عنوان طرح:
كتابچة آموزشي اجتماع هاي درمان مدارTC
محمدرضا عبداله نژاد
1387
مقدمه
اجتماع هاي درمان مدار بر پاية مفهوم "خودياري"1 و مدل يادگيري اجتماعي بنا نهاده شده است و از اجتماع به عنوان يک ابزار اصلي درماني براي کمک به تغيير رفتاري و نگرشي استفاده ميگردد. در اين مدل، درمانجو اطلاعات را دريافت مي نمايد و برانگيخته ميگردد تا براي اين که بخشي از اجتماع گردد، تغيير نمايد. انتظاراتي که اجتماع از فرد فردِ مقيمان دارد، تنها منعکس کنندة نيازهاي فرد نميباشد، بلکه نيازهاي اجتماع نيز متقابلاً ميباشد.
اين مدل به عنوان يک آزمايشگاه يادگيري است که در آن درمانجويان مهارتها و مسؤوليت پذيري را که براي يک عملکرد مناسب در اجتماع بيروني نياز ميباشد، مي آموزند و تمرين مي نمايند. مانند تمامي اجتماعها، اجتماع درمان مدار نيازهاي متعددي در زمينه هاي مختلف از قبيل طبخ غذا، تعمير و نگهداري ، نظافت مرکز، امور ورزشي و فرهنگي دارد که ميبايست برآورده گردد. در ساير محيطهاي درماني، پرسنل کمکي مانند خدمتکاران و خدمه هاي گوناگون اين نيازها را فراهم مينمايند، اما در يک اجتماع درمان مدار کلية امور توسط درمانجويان صورت مي پذيرد. براي انجام تکاليف هر درمانجو به واسطة موقعيت اجتماعياش در اجتماع وظايف خاصي را به عهده دارد، اين وظايف با توجه پيشرفت درماني درمانجو از کارهاي بسيار ساده مانند انجام وظيفه در گروه نظافت تا کارهاي پيچيده مانند مسؤوليت درماني و کاري ساير درمانجويان را به عنوان سرپرست و يا هماهنگ کننده شکل ميگيرد. به عبارتي ديگر مانند هر اجتماع و جامعه اي کارها و وظايف بين افراد بر اساس شايستگي تقسيم شده است و يک سلسله مراتبي در بين آنان وجود دارد.
در درون اجتماع براي ايجاد يک محيط امن و رسيدن به اهداف درماني، قوانيني وجود دارد که اين قوانين کليه چارچوبها و حدود اجتماع را مشخص نموده است. اين قوانين و اصول به درمانجويان نحوه رفتار و عمل نمودن را نشان ميدهد و رعايت اين قوانين امنيت اجتماع را تضمين مينمايد. برخي از اين قوانين جزء اصول اصلي ميباشد و تک تک اعضاي اجتماع اعم کادر درماني، مقيمان و پرسنل اداري همه موظف به رعايت آنان ميباشد. اين اصول اساسي شامل ممنوعيت مصرف هر گونه مواد، ممنوعيت هر گونه رفتار پرخاشگرايانه، ممنوعيت هر گونه عمل جنسي ميباشد. اجتماع نسبت به اين سه اصل اساسي به طور جدي توجه مينمايد و نسبت به شکستن هرکدام از آنان تنبيهات درماني شديدي را مانند اخراج از مرکز اعمال مينمايد. در کنار اين اصول اساسي اجتماع داراي قوانين ديگري مانند رعايت حقوق ديگران، رعايت مقررات آمد و شد در محوطه، مقررات خاموشي، شرکت در جلسات و ساير مقررات که تمامي اين قواعد موجب ايجاد نظم و انضباط و در نتيجه يک محيط مناسب براي پيشرفت درماني ميگردد.
اجتماعهاي درمان مدار به درمانجوياني که در جستجوي درمان ميباشند و درTCها اقامت دارند نام مقيم را به آنان اطلاق مينمايند. اجتماع درمان مدار اعتقاد دارد اين مقيمان از نظر عاطفي انسانهاي نابالغي ميباشند که نياز به آموزش در طول برنامه دارند. همچنين آنها را به عنوان افرادي که از اضطرابها و ترسها رنج ميبرند و از پرخاشگري براي پنهان ساختن ضعفهايشان استفاده ميکنند، تعريف مينمايند. از سوي ديگر، TCها اين ويژگي را که آنها پتانسيل تغيير مثبت را دارند، نيز به مقيمان ميدهند. اجتماعهاي درمان مدار يک تفاوت اساسي بين مقيمان که ميتوانند مورد آموزش قرار گيرند و "بيماران" که در ساير رويکردهاي درماني نياز به شفا دارند، قائل ميگردد. در رويکرد TC مقيمان به عنوان يک عنصر فعال در جامعه ميباشد که قادر است در روند درماني خود و سايرين تأثيرات مثبت و منفي داشته باشد. در صورتي که در بسياري از رويکردهاي درماني درمانجو به عنوان يک عنصر منفعل در نظر گرفته ميشود که نهايتاً نياز به شفا دارد. به همين خاطر مقيمان در اجتماع هاي درمان مدار اغلب درمانهاي قبلي را به واسطة اين که از آنها انتظار ميرفت که به صورت منفعلانه عمل نمايند، مورد انتقاد قرار ميدهند.
مراحل درمان در TC
مرحلة جهت يابي
هدف اوليه در اين مرحله جذب فرد در اجتماع ميباشد. جذب سريع در روزهاي اول بسيار اهميت دارد، چرا که در اين روزها فرد در مورد ماندن طولاني مدت، احساسات دوگآنه اي دارد و احتمال زيادي دارد که در همين روزها برنامه را ترک کند. توضيح و تشريح اصول اساسي رويکرد TC، از جمله فعاليتهاي خاصي است که هنگام ورود تازهواردان بايد انجام شود. توقعات برنامه از فرد و فرد از برنامه مشخص ميشوند و پول نقد و جواهرات براي نگهداري در يک جاي امن، به پذيرش سپرده ميشود.
مدت کوتاهي بعد از ورود به مرکز، ساير اعضاي اجتماع خود را به مقيمان جديد معرفي ميکنند. کارمندان، مقيم تازه وارد را بازرسي ميکنند تا مواردي ويا ممنوعيتي جهت ورود به مرکز نداشته باشد. پس از آن مقيم تازه وارد تختخوابش را تحويل ميگيرد، دوش ميگيرد و با غذايي در سالن غذا خوري پذيرايي ميشود. تازهواردها در همة فعاليتهاي برنامة روزانه شرکت ميکنند: کار، نشستها، سمينارها، گروهها، غذا خوري، تفريحات و اوقات فراغت.
اگرچه اطلاعات در مورد اين تازه واردها محدود است، اما بايد به ميزان مشارکت آنها در برنامه توجه کرد. برخلاف مراحل بعدي که تغيير باليني متمرکز ميشود، فعاليتهاي مرحلة اول بيشتر بر تقويت پيوندجويي تأکيد دارد. اين راهکارها شامل جدايي نسبي، مداخله در بحران، جهت يابي متمرکز و مشاوره حمايتي است.
جهت يابي متمرکز به طور غيررسمي توسط ساير مقيمان انجام ميشود، يعني کساني که براي بيان قوانين، مقررات، روشها، معرفي ساير مقيمان و صحبت در مورد خود، همراه آنها هستند. براي آشنايي با مرکز، مقيمان به ندرت تنها هستند، آنها معمولاً با مقيمان ارشدتر که دائماً قوانين و رفتارهاي مورد انتظار اجتماع را متذکر ميشوند، رفتار آنها را مورد نظارت قرار مي دهند وآنها را در مورد زندگي در مرکز توجيه ميکنند، همراه هستند. جلسات جهت يابي رسمي توسط مقيمان ارشد و کارمندان بلافاصله بعد از ورود به مرکز برگزار ميشود. جلسات جهت يابي شامل خواندن متون مربوط به TC، ديدن فيلمهاي ويديویي و سؤال و جواب است.
مرحلة درمان
مقيمان در اين مرحله پس از تأييد تيم درمان مبني بر امکان ادامة درمان مقيم درمان خود را ادامه ميدهند. برنامه در اين مرحله بسيار جديتر و وظايف شغلي پيچيده تر در مقايسه با مرحلة قبلي ميباشد، امتيازات و پاداشها بيشتر ميشود و محتواي سمينارها در جهت شناسايي مفاهيم متنوع بهبودي و زندگي درست بسط و گسترش مييابد. مداخلات باليني که توسط متخصصان طراحي ميشود، متناسب مشکلات و نيازهاي خاص فرد است. اين مداخلات شامل نشستهايي با اعضاء خانواده فرد، گروههاي خاص براي مسائل رواني جنسي و مشاوره روان شناختي براي مشکلات رواني حاد است. اين مداخلات محدود هستند، با اين وجود با عضو اجتماع بودن و رويکرد خودياري متقابل TC همخواني دارد.
مشاورة رسمي با متخصصان در اين مرحله نيز به خاطر اين که رشد مقيم در گروهها متوقف نشود، محدود است (يعني به خاطر اين که مقيم از بازخوردهاي ديگر مقيمان و گروههاي درماني محروم نشود). جلسات فردي با متخصصان جهت شناسايي مباحث برنامه ريزي درمان، سازگاري با برنامه يا سرکشي و تمرد مقيم، استرسهاي روان شناختي يا بحرانهاي فردي مربوط به مسائل خارج از مرکز، يا مشکلات مربوط به افشاي کلي اطلاعات حساس و خاص است. اين جلسات اساساً به صورت حل مشکل هستند، اگرچه اثرات درماني اغلب رخ ميدهد.
در اين مرحله از مقيم انتظار ميرود که به قوانين احترام بيشتري بگذارد و در جهت رشد و تعالي خود و اجتماع تلاش نمايد. برنامه درماني–آموزشي روزانه (نشستها، سمينارها، گروهها، وظايف شغلي، مشاورهها) به اجرا در ميآيد .
مرحله ورود مجدد[1]
اين مرحله، بخش پاياني مرحله درمان در اجتماع درمان مدار ميباشد. مقيم پس از به پايان رساندن دوره درمان وارد اين مرحله ميگردد. اهداف اوليه ورود مجدد، آسان کردن جدايي فرد از محيط اقامتي مستمر و غيرِ اقامتي دنبال ميشود. در فاز اول اقامتي، هدف آماده کردن فرد براي جدا شدن سالم از اجتماع اقامتي است. در فاز بعدي ورود مجدد، هدف کامل کردن انتقال موفقيت آميز از محيط اقامتي به جامعه و آسانسازي انطباق با جامعه خارج است.
اهداف مرحله ورود مجدد در ديدگاه تحولي بهبودي در TC، بنيادي و اساسي است. از مقيمان انتظار ميرود تا اجتماع را براي زندگي موفقيت آميز ترک کنند، همان طور که در دنياي واقعي، افراد جوان خانه هاي والدين خود را ترک ميکنند. جدا شدن فيزيکي از مقيمان، نمايانگر يک نقطة برجسته در فرآيند تغيير فرد ميباشد. آن چه در طي دوران زندگي اقامتي خود با ساير مقيمان ياد گرفته است، او را براي زندگي در جهان خارج آماده ميسازد.
در مرحلة اولية ورود مجدد، مقيمان به زندگي در مراکز ادامه ميدهند. امکان دارد آنها به مدرسه يا کارهاي تمام وقت در داخل يا خارج از TC مشغول شوند. اهداف خاص مرحله اوليه ورود مجدد، کاهش وابستگي به مقيمان ديگر و افزايش مشارکت فرد در دنياي خارج از TC است. بنابراين، فعاليتهاي خاصي در مرحلة اولية ورود مجدد تدوين ميشود تا مهارتهاي اجتماعي و روان شناختي مورد نياز براي سازش با جهان بيرون از TC را تقويت کند.
در مرحلة اولية ورود مجدد، تأکيد کمتري بر نظارت کارمندان ميشود، چرا که فرض ميشود که مراجع به حد کافي خود مختاري را به دست آورده است. اين در موارد زير نمايان ميشود:
الف: تنهايي فرد در فضاي خصوصي زندگياش افزايش مييابد و در زماني که بيرون از مرکز است، امتيازات بيشتري به دست ميآورد.
ب:تصميمگيري فرد بيشتر با توجه به برنامه هاي اجتماعي و طرح زندگي صورت ميگيرد.
ج: درتصميم گيري با مقيمان ديگر مشورت ميکند تا دوره ورود مجدد را راهبري کند.
د: وقتي نامزد مرحله ورود مجدد ميشود، با خواسته هاي برنامه انعطاف پذيري بيشتري نشان ميدهد.
مقيماني که در فاز دوم مرحله ورود مجدد هستند، به عنوان اعضاء اجتماع ميباشند که در خارج از TC زندگي ميکنند. آنها به کار تمام وقت يا آموزش مشغول هستند و با همسر يا پدر و مادر خود زندگي ميکنند ويا اغلب با ساير فارغ التحصيلاني که در خارج از TC زندگي ميکنند، در ارتباط هستند. از آنها انتظار ميرود در جلسات گروههاي معتادان گمنام و يا الکليهاي گمنام حضور داشته باشند و در جلسات روان درماني فردي خانوادگي شرکت نمايند. هدف عمدة فاز دوم ورود مجدد، کامل نمودن موفقيت آميز انتقال به جامعة بزرگتر است. اگرچه اين مرحله نشان پايان اقامت در TC است، اما شرکت در برنامه، بر اساس کاهش تدريجي ادامه مييابد.
مرحلة ورود مجدد در ايران از آن به عنوان مرحله پيگيري ياد میشود، متفاوتتر از کشورهاي ديگر صورت ميپذيرد. مرحلة ورود مجدد تنها در يک فاز ميباشد که آن هم صورت مرخصيهاي تدريجي است که مقيم در هفته دارد و پس از سپري کردن آن مجدداً به مرکز باز ميگردد. به عبارت ديگر در اکثريت قريب به اتفاق مراکز اجتماعهاي درمان مدار ايران خانههاي بين راهي يا خانههاي بهبودي وجود ندارد و مقيم در زمان مرحلة پيگيري پس از پايان هر مرخصي به همان مرکز باز ميگردد. مدت زمان مرخصيها از 6 ساعت در هفته شروع ميشود، هر هفته دو برابر ميگردد به عنوان مثال هفتة اول 6 ساعت، هفتة دوم 12 ساعت، هفتة سوم 24 ساعت، هفتة چهارم 48 ساعت و ... تا اين که کاملاً مقيم از مرکز ترخيص گردد.
اندازه و ظرفيت
ظرفيت اقامت در يک برنامه TC، دامنه گستردهاي دارد و از 30 نفر در مراکز کوچک تا 2000 نفر در مراکز بزرگ را شامل ميشود. اما به طور خاص، يک "خانه" که مبتني بر يک موقعيت اجتماعي است، 40 تا 80 مقيم در خود جاي ميدهد.
برخي خانه ها با زمينه اي وسيع در اطراف آن احاطه شده اند، مثل زمينهاي اطراف يک مزرعة قديمي، چراگاه احشام، يا پاتوقهاي قديمي. برخي ديگر، فقط يک قطعه زمين دارند که چسبيده به يک خانه در حومة شهر است يا به صورت يک ساختمان درماني شهري، که يک حياط خلوت کوچک دارد. فضاي خارجي، براي TC کاربردهاي برنامهاي و مديريتي در بردارد.
برنامة روزانه
برنامة روزانه کامل و متنوع است. يک روز خاص در TC در ساعت 7 صبح با بيداري آغاز شده و درساعت 11 شب پايان ميپذيرد. اين 16 ساعت شامل نشست بامدادي و خانگي، کار، گروههاي درماني، سمينارها، امور شخصي، اوقات فراغت و مشاورة فردي در مواقع مورد نياز است.
برنامة آخر هفتة تا حدي فشردگي کمتري دارد. زمان بيداري ديرتر است، تعداد گروهها و سمينارها کمتر است و تأکيد زيادي روي نظافت عمومي مرکز وسفرهاي تفريحي ميشود. برنامة روزانه هم مؤلفة ساختاري و هم مؤلفة نظاممند مدل درمان است. ساختار و نظم در دقت متراکم، نظم و انعطاف ناپذيري برنامة روزانه جاي دارد. همچنين برنامه متشکل از فعاليتهايِ طراحي شدة به هم پيوسته است تا اهداف اجرايي و باليني به دست آيد. برنامه شامل فعاليتهايي است که به طور مستقيم طراحي شدهاند تا پيوند جويي و ادراک از اجتماع را تقويت کند. همة مقيمان و اکثرکارمندان در سه وعده در روز براي خوردن غذا دور هم جمع ميشوند و درسه جلسه روزانه (بامدادي، سمينار و نشست خانگي) حضور مييابند. بنابراين، مؤلفه هاي برنامه روزانه، فعاليتهاي مدل درمان هستند و با تقويت اجتماع، کسب اهداف مدل را تسهيل ميکند.
همتاها
در اجتماع درمان مدار همتاها عامل اولية تغيير هستند. مقيمان در نقشهاي اجتماعي مختلف و روابط بين فردي، واسطه هاي اجتماعي شدن و فرآيند درمان هستند. همتاها عضويت اصلي اجتماع را شکل ميدهند و سلسله مراتب همتاها عامل اصلي سازمان اجتماعي TC است. در واقع، همة مقيمان در کشمکش براي تغيير زندگي خود همتا و برابر هستند. در سلسله مراتب همتاها، برابري با موقعيت اجتماعي و پيشرفت فردي مقيم مشخص ميشود. بنابراين، برنامه اي وجود دارد و طراحي شده است تا مسؤوليت پذيري همتاها را براي فعاليتهاي کاري، درماني و آموزشي افزايش دهد. به طور کلي، روابط ميان همة همتاها طراحي شده است تا نُرمها و ارزشهاي خلاصه شده در ديدگاه TC زندگي درست را تقويت کند. يادگيري زندگي موفق در برنامه، يادگيريِ چگونة مؤثر زندگي کردن در دنياي خارج از برنامه است. بنابراين مجموعهاي خاص از نُرمها، ارزشها و باورهای زندگي در TC و دنياي خارج را مشخص ميکند. هنجارها، ارزشها و باورهايي که توسط همتاها به همديگر منتقل ميشود و در جريان عادي زندگي ادامه مييابد.
ساختار و افراد در TC
ساختار اجتماعي در TC، نشانگر نظامي اجتماعي با نقشها، مسؤوليتهاي خاص و قدرت متفاوت براي کارمندان و مقيمان ميباشد. اين عوامل سلسله مراتبي از کارها است که مسير گام به گامِ روشني را براي تحرک رو به بالا براي مجموعة TC فراهم مينمايد که اين امر به ويژه براي مقيماني که داراي سابقة مشکلات و شکستهاي کاري ميباشند، ميتواند مفيد واقع شود. سطوح همتاها با پايگاههاي اجتماعي متفاوت، فرصتهايي را براي کسب پايگاه اجتماعي از طريق فعاليتهاي مثبت و تجربه هاي جديدتر فراهم ميکند. براي اين که يک مقيم بتواند عملکرد درماني مثبتي در TC داشته باشد نياز است بداند چه کساني در مرکز ميباشند، جايگاهشان کجاست، چه نقشي دارند و چگونه با آنها ارتباط برقرار کنند.
مقيمان با مسائل خود مشکلات فراواني دارند، آنها نسبت به محيط اجتماعي و بويژه نسبت به پيامدهاي رفتارشان بر ديگران بي تفاوت و ناآگاه میباشند. آگاهي از واقعيتهاي اجتماعي، براي مقيمان امري ضروري است، زيرا آنها بايد نسبت به اين موضوع آگاه گردند که رفتارهايشان چگونه بر ديگران تأثير ميگذارد و از طرفي چگونه اعمال ديگران مي تواند بر روي آنها اثرگذار باشد.
ساختار سازمان اجتماعي، از طريق آموزش نقشها و روابط بين آنها موجب آشکار شدن ويژگيها و مشکلات عاطفي، نگرشي و رفتاري ميگردد و اين مشکلات و ويژگيها از طريق انجام نقشهاي اجتماعي و تعامل با ديگران، به ويژه با مراجع قدرت (کارمندان، معلمان و همتاهاي ارشد) آشکار ميشود.
بسياري از مقيمان TC، درگذشته با مراجع قدرت مشکلات متعددي داشتهاند. روابط آنها با مراجع قدرت (والدين، معلمان، کارفرمايان، پليس) اغلب خصمانه، بهرهکشانه و مقابلهاي بوده است. ساختار قدرت مطلقه واستبدادي در TC به مقيمان کمک مي نمايد تا اين مشکلات را از طريق تعامل با کارمندان به عنوان مراجع قدرت شناسايي و حل نمايند.
کنترل رفتار/ شکل دهي رفتار
ابزارهاي شکل دهي رفتار ابزارهاي اصلي براي کنترل و مديريت رفتار مقيمان ميباشند. اثربخشي آن بستگي به تنبيهاتي دارد که به وسيله اجتماع اجرا ميگردد و تأثير آنان بر رفتارها فقط در بافت TC فراگير و نافذ است. بنابراين تأثيرات آنان زودگذر ميباشد، براي عملي کردن يک تغيير رفتار مثبت طولاني، تغيير ميبايست دروني گردد. اين دروني نمودن رفتار جديد از طريق ايجاد بينش بين ارزش رفتار جديد و هدف فرد در جهت پاکي و هوشياري صورت ميپذيرد. پرورش و گسترش بينش و تسهيل فرآيند درونیسازي هنجارها و ارزشها در زمان استفاده از ابزارهاي شفابخش اتفاق ميافتد. زماني که ابزارهاي شکل دهي رفتار تکانه هاي مخرب را که توانايي افراد را براي عملکرد مطلوب فرو مينشاند، ابزارهاي شفا بخش توانايي در بينش يا فهميدن را افزايش ميدهد. آنها مکمل يکديگر ميباشند. تأکيد بيش از حد برروي يکي و ناديده گرفتن ديگري به نتايج خوبي نائل نميگردد. فقدان ابزارهاي مؤثر کنترل رفتار اغلب برنامه را بدون کمک رها مينمايد.
تشويقها و تنبيهات، پاسخ اجتماع به فرد براي چگونه برآورده کردن انتظارات اجتماع است. بنابراين آنها به عنوان پيامد مؤثر هستند، زيرا روابط فرد با اجتماع را نشان ميدهد. جستجوي تشويق نمايانگر پيوندجويي فرد با برنامه است. برعکس، پذيرش تنبيه انضباطي و يادگيري ناشي از آن نمايانگر تأثير زيربنايي جدا شدن از اجتماع است که درنهايت باعث ترک درمان و يا اخراج فرد ميگردد.
تشويق و تنبيه شامل نظام به هم وابستهاي از راهبري اجتماع و راهبري باليني از طريق آموزش رفتاري است. راهبري اجتماع، مسؤوليت مقيمان و کارمندان است. در واقع، کارآمدي خود اين نظام بستگي مستقيم به مشارکت مقيمان در به کارگيري آن دارد. نمرهها و ارزشهاي TC، سيستمهاي منفي همکاري در زندان، خيابان، ولگردها و فرهنگ اعتياد را به چالش ميطلبد. بنابراين کارمندان قدرتي منطقي در راهبري اين سيستم دارند. با اين حال تقويت مقيمان به عنوان ناظران و مديران، محور اطمينان از نظم اجتماعي و پيشرفت اجتماعي شدن و اهداف روان شناختي فرد است.
تنبيه و تشويق اجزای خاص اجتماع به عنوان روش هستند. هردو پاسخهاي آشکار اجتماع به اين است که فرد چگونه انتظاراتش را برآورده ميکند. اين پاسخهاي اجتماع نمايانگر تأييد يا عدم تأييد اجتماع از رفتارها و نگرشهاي فردي با توجه به هنجارهاي زندگي روزمره، بهبودي و آموزههاي زندگي درست TC است. تأييد اجتماعي، به شکل حمايت مثبت مقيمان و تأييد کلامي، و عدم تأييد، به شکل انتقاد و تصحيح، درتعامل روزمرة مقيمان با همديگر اتفاق ميافتد. با اين حال، تشويق و تنبيه به شيوههايي به کار گرفته ميشود که تأييد و يا عدم تأييد اجتماع را بيان کند.
واژة تنبيه در برگيرندة انواع عدم تأييد و تصويب رفتارها و نگرشهايي است که انتظارات اجتماعي را برآورده نمي سازند. تنبيهات را ميتوان به صورت کلامي و اعمال انضباطي تقسيم کرد. تنبيهات کلامي شامل واکنشهاي مقيمان و کارمندان است و به صورت پيامد رفتار و نگرش منفي است که باعث نقض قوانين نشده، اما در برآوردن انتظارات اجتماعي موفق نبوده است. اعمال انضباطي شامل پيامدهاي منفي تجويز شده خاص است که توسط کارمندان براي رفتارها و نگرشهايي که قوانين را آشکارا نقض کرده يا تخلف محسوب میشود، ارائه ميگردد.
تنبيهات کلامي
ديدگاه و رويکرد TC از تنبيهات کلامي به عنوان روش عمده درگير شدن مقيمان در راهبري اجتماع استفاده ميکند. در تعاملات روزمره، مقيمان همه شکلهاي رفتار ونگرش اقامتي که با زندگي درست وبهبودي متضاد است را ميشناسند. مثل همة پيامدها، تنبيهات کلامي با هدف تسهيل يادگيري صورت ميگيرد. با اين حال آنها همچنين اثرات فراگيري بر کل اجتماع دارند. مشاهده، يادآوري و اصلاح ديگران، تقويتکنندههاي بالقوهاي براي خود يادگيري هستند. بنابراين تنبيهات کلامي، مثالهاي ابتدايي اصل خودياري متقابل است.
تنبيهات ممکن است غيررسمي و خودجوش ارائه شوند که معمولي ترين شکل آن توسط مقيمان در يک نقطه از رخداد رفتاري صورت ميگيرد. اما تنبيهات رسمي، تعاملات طراحي شده اي است که در جاهاي خاصي توسط کارمندان و مقيمان ارائه ميشود. متفاوت بودن اين تنبيهات نمايانگر شدت و دوام رفتار و نگرشي است که شناخته شده است.
آموزشها
صحبت هاي چهره به چهرهاي با مقيم است که بر مبناي مشاهده رفتار يا نگرش منفي يا غيرقابل قبول وي صورت ميگيرد. مقيمان يا کارمندان اطلاعاتي را درمورد اين که از فرد انتظار مي رود چگونه رفتار کند، در اختيار مقيم ميگذارند. اين گفتگو حمايتي و غيرعاطفي است و به دقت تفاوتهاي درست و غلطي که مقيم بايد بفهمد را تشريح ميکند.
تذکر کلامي
که يک يا چند مقيم به مقيم ديگر ميدهند. اين اظهارات يادآور هر گونه لغزش آگاهانه از رفتار و نگرش است. لغزشهاي آگاهانه شامل زمان (مثل وقت شناسي، حضور به موقع)، وظايف (مثل ابزار و اموال شخصي در خارج از جاي خود، استفاده از فنجآنهاي کثيف)، انگيزش (مثل حالت يک آدم بي عرضه را داشتن، کندي در حرکت، تأخير در انجام يک تکليف) و روشها و آداب و معاشرت (مثل گفتن لطفاً، متشکرم، عذرخواهي) است. برخلاف آموزش، فرض ميشود که درتنبيه تذکر فرد رفتار با نگرش مناسب را ميداند و بنابراين تذکر بيشتر از آموزش اثر اصلاحي دارد.
با وجودي که تذکر در امور روزمرة اجتماع رواج دارد، اما شايد تذکر مؤثرترين وسيله آموزش پيامدي در TC باشد. اگر تذکر به نحو مناسبي اجراء شود، فراوانترين عنصر آموزش خودياري متقابل خواهد بود. آنهايي که تذکر ميگيرند بايد بدون تفسير گوش کنند و فرضکنند که آن درست است، به سرعت رفتار اصلاح شده را نشان دهند و از گرفتن تذکر تشکر کنند. بنابراين تأکيد ظريفي روي رفتار هدف و استفادة مکرر از تذکر وجود دارد، چون تذکر اثر عمدهاي بر اجتماعي شدن مقيمان دارد.
نگهدارها
يا تذکرات کتبي خاصي استفاده ميشوند: الف) وقتي تذکر مکرر کلامي براي يک رفتار داده شده است، ب) وقتي رفتار مورد نظر شديد و جدي است، ج) وقتي آن رفتار واقعاً قوانين خانه را به طور جزيي نقض ميکند. تذکرات کتبي مشاهدات مقيمان در مورد يک مقيم خاص را نشان ميدهد واز طريق زنجيرة ارتباطي با کارمندان اظهار ميشود. ممکن است براي تذکرات کتبي مقيم پيامدهايي طراحي شده باشد و اين پيامدها معمولاًٌ در نشست خانگي اعلام ميشود. مقيمان ممکن است تقاضاي بخشش کنند، اما آنها بايد قضاوت نهايي که بر عهدة کارمندان است را بپذيرند.
صحبت کردن
تنبيهات کلامي جدي و خشني است که معمولاً قبل از تذکر کلامي و بعد از تذکر کتبي ارائه ميشود. اين تنبيه توسط مقيمان و تحت نظر کارمندان داده ميشود و رفتارها و نگرش هاي منفي را آشکار ميکند، به ويژه وقتي اين تنبيهات بر ديگران تأثير ميگذارد. نمونه هاي اين تنبيهات شامل: وقوع مکرر رفتار بي ثبات، از دست دادن آگاهي، بي تفاوتي بين فردي، تهديد خفيف، بي ملاحظگي، يا هر رفتاري که دستيابي به انتظارات اجتماع را با شکست مواجهه سازد.
توبيخها
شديدترين تنبيه کلامي است و توسط کارمندان براي يک رفتار يا نگرش منفي مکرر ارائه ميشود. مقيمان از تنها ارائه کردن توبيخ منع ميشوند چون آنها به حد کافي خودکنترلي را کسب نکرده اند وممکن است مقيم از تنبيه توبيخ براي تخليه عواطف خود روي فرد ديگر سوء استفاده کند.
در TC، اعمال انضباطي شامل مجموعهاي از پيامدهاي منفي است که براي رفتارها و نگرشهايي بکار گرفته ميشود که قوانين آشکار اجتماع را نقض ميکند و برآورده کردن انتظارات اجتماع را به طور مکرر ناممکن ميسازد. همانند همة اصول TC، تنبيهات انضباطي عملکردهاي چند جانبهاي براي فرد و اجتماع دارند که نشان دهندة ديدگاه و رويکرد TC است.
يادگيري اجتماعي
تنبيهات انضباطي، آگاهي اجتماعي و خود راهبري مقيمان را افزايش ميدهد و باعث حفظ نظم اجتماعي از طريق شناخت قانون شکني فردي و جمعي ميشود. کل مرکز هميشه از کسي که تنبيه شده خبر دارد، و همچنين دلايلي که براي اين تنبيه ارائه شده را ميداند. بنابراين تنبيهات انضباطي، نوعي تجربة يادگيري جانشيني را از طريق ماية عبرت شدن براي مقيمان متخلف ايجاد ميکنند. خدمت بعدي آن به عنوان نمادي از امنيت و يکپارچگي مرکز که همبستگي اجتماع را تقويت ميکند.
خود راهبري مقيم يک عنصر اساسي در تنبيهات انضباطي است. سيستم انضباطي مستقيماً توسط کارمندان هدايت ميشود، اما يکپارچگي و کارآمدي آن به مشارکت مقيمان ديگر بستگي دارد. قوانين و تنبيهات انضباطي فرصتهايي را فراهم ميکند که مقيمان همديگر را هدايت کنند. اين تنبيهات به مقيمان آموزش ميدهد و از آنها ميخواهد که قانون شکني را کشف کنند، با آن مواجهه شوند و به طور فعال از بکارگيري همة شکلهاي تنبيه حمايت کنند. بنابراين مقيمان به عنوان ناظران اجتماع، خود راهبري خود راتقويت ميکنند.
جوانب رواني و عاطفي در TC
اجتماع درمان مدار همان طور که قبلاً گفته شد به اعتياد به عنوان يک اختلالي در کل فرد مينگرد. بنابراين بهبودي نيازمند تغييرات رفتاري، شناختي و عاطفي ميباشد. اين تغييرات ميبايست به طور فزايندهاي براي ايجاد يک رشد ادامهدار و زندگي سالم و همچنين براي کامل نمودن درمان، يکپارچه گردد. اين پيريزي براي آغاز تعهد به درمان ميباشد. بهبودي همان طور که قبلاً به آن اشاره شد، به طور معنيداري از پرهيز مواد متفاوت ميباشد، تفاوت آنها مانند يک زندگي با کيفيت با يک زندگي عادي و معمولي ميباشد.
کساني که با مشکلات جدي اعتياد روبرو ميباشند معمولاً زندگي در بحران دارند. بدکاريهاي رفتاري و شناختي از خصوصيات بارز آنان ميباشد و به نظر ميرسد اختلالات رواني و عاطفي در سطح زيرين آن باقي مانده است. سوءمصرف مواد و سبک زندگي متقارن با آن،خصوصيات منفي و محدوديتهايي مانند فقدان بينش، ترس از تصميمگيري، قضاوت ضعيف و اختلال جدي مهارتهاي بين فردي را تشديد مينمايد. فرد وابسته به مواد نه تنها مواد را سوءمصرف مينمايد، بلکه به علت اين نواقص خودش را و جهان اطرافش را نيز مورد سوء استفاده قرار ميدهد. به واسطة فقدان بينش و آزمون واقعيت، فرد وابسته به مواد از اين که چطور رفتارهايش به خودش وديگران تأثير ميگذارد تا زماني که دچار مخاطره و صدمه و احياناً دچار فقدان فردي نگردد،آگاه نميباشد.
به علاوه، افرادي که مواد را سوءمصرف مينمايند اغلب از ساير اختلالات رواني يا مشکلات عاطفي، شامل عزت نفس پايين، هويت گمگشته يا تحريف شده، تحمل پايين ناکامي، گناه، افسردگي وخشم رنج ميبرند. آنها در کنترل احساساتشان در زمآنهاي که روي ميدهد، دچار مشکل ميباشند. بنابراين نياز است که تجربياتي که با مواد همسان است از بين برده شود. در نتيجه اين افراد مشکلات اجتماعي جدي را به واسطة فقدان مسؤوليت پذيري، جوابگويي و سازگاري ايجاد مينمايند. از سوي ديگرخصوصيات انحرافي متعاقباً توسط درگيري مجرمانه در زمان سوءمصرف مواد و همچنين اغفال خود و ديگران بروز مينمايد. اين خصوصيات وابسته به هم هستند و اغلب نيازمند مداخلات جداگانه در درون فرآيند درمان ميباشند. اين فرآيند با لايه هاي بيروني مانند رفتار شروع ميشود و به تدريج به سطوح عميقتر مسائل رواني و عاطفي حرکت مينمايد.
مشاوره فردي و گروهي در TC براي کمک نمودن مقيمان در مرور مجدد اطلاعات فردي و تاريخچهاي انجام ميگردد، و همچنين کمک مينمايد که مسائل فردآشکار گردد و استراتژي جديدي براي اصلاح نمودن مشکلات عاطفي و رواني گذشته ايجاد گردد. در اين فصل مشاوره و گروه در TC به عنوان ابزارهاي اصلي به طور کامل شرح داده خواهد شد.
انواع گروهها در TC
گروه ايستا[2]
گروه ايستا يک گروه مداوم و منظم از همتايان و راهنماها ميباشد که در سراسر دورة درمان يکديگر را درنشستها ملاقات مينمايند. اين گروه يک نوع از گروه "خانه" براي مقيم و هم راستا با گروه کلاسيک روان درماني ميباشد. اعضاء بر اساس يک زمان توافق شده در نشستها حضور مييابند و گروه ممکن است براساس موضوع يا سطح همتاها شکل بگيرد.
در گروه ايستا ممکن است اطلاعات در ميان گذاشته شده، موجب گردد کشف و جمع آوري اطلاعات بيشتري از تاريخچه و رويدادهاي گذشتة مقيم صورت پذيرد، اما تمرکز بر روي اين است که چطور اين اطلاعات و رويدادها بر"اين جا و اکنون" تأثير گذاشته است. رهبري يا تسهيلگري گروه ايستا عموماً توسط کارمندان يا درمانگر اصلي انجام ميگردد.
به طور کلي، در تمامي گروههاي TC، قواعد خاصي وجود دارد. گروهها محلي براي خود افشايي و بيان فرد طراحي شده است. به واسطة طبيعت و حساسيت قواعد برنامه، تأکيد دوبارهاي بر اصل پرخاشگري فيزيکي و تهديد کلامي ممنوع در فرآيند گروه ميگردد. به علاوه اصل راز داري نيز در گروه وجود دارد، که هشداري در مورد عدم بيان مسائل عنوان شده درگروه و در بيرون از گروه ميباشد. در گروه شرکت کنندگان ترغيب ميگردند که نهايتاً خود را در اجتماع بزرگتر در TC افشا نمايند. گفته ميشود که خود اِفشايي در اجتماع بزرگتر بخشي از فرآيند بهبودي است، اما اين بايد انتخاب خود فرد باشد.
ابزارهاي مشخصي در گروه براي از بين بردن انکار به کارگرفته ميشود که کمک مينمايد افراد احساسات خود را بيان نمايند و همچنين موجب افزايش آگاهي و خود اِفشايي در گروه ميگردد. گروه براي حداکثر شرکت و تعامل افراد طراحي شده است.
گروه کاوش[3]
کاوش گروهي است که به موضوعهاي جنسيتي، سيستمهاي خانواده الکلي، يا سوء استفادة جنسي و غيره ميپردازد. گروه ممکن است 6 تا 8 ساعت به طول بيآن جامد. در اين گروه بيشتر در مورد مسائل صحبت و بحث ميگردد، تا اين که با مقيمان مواجهه صورت پذيرد، اگرچه ممکن است در در زمان موضوعات مورد بحث نيز مواجهه اتفاق بيفتد. کاوش به طور مشخص براي موارد ويژه و خاص انتخاب ميگردد؛ و ممکن است در بسياري از اوقات در طول درمان اجرا گردد.
هدف از گروه کاوش به سطح رساندن تجربه هاي متقابل و مهم ميان اعضاء ميباشد. هدفش نزديکتر کردن اعضاء به واسطة در ميان گذاشتنه اي مسائل متقابلي که ممکن است تاکنون هرگز آنها را فاش نکردهاند، میباشد.
گروههاي وارسي و ماراتن[4]
گروههايي هستند که از عناصر و روشهاي همة گروهها در TC استفاده مي نمايند. ممکن است مدت 72 ساعت به طول بيآن جامد و براي 2 تا 3 مرتبه در طول سال طراحي گردد. تعداد نفرات 12 تا 15 نفر ميباشد. زمانيکه تمرکز بر روي زمان "اين جا و اکنون" ميباشد اختصاص بر روي کشف عميقتر مسائل و اين که چطور بر رفتار جديد و حال حاضر تأثير ميگذارد، ميباشد. گروه وارسي و ماراتن يکي از گروههايي مي باشد که به صورت بسيار ساختاريافته صورت ميگيرد.
در گروههاي وارسي و ماراتن از سايکودراما و تئاتر اغلب براي تأکيد بر برخي از موضوعات يا به دست آوردن حداکثر تأثير عاطفي استفاده ميگردد. در اين گروهها نسبت به ساير گروههاي عادي استفاده بيشتري از گشتالت، تکنيکهاي برانگيزندة اوليه و تصويرسازي هدايت شده، صورت ميپذيرد. رويکردي که در اين گروهها مورد استفاده قرار ميگيرد براي از هم پاشيدن مقاومتها و دفاعها از طريق استفاده از تکنيکهاي فيزيکي، رواني واجتماعي ميباشد. محروميت از خواب، سيگارکشيدن و محرکهاي ويژة محيطي، مانند موسيقي و کنترل نور از مواردي است که براي به وجود آوردن اوج تجربه و بالا بردن آگاهي به کار گرفته ميشود. اين گروهها نيازمند تسهيلگَراني هستند که کاملاً آموزش ديده باشند و آمادگي اين امر را داشته باشند که به عواطف عميقي که ممکن است تخليه گردد رسيدگي و اقدام نمايند.
هرگز نبايست يک نفر تنها يک گروه ماراتن را اداره نمايد. زماني که يک تسهيلگَر موضوع يک شرکت کننده را دنبال مينمايد، تسهيلگر ديگر بايستي ساير اعضاي گروه را مشاهده نمايد. يک نوع بررسي و متوازن نمودن سيستم براي مطمئن شدن از استمرار و پيوستگي گروه و همچنين يک برداشت ذهني از هر واکنش قوي و شديدي که از شرکت کنندگان سر ميزند ميبايست صورت بپذيرد.
گروه مواجهه همتايان
هدف از اين گروه استفاده از همتايان براي به حداکثر رساندن رشد و تغيير در طول فرآيند درمان ميباشد. اين شايد تنها گروه سنتي TC ميباشد که برخي اوقات توسط مقيم ارشد مانند هماهنگ کننده برگزار ميگردد. گروه براي کساني که دورة ورودي به درمان ميباشند تشکيل ميگردد. کل اجتماع به گروههاي همتا تازه واردان، همتايان مياني و اعضاي قديميتر تقسيم ميگردند. توجه بر روي جوابگويي اعضاء براي عدم پيشرفت در درمان، مشکلات رفتاري که موجب گرديده آنها پيشرفت ننمايند، يا هر مانعي که در راه پيشرفت وجود دارد، صورت ميپذيرد.
معنويت در TC
ابتدا در اين بخش براي جلوگيري از سردرگمي در خصوص واژه معنويت همان طور که اغلب اتفاق ميافتد، ابتدا واژة معنويت تعريف ميگردد: معنويت به عنوان "هر عملي يا فعاليتي که منعکس کننده و موجب گردد انسان عملي خوبي را انجام دهد" تعريف شده است. اين تعريف بسيار کلي است که يک گستره بسياري از فعاليتهاي انسان را در برميگيرد، که شامل عمل به تعاليم ديني و همچنين بسياري از اعمال خلاق و پرباري که به بالا بردن هوشياري و آگاهي انسان کمک مينمايد. بحث معنويت در رسوم و سبک زندگي امروزه اجتماع درمان مدار، به عنوان يک روش درماني براي اعتياد ميباشد. در ابتدا قابل ذکر است که معنويت در TC به طور طبيعي رشد و نمو نموده به جاي اين که طراحي گردد و پاسخي است براي ميل دروني فرد وابسته به مواد به سوي بهبودي و با هدف يافتن اعتقاد و ايمان بيشتر که موجب گردد به باور جديدي دست يابد تا بتواند در يک زندگي مثبت به آن تکيه نمايد. در بازبيني زندگي گذشته اکثر وابستگان به مواد، به راحتي مواردي را ميتوان يافت که آنها زندگي سراسر بيهوده و پوچي داشته اند و خود را وقف خواسته هاي خودخواهآنه اي که از کنترل آنها خارج شده بود مينمودند. در کاستن از احساسات گناه و شرم که به طور عادي با سبک زندگي وابستگان به مواد همراه است، آنها در انکار کامل از واقعيت بيپناهي خود و دنباله رويهاي بيهوده زندگي به سر ميبردند. فرد وابسته به موادي که گرفتار در تارهاي اعتياد شده، روزهاياش را صرف تنيدن دروغها به دور خود با هدف توجيه وجودش ميگذراند. وي زندگي را سپري مي نمايد که متوقف و بدون کيفيت ميباشد.
فلسفة TC: يکي از فعاليتهاي مربوط به بحث معنويت در TC مربوط به فلسفه اجتماع ميباشد. فلسفه اجتماع درمان مدار يک بيانية اعتقادي مربوط به امکان تغيير و رشد فرد مي باشد و اين امر صراحتاً توسط فلسفه اجتماع درمان مدار بيان شده است و آن را اساس فعاليتهاي روزانه نموده است. از سوي ديگر فلسفه هر اجتماع درمان مدار ممکن است بر پايه اين که چگونه فکر ميکند از يکديگر متفاوت باشند.
انتخاب حالت کور رنگی
سرخ کوری سبز کوری آبی کوری سرخ دشوار بینی سبز دشوار بینی آبی دشوار بینی تک رنگ بینی تک رنگ بینی مخروطیتغییر اندازه فونت:
تغییر فاصله بین کلمات:
تغییر فاصله بین خطوط:
تغییر نوع موس:
تغییر نوع موس:
تغییر رنگ ها:
رنگ اصلی:
رنگ دوم:
رنگ سوم: