلف سوءمصرف مواد نوجواني و جوامع پژوهشي تأیيد شده است. براي مثال، آکادمي آمريکايي روانپزشکي کودک و نوجوان (AACAP[4]) درمان خانواده محور را در پارامترهاي پيشنهادي براي درمان سوءمصرف نوجوانان گنجانده است. در مجموعة پروتکلهاي بهسازي درمان (TIP) تجديد نظر شده براي سوءمصرف نوجوانان (CSATU)، خانواده درمانيهايي که به طور تجربي به اثبات رسيدهاند به شکل برجستهاي مورد توجه قرار گرفتهاند. بررسيهاي باليني رويکردهاي درماني سوءمصرف نوجوانان، درمان خانواده محور را به عنوان يک بُعد مداخلهاي اصلي تصديق کردهاند.
رويکردهاي خانواده محور متعددي، به خصوص براي نوجوانان سوءمصرف کننده مواد طراحي شده است و مورد توجه بررسيهاي جدي بوده است. اين بررسيها نشان دادهاند که اين رويکردها در درگيرسازي و نگهداري نوجوانان و اعضاي خانواده در درمان موفق بودهاند و مصرف مواد و مشکلات رفتاري و هيجاني مرتبط را در نوجوانان کاهش دادهاند، همچنين عملکرد در مدرسه و کارکرد خانواده آنان را بهبود بخشيدهاند. هر چند اغلب پژوهشهاي انجام شده در ارتباط با سوءمصرف نوجوانان بوده است، پيشرفتهاي مهمي نيز در زمينة بزرگسالان صورت گرفته است، که بر پاية مداخلات خانواده محور با افراد الکليک و خانوادههاي آنها بوده است.
مهارتها و فنون خانواده درماني سوءمصرف مواد
مسائل مرحله آغازين درمان
اهداف اصلي مرحله اول كار با خانواده، انجام يك ارزيابي جامع از يك سيستم خانواده و صورتبندي كردن يك برنامهريزي ميباشد كه همه اعضاء خانواده را در نظر بگيرد. هدف خانواده درماني ريختن يك برنامه پرهيز از مواد است كه خانواده بتواند از شخص سوءمصرف كننده در حفظ دائمي آن حمايت كند. درمانگر براي رسيدن به اين هدف بايد از چند خطمشي كلي پيروي كند.
مرحله اوليه خانواده درماني براي سوءمصرف مواد مخدر و الكل با ارزيابي خانواده آغاز ميشود. اگر چه مشاهده پايه اين فرآيند است، اما آن يك موضع مشاورهاي است كه از دل تعامل و تبادل با خانواده برميخيزد. درمانگر با شروع مصاحبه اوليه، هم در شيوه ارتباط خانواده با جهان شركت دارد و هم شاهد آن است. دادههاي ارزشمندي از اين فرآيند به دست ميآيد كه درمانگر بايد به سرعت آنها را تركيب كند. از اين رو، اولين كار ارزيابي و سنجش مشاهده تعاملات خانواده است كه ميتواند الگوهايي از مثلثسازي را به همراه توانایيها و كاركرد مختل منظومة خانواده آشكار سازد. منابع كاركرد مختل خانواده را نميتوان صرفاً از طريق سؤال از اعضاي خانواده دربارة مشكلات درون خانواده شناسايي كرد. خانوادة درمانگر براي مشخص كردن اتحادها[7]، تعارضات، مرزهاي بين شخصي، رابطه و معني و ديگر الگوهاي رابطهاي نياز به مشاهده تعاملات خانواده دارد. درمانگران بسته به رويكردهاي نظري مختلفي كه دارند با درجات متفاوتي به جنبههاي خاصي از تعاملات خانواده توجه ميكنند. روشهاي ارزيابي اين تعاملات نيز طبق رويكرد نظري درمانگر متفاوت است.
ساختار خانواده
ارزيابي ساختار خانواده به نوعي از ارزيابي اشاره دارد كه از طريق آن بفهيم كه يك خانوادة خاص چگونه با جنبههاي كلي زندگي خانواده مقابله ميكند. مسائل مربوط به مرز، واگذاري نقشها، اتحادها، درهم آميختگي، مثلثسازي، تعيين محدوديت و الگوهاي ارتباطي از جمله مؤلفههاي اصلي ساختار خانواده هستند كه با طرحريزي درمان مرتبط ميباشند. اغلب خانوادههايي كه سوءمصرف مواد، مشكل مطرح شده آنهاست با يك يا چند نوع از اين جنبههاي ساختار خانواده مشكل دارند.
برخي از خانوادههای درمانگران از طريق دادن تكليف ساختن يك نسلنگار[8] در جلسه درباره خانواده به دنبال اطلاعات ميگردند.
مسائل تشخيصي
خانوادة درمانگران از اصطلاحات تشخيصي انفرادي، به شكلي كه در مدل سنتي توسط DSM IV مطرح شده استفاده نميكنند. تمركز درمان بر «مشكل معلوم» است تا «بيمار معلوم». به عبارت ديگر، خانواده درمانگر بيشتر با پاسخ دادن به سؤال «ماهيت مشكل چيست؟» سر و كار دارد تا با سؤال «مشكل چه كسي است؟». به عنوان مثال، پديدة سپر بلا بودن يك عضو خانواده نشاني از استفادة متفاوت تشخيص در خانواده درماني در مقايسه با درمانهاي ديگر ميباشد. خانواده درمانگر، در خانوادههايي كه تعارض از طريق تبديل شدن عضو دچار نشانه خانواده به سپر بلاي خانواده از مسير اصلي منحرف ميشود، مجموعه معيني از نگرانيهاي تشخيصي دارد. درمانگران به اهميت انحراف[9] كه نشاندهندة جنبههاي كاركرد خانواده ميباشد، علاقهمند هستند (انحراف در خانواده درماني هم معني جابجايي[10] ميباشد). براي مثال، آيا انحراف حمايت، حفاظت از اعضاي خانواده است يا اين كه از آن براي حمله به اعضاي ديگر خانواده استفاده ميشود؟ انحراف «حفاظت» از اعضاي خانواده براي اجتناب از مقابلة مستقيم با مسائل خانواده، بيشتر در خانوادههايي ديده ميشود كه عضوي با نشانههاي روانتني[11] دارند. انحراف از طريق سپر بلا كردن به شيوهاي حملهكننده و خصمانه اغلب در ميان خانوادههايي مشاهده ميشود كه مشكلات سوءمصرف مواد از قبيل وابستگي به هروئين وجود دارد. خانواده درمانگران، آن طور كه در درمان انفرادي ممكن است وجود داشته باشد، سپر بلا بودن را به عنوان نشانه هاي از وجود اختلال شخصيت آزار طلب[12] در عضو سپر بلاي خانواده در نظر نميگيرند.
متغيرهاي مهم ديگري كه درك تشخيصي را از خانوادهها افزايش ميدهند مربوط است به فرهنگ، نژاد، قوميت و وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي خانواده. مسائل چرخة زندگي خانواده[13] بايد به اين خاطر مورد توجه قرار گيرند كه بفهميم آيا بحران سوءمصرف كنوني مواد خانواده پاسخي است به حادثهاي در زندگي خانواده، از قبيل مرگ يك عضو، دورهاي كه نوجوان خانواده در حال ترك خانواده است، يا وجود نگرانيهايي دربارة امكان ازدواج والديني. هر كدام از اين عناصر ميتواند محركي براي ظهور يا بازگشت مشكلات مواد مخدر يا الكل باشد.
در اصل، سنجش تشخيصي خانوادههايي با يك عضو وابسته به مواد، سنجش چند عاملي[14] است كه بيشترين تأكيدش بر روي مسائل منظومهاي و تمركز زُدايي جنبههاي پديدار شناسي فردي است.
توانمنديهاي خانواده
يك خطر اتخاذ كردن يك ديد تشخيصي كه در آن وزن سنگيني به ارزيابي كاركرد مختل خانواده داده ميشود،گرايش به ناديده گرفتن يا بهاي كم دادن به ويژگيهاي مثبت خانواده است. روشنسازي و به رسميتشناسي توانمنديهاي خانواده ميتواند وظيفهاي دشوار باشد. در خانوادههايي كه سوءمصرف بعدي الكل يا مواد مخدر ديده ميشود يك نوع پيوند خانوادگي پرتنش يا گسسته نيز وجود دارد. والدين اغلب از كمك كردن به كودكانشان براي خارج شدن از زندان، مشكلات اجتماعي، تربيتي و مالي كه به خاطر الگوهاي مزمن مصرف مواد ايجاد شدهاند خسته هستند. به همين ترتيب، فرزندان بزرگسال نيز از اين كه به خاطر رفتارشان دائماً مورد نكوهش بودهاند رنجيده خاطر هستند. نتيجه كلي، خانوادهاي است كه نياز به درمان دارد. اما اغلب نقش مثبت خانواده ناديده گرفته ميشود. به اين دليل، درمانگر بايد به طور فعالانه نشانههاي نيروهاي سازنده را در درون خانواده دنبال كند و سعي در رشد آنها داشته باشد.
قرارداد درماني اوليه
قرارداد، موافقتي براي کار کردن بر روي مسائل قابل کاري است که متقابلاً در مورد آنها توافق وجود دارد. هميشه قرارداد، قبل از اين که به مسائل ديگر بسط داده شود، بايد نويد دهندة کمک به شخص سوءمصرف کننده مواد باشد.
پايان مطلوب يک مصاحبة اوليه با خانواده، صورتبندي و ارائة يک قرارداد اوليه براي درمان ميباشد. بستن قرارداد درماني شامل چند اصل مهم است. ريختن يک طرح اوليه براي رسيدن به کنترل مصرف مواد مخدر و الکل پايه يک قرارداد اوليه ميباشد. در تلاش براي رسيدن به يک طرح سريع پرهيز، درمانگر بايد مطمئن شود که همه اعضاء خانواده در فرآيند فوق حضور دارند تا بدين وسيله خطر پشيباني ناخواسته از اين ديدگاه خانواده که اين فقط سوءمصرف کننده مواد است که نياز به درمان دارد خنثي شود. اين با هدف ديگر قرارداد اوليه نيز همخوان ميشود: تعريف مجدد مشکل به عنوان يک مسأله خانوادگي. تعريف مجدد مشکل آن را تبديل به يک شکل قابل کار درماني ميکند و به خانواده اين امکان را ميدهد که در تعيين دورة درمان خودشان از طريق خواستار شدن پيشنهادات و مشارکت آنها در مباحث تعيين هدف کُنشگرا باشند. قرارداد اوليه زماني بهتر کار ميکند که به اولويتهاي خانواده پاسخگو باشد و آن را با طرح درمان ادغام کند. اهداف بايد به توافق اعضاء خانواده برسد، و اگر مشاجرهاي دربارة اهداف وجود داشته باشد، آن تمرکز مرحلة اوليه خانواده درماني خواهد بود.
همزمان با مورد گفتگو قرار گرفتن اهداف اوليه از طريق مباحثه خانواده، قرارداد درماني جاري نيز با پيشرفت خانواده درماني انعطاف پذير و به روي هر اصلاحي باز خواهد بود. استفاده از گروههاي حمايتي خارج از مرکز درماني مثالي از يک تصميم است که بايد به هنگامي که جلسات اوليه خانواده درماني نياز به منابع اضافي خارج از خانواده پيدا مي کند گرفته شود.
قرار داد درماني اوليه بهتر است شامل يک بخش مختصري از رويکرد درماني باشد که به خانواده کمک کند تا به صورت ابتدايي مقدمهاي از خانواده درماني را درک کند و قواعد اصلي جلسات خانواده را به صورت فهرستوار بيان کند. در مورد خانواده، قرارداد بر اين نياز تأکيد دارد که همه اعضاء خانواده در فرآيند درمان مشارکت داشته باشند، براي جلسات در دسترس باشند و به شيوهاي ثمربخش شرکت كنند. مورد دوم مربوط است به لُژستيک درماني. در اين زمان، موضوعات مربوط به طرح، شامل طول و تعداد جلسات، هزينه، مکان جلسات، و هر نوع مسألة مربوط به شيوه کار به خانواده گفته ميشود. يک جلسه قرارداد درماني اوليه که خوب برگزار شده باشد باعث ميشود که خانواده آمادة درک و شرکت در خانواده درماني باشد. آنها به درمان به عنوان يک چيز عملي و متمرکز بر مسأله نگاه ميکنند که به صورت نسبتاً کوتاه مدت رخ ميدهد و نيازمند درگيري فعالانة خانواده براي رسيدن به اهداف به توافق رسيده، مثبت و قابل حصول ميباشد.
درگيرسازي کل خانواده در درمان
اگر چه در صفحات پيشين توضيح داده شد که چگونه هنگامي که شخص سوءمصرف کننده براي شرکت در درمان مقاومت ميکند با خانواده او رفتار کنيم، بايد روشن باشد که هنگامي که کل خانواده قابل دسترس درمانگر ميباشد بهترين نتيجه را ميتوان از درمان گرفت. از آن جایي که خانواده درمانگر مجهز به دانش خانواده دچار سوءمصرف مواد است، ترغيب کل خانواده براي شرکت در درمان بسيار آسان ميگردد. معمولاً شخصي که براي يک قرار ملاقات با درمانگر تماس تلفني ميگيرد، بهترين شخصي است که ميتواند خانواده را براي درمان بياورد. با اين وجود، در برخي از موارد، ممکن است درمانگر ناچار به تماس با يک يا چند تن از اعضاء خانواده گردد. اگر يک عضو بيميل خانواده عنوان کند که ديگر علاقهاي به درگير بودن با خانواده ندارد، درمانگر ميتواند به طور صادقآنه اي به اين اشاره کند که او به خاطر بيطرف بودنش ميتواند براي درمان ارزشمند باشد. اگر عضو خانواده عنوان کند که رابطة او با خانواده برايش بسيار دردناک است، درمانگر ميتواند بر سودمندي بالقوة آن فرد در شرکت جستن در خانواده درماني تأکيد کند. ممکن است درمانگر برناتواني خود در کمک به خانواده مگر با حضور آن عضو خانواده تأکيد کند. از اعضاء بيميل خانواده ميتوان خواست تا براي حمايت از حق خود در درمان حضور داشته باشند، براي پيشگيري از يک عقيدة نادرست، براي اطمينان از اين که همه عقايد ابراز ميشوند، براي حفظ عدالت و براي شرکت در يک جلسة درماني بدون اين که الزامي براي شرکت وجود داشته باشد. اغلب اعضاء خانواده براي يک جلسه ملاقات امتحاني موافقت خواهند کرد. براي درمانگر، بستن يک قرارداد با خانواده ضروري است تا همة اعضاي احساس کنند که از دردهاي آنها و همچنين شخص سوءمصرف کنندة مواد کاسته خواهد شد.
درمان خانواده بايد به طريقي ارائه شود که در صورت مخالفت اعضاء خانواده با درمان، اين معني را داشته باشد که آنها ميخواهند شخص سوءمصرف کننده مشکلدار باقي بماند. برنامه درمان بايد به شکلي ساختاربندي شود که به درمانگر امکان پس کشيدن از بهره جستن از کل خانواده را ندهد.
مفهوم خانواده به عنوان يک منظومة چند نسلي ضروري ميسازد که کل اعضاء خانواده در درمان درگير باشند. اعضايي که حضور آنها براي درمان بهينه لازم است شامل کل اهل خانه و هر کدام از خويشاوندان است که ارتباط مرتبي (تقريباً به طور هفتگي) را با خانواده حفظ ميکنند. ممکن است اعضای نسبتاً رهايی از خانواده، که با خانواده تماس کمتر از يک بار در هفته دارند، براي اين خانوادهها بسيار کمککننده باشند. جلساتي که شامل آنها ميشود بايد در جلسات ملاقات خانگي برگزار شود.
استفاده از يک رويکرد چند نسلي، که در آغاز خانواده درماني و نقاط معيني از درمان، پدر بزرگها، مادربزرگها، والدين، همسر، و کودکان حضور داشته باشند، توصيه ميشود. هر چند، با بيماران سوءمصرف جوانتر از 24 سال، واحد کليدي، شخص سوءمصرف کننده مواد به همراه همشيران و والدين ميباشد. واحد بسيار مهم با بيماران متأهل بزرگتر از 24 سال، شخص سوءمصرف کننده و همسر است. هر چقدر شخص سوءمصرف کننده به والدين وابستهتر باشد، کار کردن با والدين او حياتيتر ميگردد. اکثريت جلسات بايد با اين واحدهاي خانواده تشکيل شود: شرکت اعضاء ديگر براي درک کاملتر و تغيير دائمي در خانواده بسيار مهم است.
سطوح انگيزشي[15]
انگيزه بخشيدن به يک شخص يا خانواده براي وارد شدن و ماندن در درمان وظيفه پيچيدهاي است که به واسطه اين واقعيت که IP و خانواده ممکن است سطوح متفاوتي از انگيزش را دارا باشند پيچيدهتر ميگردد. متخصصان درمان سوءمصرف مواد و خانواده درماني نياز دارند که سطح انگيزه با خانواده شخص سوءمصرف کننده مواد را در نظر بگيرند. اين واقعيت که يک شخص دچار اختلال مصرف مواد براي جستجوي درمان انگيزانده ميشود، گواه بر اين نيست که خانواده شخص نيز به همان اندازه انگيزهدار ميشود. ممکن است اعضاء خانواده به خاطر تجربيات درماني در گذشته مأيوس باشند و امکان دارد که آنها ديگر باور و اميد نداشته باشند که درماني بتواند باعث شود که عضو خانواده آنها قادر به توقف سوءمصرف مواد گردد. ممکن است آنها اين گونه نتيجهگيري کنند که سيستم درماني پاسخگوي نياز آنها نيست.
از طرف ديگر اين امکان نيز وجود دارد که برخي يا همة اعضاء خانواده از ادامة کارکرد مختل خانواده سود ببرند، از اين رو، ممکن است انکار کنند که کل خانواده نيازمند درمان است و بر درمانگر اصرار بورزند که تنها بر مشکلات شخص سوءمصرف کنندة مواد متمرکز باشد. حتي ممکن است انگيزاندن اعضاء خانواده، سختتر از انگيزاندن شخص دچار اختلال مصرف مواد باشد.
ممکن است اعضاء خانواده از درمان نيز واهمه داشته باشند، به اين دليل که مسائل خاصي در خانواده وجود داشته باشد (از قبيل سوء استفادة جنسي يا فعاليت غيرقانوني) که آنها تمايلي به آشکار شدن يا تغيير آن نداشته باشند. در چنين مواردي، درمانگر بايد براي اعضاء و خانواده الزامات اخلاقي خود را براي آشکار ساختن اطلاعات در صورت به وجود آمدن مسائل خاص روشن سازد. براي مثال، قانون و اخلاق، درمانگر را ملزم ميسازد که سوءاستفاده از کودک را گزارش دهد، علاوه بر اين، درمانگر نبايد اعضاء خانواده را تحت فشار قرار دهد تا درباره مسائل مشکل، قبل از به دست آوردن آمادگي لازم، صحبت کنند (TIP39).
از نقطه نظر سطح انگيزش نوجوانان، بايد گفت كه نوجوانان معمولاً باور ندارند که مصرف آنها يک مسأله است و به ندرت به دنبال درمان هستند. آنها توسط والدينشان به درمان آورده ميشوند يا اين که توسط منظومة قضايي وادار به درمان ميشوند (CSAT). از اين رو درگير ساختن و نگهداشتن نوجوانان سوءمصرف کننده مواد نيز در درمان ميتواند دشوار باشد.
زوج درماني رفتاري
هدف زوجدرماني رفتاري[16] (BCT) بازسازي و تحكيم كردن روابط ميباشد، با اين منطق كه احساسات مثبت، فعاليتهاي مثبت و ارتباط سازنده براي پرهيز از سوءمصرف مواد سودمند ميباشد. در BCT بيمار سوءمصرف كننده مواد با همسر يا شريك زندگي شخص در جلسات ديده ميشود، بنابراين نه تنها براي سوءمصرف كننده مواد سودمند است، بلكه اعضاء خانواده و دوستان نيز از آن بهرهمند ميشوند. نتايج مطالعات چندگانه كه در طول سه دهه گذشته انجام شده است نشان ميدهد كه شركت زوجهاي سوءمصرف كنندة مواد در BCT، در مقايسه با مداخلات سنتيتر فرد محور، منتج به كاهش بيشتر در مصرف مواد، سطوح بالاتر رضايت از رابطه، كاهش بيشتر در خشونت نسبت به همسر و مقرون به صرفه بودن بيشتر ميشود. در مطالعة اُفارل و همكارانش نيز كه بر روي تأثير درمان زوج محور بر كاهش خشونت انجام شد، مشخص گرديد كه در سال اول و دوم پس از BCT، خشونت نسبت به همسر به طور معنيداري نسبت به سال قبل از BCT كاهش مييابد. در مطالعهاي ديگر درمان زناشويي و خانواده[17] (MFT) در درمان الكليسم را بررسي كردند. آنها دريافتند كه اشخاص الكليك در پي دريافت كمك نيستند، MFT در كمك به خانواده براي مقابلة بهتر و انگيزه بخشيدن به اشخاص الكليك براي ورود به درمان مؤثر است. به خصوص (الف) تسهيل و ارجاع به Al-Anon به اعضاء خانواده براي مقابله بهتر كمك ميكند و (ب) تواندهي اجتماع و آموزش به خانواده، احتمال ورود به درمان را افزايش ميدهد. هنگامي كه فرد وارد درمان ميشود، MFT، به ويژه زوج درمانيِ رفتاري، به طور واضحي مؤثرتر از درمان انفرادي در افزايش ترك بهبود كاركرد رابطهاي فرد است.
BCT اكسير نيست، اما همراه با درمانهاي فرد محور نتايج بهتري را در ارتباط با سوءمصرف مواد، روابط بهتر و ميزان پرهيز دراز مدت به دست ميدهد. باعث كاهش طلاق و جدايي در دو سال پس از درمان ميشود و اضطراب و افسردگي را در ميان كودكان زوجهايي كه با BCT درمان شدهاند، كاهش ميدهد.
علیرغم وجود شواهد قوي براي تأیيد BCT، به ندرت از آن در برنامههاي درماني سوءمصرف مواد استفاده ميشود. ممكن است كاربرد كم BCT ناشي از نو خيز بودن مطالعات مربوط به BCT، كه بسياري از آنها در طول 10 سال گذشته منتشر شدهاند باشد. علاوه بر اين، روشهاي باليني BCT و تحقيقاتي كه از BCT حمايت ميكنند به طور گستردهاي انتشار نيافتهاند.
زوج درماني يك روش خانواده درماني است كه تحقيقات قوي از اثربخشي آن در سوءمصرف مواد حمايت ميكنند.
روش كار در BCT به اين شكل است كه در ابتدا «قرار داد اعتدال[18]» روزآنهاي ترتيب داده ميشود كه در آن بيمار با قصد و نيت خود قيد ميكند كه از الكل يا مواد مخدر استفاده نكند و همسر نيز حمايت خود را براي تلاشهاي بيمار براي ادامه پرهيز ابراز ميكند، براي بيماراني كه دارو درماني مرتبط با اين درمان دارند (مانند ديسولفیرام[19] و نالتروكسان[20]) تصديق و تشويق كلامي مصرف و تزريق روزانه دارو توسط همسر نيز قسمتي از قرارداد است. جلسات خودياري و آزمايشهاي ادرار قسمتي از قرارداد اغلب بيماران ميباشد. BCT فعاليتهاي مثبت و مهارتهاي ارتباطي را نيز آموزش ميدهد.
[1] - relapse
[2] - dysfunctional
[3] - Family–Based Intervention
[4] - American Academy of Child and Adolescent Psychiatry
[5] - evaluation
[6] - assessment
[7] - alliances
[8] - genogram
[9] - detouring
[10] - displacement
[11] - psychosomatic symptoms
[12] - masochistic personality
[13] - family life cycle
[14] - Multi - factorial
[15]- motivation levels
[16]- behavioral couple therapy
[17]- marital and family therapy
[18] - sobriety contract
[19] - Disulfiram
[20] - Naltrexone
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: